شرح دعای مکارم الاخلاق(131 )
بسم الله الرحمن الرحیم
و عندک مما فات خلف، و لما فسد صلاح، و فیما انکرت تغییر، فامنن على قبل البلاء بالعافیه، و قبل الطلب بالجده، و قبل الضلال بالرشاد.
امام سجاد علیهالسلام در این قسمت از دعاى شریف «مکارم الاخلاق»، براى خداوند توانا سه چیز را که حاکى از قدرت و حاکمیت ذات مقدس او بر نظام آفرینش این جهان است بیان مىنماید و به مناسبت هر یک از آنها براى خود چیزى را از پیشگاه مقدسش درخواست مىکند. اول: بار الها! براى هر چه که فوت مىشود و از دست مىرود، نزد تو براى آن جایگزینى است. دوم: بار الها! براى هر چیزى که فاسد و غیرقابل انتفاع مىشود، نزد تو موجود صالح و شایستهى انتفاع وجود دارد. سوم: بار الها! چیزى را که مطرود توست و از آن ناراضى هستى، مىتوانى بردارى و به جایش مرضى خود را قرار دهى. پس اى پروردگار مهربان! بر من منت بگذار و پیش از ابتلاى به بلا عافیت و مصونیتم عطا فرما، و پیش از درخواست تمکن، نیاز مالیم را برطرف نما، و پیش از قدم گذاردن در
راهى که مرضى تو نیست، از نعمت رشاد و هدایت برخوردارم ساز.
به خواست خداوند توانا، این قطعه از دعا موضوع بحث و سخنرانى امروز است.
آفریدگار توانا اراده فرموده عالمى را خلق کند که داراى آغاز و انجامى باشد و نتواند به طور دائم و در بىنهایت باقى و پایدار بماند. به مشیت حکیمانهى خود این جهان را با همهى کهکشانها و اجرام بزرگ و کوچکش آفرید و زمینى که در آن زندگى مىکنیم، جرم بسیار ناچیزى است در مقابل مجموعهى جهان. براى آنکه خداوند به ارادهى حکیمانهى خود تحقق بخشد و عالمى را طبق خواستهى خویش بیافریند، ابتدا مادهى اصلى عالم را به فرمان تکوینى ایجاد نمود، سپس آن مواد را بر اساس ضوابط و معیارهاى کلى که به امر خود مقرر داشت، به حرکت درآورد و تدریجا موالید عالم، یعنى آفریدههاى الهى به وجود آمدند. بنابراین، مادهى اصلى عالم و همچنین قوانین و مقرراتى که مواد را به پدیدههاى مختلف و مخلوقهاى گوناگون تبدیل مىکند، همه از ذات اقدس اوست. حضرت صدیقهى طاهره، زهراء علیهاالسلام، در ابتداى خطبهاى که با حضور ابىبکر و عمر و دیگر مهاجرین و انصار در مسجد رسول اکرم (ص) القاء فرموده، این مطلب را با عبارتى کوتاه بیان نموده است.
ابتدع الاشیاء لا من شىء قبلها و انشاها بلا احتذاء امثله امتثلها کونها بقدرته و ذراها بمشیته.
خداوند ابداع فرمود موجودات را نه از چیزى که قبل از ابداع الهى وجود داشته ، بلکه ذات اقدس او، خود، مبدع و ایجادکنندهى آن
بوده است، و انشاء فرمود عالم را نه همانند نقشه و طرحى که پیش از انشاء الهى وجود داشته و بارى تعالى از آن تبعیت نموده باشد، بلکه ذات اقدس الهى عالم را به قدرت خویش تکمیل نموده و به مشیت خود ایجاد کرده است.
