تنزیل نور


ساعت 10:4 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 127)

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها، و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها، فان نفسى هالکه او تعصمها. 

 

امام سجاد علیه‏السلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارم الاخلاق»، دو مطلب مهم را به عرض مقدس حضرت بارى تعالى مى‏رساند. اول عرض مى‏کند: بار الها! از نیات و اعمال من، آن را براى خود برگیر که موجب خلاصى من از خشم و عذاب تو گردد. دوم عرض مى‏کند: بار الها! آن را از من براى خودم واگذار که مایه‏ى خودسازى و اصلاح نفسم باشد، چه آنکه نفس من در معرض تباهى و هلاکت است، مگر آنکه تو مصونیتش بخشى و محافظتش نمایى. 

به خواست خداوند توانا، موضوع سخنرانى و بحث امروز، این دو جمله است که امام زین‏العابدین (ع) در مقام دعا به پیشگاه الهى عرض نموده و تمناى اجابتش را دارد. کلمه‏ى «نفس» در لغت عرب به معناى متعددى آمده و ذکر همه‏ى آنها در این مقام غیر ضرورى و موجب تطویل کلام است. در قرآن شریف و روایات اولیاى گرامى 

اسلام، کلمه‏ى «نفس» در موارد متعدد آمده و بیشتر معانى لغوى آن کلمه به مناسبت مقام، در آن آیات و روایات اراده شده است، آنچه در شرح و توضیح کلام حضرت على بن الحسین علیهماالسلام ضرورت دارد، این است که معلوم شود امام (ع) از کلمه‏ى «نفس» که در ابتداى دعا براى خداوند و براى خود ذکر نموده و در کنار هم آورده، چه اراده فرموده است، و سپس آیات و اخبارى که حاوى این کلمه است و در بحث انسان‏سازى و مکارم اخلاق، مفید و موثر است، توضیح داده شود. 

النفس هى ذات الشى‏ء و حقیقته و بهذا تطلق على الله تعالى. 

«نفس» عبارت از ذات و حقیقت چیزى است و به همین معنى کلمه‏ى «نفس» درباره‏ى خداوند اطلاق مى‏شود. در قرآن شریف، خداوند کلمه‏ى «نفس» را درباره‏ى ذات اقدس خود به کار برده و فرموده است: 

و یحذرکم الله نفسه و الله رعوف بالعباد. 

خداوند شما را مى‏ترساند از نفس خود، یعنى از عذابى که براى گناهکاران مقرر فرموده، که آفریدگار، به بندگان رئوف و مهربان است. 

اینکه در پایان آیه‏ى تحذیر، سخن از رافت به میان آورده، اشاره به این حقیقت است که تحذیر بارى تعالى ناشى از رافت و رحمت اوست، مى‏خواهد مردم را از عذاب برهاند، همانند طبیب حاذق و مهربانى که مریض خود را از خوردن غذاها و میوه‏هاى مضر برحذر مى‏دارد تا او را از عذاب بیمارى رهایى بخشد و از نعمت سلامت 

برخوردارش سازد. در آیه‏ى دیگر آمده که حضرت مسیح (ع)، کلمه‏ى «نفس» را درباره‏ى خداوند به کار برده و پیش از آن، از نفس خود یاد کرده است. 

و اذ قال الله یا عیسى بن مریم اانت قلت للناس اتخذونى و امى الهین من دون الله، قال سبحانک ما یکون لى ان اقول ما لیس لى بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسک انک انت علام الغیوب. 

زمانى که خداوند حضرت مسیح بن مریم را مخاطب ساخت و فرمود: آیا تو به مردم گفتى که جز خداوند، مرا و مادرم را به الهیت بگیرید؟ حضرت مسیح در پاسخ، اول خداوند را تنزیه نمود، سپس گفت: من مجاز نیستم چیزى را که حق نیست به زبان آورم، اگر چنین حرفى را گفته بودم، قطعا تو مى‏دانستى، تو از آنچه در ضمیر من است آگاهى و من از ذات مقدست آگاهى ندارم که تو به تمام حقایق نهفته و پنهان عالم و دانایى. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعا که موضوع بحث امروز است، درباره‏ى خداوند و درباره‏ى خودش کلمه‏ى «نفس» را به کار برده و عرض مى‏کند: 

اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها. 

بار الها! از نیات و اعمال منتسب به من، آن را براى خود برگیر که موجب خلاصیم از خشم و عذاب تو گردد. 

مرحوم علامه، سید على‏خان، در کتاب ریاض السالکین در تفسیر و توضیح این جمله از کلام حضرت زین‏العابدین (ع)، چند 

احتمال را نقل نموده و یک احتمال را نیز از خودش ذکر کرده است، علاقمندان به نظریه‏ها و احتمالات گفته شده، مى‏توانند به آن کتاب مراجعه نمایند. آن را که گوینده احتمال مى‏دهد، در اینجا با ذکر دو مقدمه به عرض شنوندگان گرامى مى‏رساند: 

مقدمه‏ى اول: کارهایى که مى‏تواند آدمى را از خشم و عذاب خدا خلاص کند، اداى فرایض و اجتناب از محرمات، و خلاصه، آن اعمالى است که مرضى ذات اقدس او باشد. 

مقدمه‏ى دوم: انگیزه‏هاى درونى و افکار و اندیشه‏هاى باطنى، منشا اعمالى است که انجام مى‏دهیم و خوب و بد آنها وابسته به نیات و افکار پسندیده و ناپسند ماست. ایمان به توحید منشا یکتاپرستى است و اندیشه‏ى شرک، مایه‏ى بت‏پرستى، با انگیزه‏ى یاد خدا نماز مى‏خوانیم و غفلت از خداوند، نماز را از یادمان مى‏برد. براى مصون ماندن از آتش، روزه مى‏گیریم و با غفلت از ثواب و عقاب الهى، روزه از ستون وظایف ما حذف مى‏شود. سخنان ما نیز از اعمال ماست، گاهى به انگیزه‏ى ایمان و براى رضاى خداوند سخنى مى‏گوییم و مردم را به انجام فریضه مى‏خوانیم و علامت تنزه و تقدس فکر ما این است که خودمان طبق گفته‏ى خود عمل مى‏کنیم. اما گاهى به انگیزه‏ى ریاکارى و اغفال مردم به این و آن تذکر و دستورى مى‏دهیم. اما خودمان عمل نمى‏نماییم. این سخن نه تنها مایه‏ى نجات و سعادت نیست، بلکه تضاد قول و عمل مى‏تواند پرونده‏ى مسئولیتى را در پیشگاه خداوند براى ما باز کند و مورد موآخذه و پرسشمان قرار دهد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: لکل قول مصداق من عمل یصدقه او یکذبه. فاذا قال ابن آدم و صدق قوله بعمله رفع قوله بعمله الى الله تعالى و اذا قال و خالف عمله قوله رد قوله على عمله 

الخبیث و هوى به الى النار. 

رسول اکرم (ص) فرمود: هر گفته‏اى مصداقى از عمل دارد که گفته را تصدیق یا تکذیب مى‏نماید، وقتى فرزند آدم سخنى مى‏گوید و عملش گفته‏ى او را تصدیق مى‏نماید، قولش به وسیله‏ى عمل به پیشگاه الهى بالا مى‏رود، و اگر سخنى بگوید و عملش با قولش مخالف باشد، سخنش برمى‏گردد به عمل خبیث و آلوده‏اى که مرتکب شده و در آتش دوزخ سرنگون مى‏گردد. 

رابطه‏ى سخن و عمل و رفعت قول منطبق با عمل، در قرآن شریف آمده است: 

الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه. 

کلام طیب به سوى خداوند صعود مى‏کند و به درجه‏ى رفیع مى‏رسد و چیزى که آن را بالا مى‏برد، عمل صالح است. 

عمل صالح که به معناى اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از محرمات اوست، مایه‏ى خلاصى افراد از خشم و عذاب خداوند است. از آیه‏اى که مذکور افتاد و همچنین از حدیث رسول اکرم (ص) این نتیجه به دست آمد که عمل صالح، خود به سوى بارى تعالى صعود مى‏کند و سخن طیب را نیز با خود بالا مى‏برد. اما حضرت زین‏العابدین (ع) در عبارت دعا عرض مى‏کند: 

اللهم خذ لنفسک من نفسى ما یخلصها. 

بار الها! نیات خوب و اعمال صالحه‏اى را که نفسم را از عذاب خلاص مى‏کند، از من بگیر و نزد خودت ببر. 

محتواى آیه‏ى قرآن و دعاى حضرت سجاد (ع)، رفعت اعمال 

صالحه و بالا رفتن آن به سوى خداوند است با این تفاوت که در آیه، صعود به صورت فعل لازم آمده و فرموده است که عمل صالح خود به سوى بارى تعالى صعود مى‏نماید، و در عبارت دعا به صورت فعل متعدى آمده و از خداوند درخواست مى‏کند که تو نیات خوب و اعمال صالحه‏ى مرا که مایه‏ى خلاصى نفسم مى‏شود، از من بگیر و نزد خودت ببر، و هر دو عبارت آیه و دعا به یک نتیجه مى‏رسد و آن: بالا رفتن عمل صالح و نیل به رفعت واقعى است. 

حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در جمله‏ى دوم دعا که موضوع بحث و سخنرانى امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: 

و ابق لنفسى من نفسى ما یصلحها. 

بار الها! از نفس خودم براى خودم آن را باقى بگذار که مرا اصلاح مى‏نماید. 