با توجه به اینکه جهان را آغاز و انجامى است و تا ابد باقى و پایدار نمىماند، ناچار مجموعهى عالم و تمام موجودات ارضى و سماوى آن پیوسته در تغییر و تحولاند و قوانین تکوینى این عالم، دگرگونیها را رهبرى مىکند و تغییراتى که انجام مىشود، بر وفق آن مقررات صورت مىگیرد، مثلا انسان یک روز نطفهاى است در رحم مادر، روز دیگر به صورت نوزاد متولد مىگردد، پس از گذشت چند سال، نوجوان و جوان مىشود، سپس به میانسالى و پیرى مىرسد و سرانجام مىمیرد، و این یک نمونه از جهان ناپایدار و گذران است. حیوانات برى و بحرى و همچنین گیاهان و اشجار در این عالم سرنوشتى همانند انسان دارند و هیچ یک پایدار و ابدى نیستند، یک روز زندگى را آغاز مىکنند و روز دیگر حیاتشان پایان مىیابد. جرم خورشید با این عظمت نیز همانند سایر موجودات این عالم پیوسته در تغییر و تحول است، با انفجارهاى اتمى که همواره در آن صورت مىگیرد و به آن فروغ و روشنى مىبخشد پیوسته از وزن جرم خورشید مىکاهد، سرانجام روزى فرامىرسد که ذخایرش تمام مىشود و رفته رفته به صورت جرم مرده و تاریکى در فضاى بیکران سرگردان مىگردد. طبق وحى حضرت بارى تعالى و به موجب گفتههاى پیمبران الهى و به صریح آیات بسیارى که در قرآن شریف آمده است، عالم آخرت به قضاى قطعى خداوند، برخلاف جهان گذران دنیا عالمى است پایدار و جاودان، فناء و زوال در آن راه ندارد، دگرگونیهایى که در دنیا براى انسانها
پیش مىآید و موجب ناراحتى و نگرانى آنان مىگردد در آخرت نیست. در آن عالم، سلامت به مرض، قوت به ضعف، جوانى به پیرى، آرامش فکر به تشویش، امنیت به ناامنى، و سرانجام، حیات به مرگ تبدیل نمىشود. در آن عالم جریانهاى عادى دنیا از قبیل سرما و گرما، بهار و خزان، طلوع و غروب، روز و شب، و دیگر امورى از این قبیل وجود ندارد. همچنین حوادث سنگین که گاه در زمین روى مىدهد، از قبیل آتشفشان، زلزله، طوفان، سیل، صاعقه، خشکسالى، و دیگر رویدادهایى همانند اینها، دامنگیر مردم در عالم آخرت نمىشود. خلاصه آنکه آخرت، عالم دیگرى است و قوانین و مقررات تکوینیش به گونهى دیگر، نمىتوان آن را با این عالم و قوانین و مقرراتى که بر آن حاکم است تنظیر و تشبیه نمود. در کتاب معاد از نظر روح و جسم، مجلد دوم، فصل مخصوصى تحت عنوان «حیات اخروى و نظام نوین» باز شده و در آن فصل قسمتهایى از قوانین تکوینى دنیا بیان گردیده و در کنار هر یک از آنها، قانون تکوینى آخرت راجع به همان موضوع به استناد آیات و روایات ذکر شده است. علاقهمندان به شناخت تفاوت قوانین الهى در دنیا و آخرت مىتوانند به آن کتاب مراجعه نمایند و از آیات و روایاتى که راجع به چگونگى عالم آخرت و مقررات آن رسیده است، آگاهى یابند.
در آغاز سخنرانى اشاره شد که امام سجاد (ع) در این قطعه از دعاى مورد بحث امروز، سه چیز را که حاکى از قدرت و حاکمیت ذات اقدس الهى بر نظام خلقت است، ذکر نموده و به مناسبت هر یک از آنها براى خود چیزى را از پیشگاه مقدسش خواسته است. اینک دربارهى سه امرى که مربوط به خداوند است، توضیح داده مىشود.
اول: و عندک مما فات خلف.
بار الها! هر چه فوت مىشود و از دست مىرود، نزد تو براى آن جایگزینى است.
یعنى، پروردگارا! خلایى که بر اثر فوت موجودى پدید مىآید، تو با قدرت لایزال خویش به وسیله خلفى که جایگزین موجود فوت شده مىنمایى آن خلا را پر مىکنى.
براى آنکه شنوندگان محترم به عمق کلام امام واقف شوند، چند مثالى را براى توضیح به عرض مىرساند. مرگ براى بشر، قضایى است حتمى و حکمى است اجتنابناپذیر و در سنین مختلف به شکلهاى گوناگون گریبانگیر انسانها مىشود و به حیاتشان خاتمه مىدهد.
اگر صد سال مانى ور یکى روز
بباید رفت از این کاخ دلافروز
آدمى با بهرهمندى از قدرت و نیرو و در اختیار داشتن جمیع وسایل و اسباب نمىتواند قضاى مرگ را از خود بگرداند و خویشتن را از این مقدر قطعى مصون و محفوظ دارد.
اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیده.
هر جا که باشید، در موقع مقرر، مرگ سر وقتتان مىآید، هر چند جایگاهتان در قلعههاى محکم و دژهاى مشید باشد.
با فوت افراد در جوامع بشرى خلا به وجود مىآید و موجب کمبود مىشود، ولى تولد موالید که خود در مقابل مرگ، قضاى دیگر حضرت بارى تعالى است، آن خلا را پر مىکند و کمبود را جبران مىنماید و نسل لاحق جایگزین نسل سابق مىگردد.
دو سر دارد این باغ آراسته
در و بند از این هر دو برخاسته
درآید در باغ و بنگر تمام
ز دیگر در باغ بیرون خرام
در این باغ هر دم برى مىرسد
یکى مىرود دیگرى مىرسد
مرگ، عامل نوسازى جوامع بشرى است، مرگ، نسل کهن و ناتوان را از محیط سعى و عمل برکنار مىنماید و به عالم بعد از مرگش منتقل مىکند و نسل جوان و فعال را جایگزینش مىسازد و بدین وسیله چرخهاى تمدن بشرى پیوسته در حرکت است و از پیشروى باز نمىماند.