نمى‏دانیم امام معصوم ابقاى چه چیزهایى را براى اصلاح نفس خود از خداوند درخواست مى‏نماید، اما اگر یک مرد الهى غیر معصوم چنین تقاضایى را از حضرت بارى تعالى بنماید، مى‏توان گفت که امور متعددى مورد نظر اوست و از خداوند مى‏خواهد با لطف و رحمت خویش آن ذخایر سعادت‏بخش و گرانقدر را تا پایان عمر در وجودش نگاهدارى نماید تا بتواند در پرتو آنها به اطاعت حضرت حق ادامه دهد و در راه صلاح و رستگارى خویش قدم بردارد. در اینجا با استفاده از آیات و روایات، پاره‏اى از آن عوامل به عرض شنوندگان محترم مى‏رسد. اولین و بزرگترین عطیه‏اى را که آفریدگار حکیم در وجود بشر به ودیعه گذارده و در تمام امور، انسانها را به خیر و صلاح هدایت مى‏نماید، عقل است. على علیه‏السلام درباره‏ى این ذخیره‏ى الهى 

فرموده است: 

بالعقل صلاح کل امر. 

با چراغ عقل، تیرگیها برطرف مى‏شود و صلاح و فساد تمام امور روشن مى‏گردد. 

عن موسى الکاظم علیه‏السلام قال: یا هشام! من اراد الغنى بلا مال و راحه القلب من الحسد و السلامه فى الدین فلیتضرع الى الله فى مسالته بان یکمل عقله. 

امام کاظم علیه‏السلام فرموده: اى هشام! کسى که خواهان غنى و بى‏نیازى است بدون داشتن مال، و طالب سلامت و راحت قلب است از بیمارى حسد، و مى‏خواهد دینش همواره سالم بماند، دست تضرع و دعا به پیشگاه خداوند بردارد و از او بخواهد که عقلش را کامل فرماید. 

عن على علیه‏السلام قال: افضل حظ الرجل عقله، ان ذل اعزه و ان سقط رفعه و ان ضل ارشده و ان تکلم صدقه.  

على (ع) فرموده: برترین حظ و نصیب مرد عقل اوست، اگر ذلیل شود عزیزش مى‏گرداند، اگر فرو افتد بلندش مى‏کند، اگر گمراه شود هدایتش مى‏نماید، و اگر سخن بگوید کلام صواب را به زبانش جارى مى‏کند. 

قال رسول‏الله صلى الله علیه و آله: ما قسم الله للعباد شیئا افضل من العقل فنوم العاقل افضل من سهر الجاهل و اقامه العاقل افضل من شخوص الجاهل و لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتى یستکمل العقل و یکون عقله افضل من جمیع عقول امته. 

رسول اکرم (ص) فرموده است: خداوند بین بندگان خود چیزى را برتر و بالاتر از عقل تقسیم نفرموده است، خواب عاقل از شب بیدارى جاهل افضل است، منزل نشستن عاقل از بیرون رفتن جاهل از منزل براى جهاد یا براى کار افضل است، و خداوند هیچ نبى و رسولى را بین مردم مبعوث نفرمود، مگر آنکه عقلش را تکمیل نماید، به طورى که عقل او از جمیع عقلهاى امت برتر و بالاتر باشد. 

عقل براى شناخت حق از باطل و تشخیص صواب از خطا همانند چشم است براى تمیز راه از چاه و شناخت جاده از بیراهه، کسى که چشم سالم دارد، اگر موقع راه رفتن پلکها را روى هم بگذارد یا با پارچه آن را ببندد، با انسان فاقد چشم فرقى ندارد، او که با چشم بسته راه مى‏رود مانند انسان نابینا هر لحظه ممکن است با دیوار یا درختى برخورد کند و زخمى شود یا در گودالى فروافتد و استخوانش بشکند. کسى که عقل دارد و از گرانبهاترین نعمتهاى الهى که فصل ممیز انسان و حیوان است برخوردار مى‏باشد، اگر آن را در راه احیاى انسانیت و تعالى و تکاملى که شایسته‏ى انسان است به کار نگیرد، به خیر و شر انسانى خود نیندیشد، و از چراغ عقل براى یافتن راه صلاح و رستگارى خود استفاده ننماید. و تنها به زندگى حیوانى و منافع و لذایذ مادى قانع باشد، او بعد انسانى خود را که معیار برترى و فضیلت اوست، عملا پایمال نموده و مانند انسان فاقد عقل زندگى کرده است. به کار گرفتن عقل، وسیله‏ى نیل به مقام رفیع انسانیت است، تعقل و تفکر، راه حق را ارائه مى‏کند، آدمى را به پیروى از آن ترغیب مى‏نماید، و موجبات تعالى و تکامل وى را فراهم مى‏آورد. استفاده ننمودن از عقل و بى‏اعتنایى به تعقل و تفکر، آدمى را در محیط تیره و تاریک جهل زندانى مى‏کند، از پیشرفتهاى  سعادت‏بخش محرومش مى‏نماید، و سرانجام پرونده‏ى عمرش با بدبختى و تیره‏روزى بسته مى‏شود. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    24
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188021

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::