نحن قدرنا بینکم الموت و ما نحن بمسبوقین. على ان نبدل امثالکم و ننشئکم فى ما لا تعلمون.
شاید این آیهى شریفه به همین نظام منظمى که مذکور افتاد ناظر باشد، گویى خداوند مىخواهد بفرماید: ما مرگ را بین شما پایهگذارى نمودیم که بدین وسیله مردمى همانند شما جایگزینتان شوند و شما را در عالمى که نمىدانید چگونه و کجاست، با بدن برزخى انشائتان نماییم. براى آنکه نسل لاحق بتواند جایگزین نسل سابق شود و بىنظمى و اختلال به وجود نیاید، لازم بود موالید پسر و دختر در سراسر جهان همواره متساوى یا آنکه درصد بسیار مختصرى متفاوت باشد و آفریدگار حکیم این مهم را که از آیات مقدس اوست، در نظام خلقت برقرار ساخته است. اگر در ظرف نیم قرن تمام موالید جهان یا اکثریت قریب به اتفاق آن پسر باشد، آیا ممکن مىشد موازنهى خلف و سلف برقرار گردد و نسل لاحق مىتوانست جایگزین نسل سابق شود؟ پاسخ این پرسش منفى است، زیرا واضح است در چنین
وضعى توازن نسل بشر به گونهاى جبرانناپذیر بر هم مىخورد. آیا دنیاى پیشرفتهى امروز مىتواند بگوید حافظهاى که موازنه و تعادل موالید دختر و پسر را در سراسر جهان نگاهدارى نموده و مىنماید کجاست و کدام قدرت است که محاسبه را نگاه مىدارد؟ قرآن شریف این مهم را وابسته به مشیت بارى تعالى خوانده و فرموده است.
یهب لمن یشاء اناثا و یهب لمن یشاء الذکور.
به هر که بخواهد دختر مىدهد و به هر که بخواهد پسر.
مثال دیگرى که براى کلام امام سجاد (ع) مىتوان ذکر کرد این است که خداوند پس از درگذشت هر پیمبرى خلف شایستهاى را جایگزین او مىساخت تا به هدایت مردم و دعوت آنان ادامه دهد. این برنامه تا بعثت حضرت خاتم النبیین (ص) و نزول قرآن شریف ادامه داشت و چون آیین اسلام و کتاب مجیدش تا پایان عمر بشر جوابگوى نیازهاى مردم است، امر نبوت با بعثت رسول اکرم (ص) پایان یافت و از آن پس وحى الهى منقطع گردید. پیمبران از جنس بشرند و مانند سایر انسانها یک روز باید بمیرند. خداوند پیامبر اسلام (ص) را مخاطب ساخت و فرمود:
انک میت و انهم میتون.
تو مىمیرى و آنان نیز مىمیرند.
جایى که اشرف پیمبران حیات جاودان ندارد، وضع سایر انبیاء روشن و واضح است. با توجه به اینکه نیل به مقام رفیع نبوت نیاز به شرایط زیاد و صلاحیت من جمیع الجهات دارد و هر فردى شایستهى پیمبرى نیست، خداوند به مشیت حکیمانهى خود خلف پیمبر
سابق را که واجد تمام صفات لازم باشد مهیا مىفرمود تا او را جایگزین پیمبر درگذشته نماید و این خود از مواردى است که سخن امام سجاد (ع) شامل آن مىگردد.
و عندک مما فات خلف.
بار الها! براى هر چیزى که فوت مىشود و از دست مىرود، نزد تو براى آن جایگزینى است.
على (ع) دربارهى تداوم بعثت پیمبران فرموده:
کلما مضى منهم سلف قام منهم بدین الله خلف.
هر زمان یکى از پیمبران سلف از دنیا مىرفت، فرد دیگرى براى تبلیغ دین الهى خلف او مىشد و جایگزینش مىگردید.
مثال سوم براى توضیح کلام امام سجاد (ع) این است که حکمى از احکام اسلام روى مصلحت نسخ شود و حکم دیگرى از جانب خداوند، خلف آن گردد و جایگزینش شود.
ما ننسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها.
النسخ فى اللغه ابطال شىء و اقامه آخر مقامه.
«نسخ» در لغت عبارت است از باطل کردن چیزى و برپا داشتن چیز دیگرى در مقام او.
کعبهى مکرمه بتخانهى مشرکین بود. اگر پیشواى اسلام (ص) و پیروانش در آغاز نبوت به سوى کعبه نماز مىگزاردند ممکن بود مستمسکى به دست مشرکین بیاید که بگویند پیشواى مسلمانان بت مىپرستد و به پیروان خود دستور بتپرستى داده است . از این رو، حضرت بارى تعالى امر فرمود که قبلهى مسلمین بیتالمقدس باشد، بیتالمقدسى که منزه از بت و مظاهر شرک بود.