شرح دعای مکارم الاخلاق( 126)
ملاحظه مىکنید که حضرت زینالعابدین (ع) در دعاى خود از فوز مادى و پیروزیهاى دنیوى سخن نمىگوید و توجه امام به فوز عظیم عالم آخرت است و از پروردگار توانا مىخواهد که او را از پیروزى معاد و نعمتهاى جاودان آن برخوردار سازد. ناگفته نماند که فعالیتهاى مالى براى افراد باایمان که به منظور اطاعت امر بارى تعالى انجام مىپذیرد، مىتواند جنبهى معنوى به خود بگیرد و از گروه فوز عظیم به حساب آید. به طورى که مذکور افتاد، «فوز» در لغت به معناى «ظفر یافتن به خیر است با حصول سلامت». کلمهى خیر در تمام امورى که شرعا و عقلا پسندیده و خوب شناخته شده، به کار مىرود و مال از جملهى چیزهایى است که قرآن شریف آن را خیر خوانده و فرموده است: کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین. زمانى که مرگ یکى از شما فرامىرسد، اگر مالى دارد براى والدین و ارحام و نزدیکان وصیت نماید.
افرادى که براى تامین معاش و زندگى خود و خانوادهى خویش از پى مال مىروند و خود را به گناه آلوده نمىکنند، قطعا عملشان مقدس است و درآمدشان از مصادیق فوز و پیروزى است و در روایات اولیاى اسلام، شرافت کار این گروه، همانند عمل مجاهد فى سبیل الله است. عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: الکاد على عیاله کالمجاهد فى سبیل الله. امام صادق (ع) فرموده: کسى که براى معاش خانوادهى خود کار مىکند و تحمل مشقت مىنماید، همانند کسى است که در راه خداوند براى اعلاى کلمهى حق جهاد مىکند.
عن الصادق علیهالسلام قال: المال و البنون حرث الدنیا و العمل الصالح حرث الاخره و قد یجمعها الله لاقوام. امام صادق (ع) فرموده است: مال و اولاد، بذر دنیاست و عمل صالح، بذر آخرت است، اما در مواقعى خداوند این سه را براى مردمى شایسته و لایق جمع مىکند.
کسانى که به منظور اطاعت از دستور شرع مقدس و براى تامین معاش از پى مال مىروند و خود را به گناه آلوده نمىکنند و همچنین فرزندان خویش را براى اداى وظیفهى دینى و انجام مسئولیتى که دارند خوب تربیت مىنمایند و متشرع و باایمانشان بار مىآورند، ممکن است این هر دو در روز جزا به حساب فوز معاد آنان گذارده شود و از پاداش الهى بهرهمند گردند. اما کسانى که به انگیزهى حرص و به منظور گردآورى ثروت از پى مال مىروند، در معرض خطرات گوناگون قرار دارند، انسان بودن خود را از یاد مىبرند، به تعالى معنوى و کمال روحانى خویش ستم مىکنند، برده و بندهى مال مىشوند و در راه دست یافتن به آن، گناهانى را مرتکب مىگردند. اینان افرادى هستند بدبخت و سیه روز، براى اقناع غریزهى حرص، فضیلت و شرف را پایمال مىکنند، هر ذلتى را تحمل مىنمایند، و به پستیها تن مىدهند. سئل امیرالمومنین علیهالسلام: اى ذل اذل؟ قال الحرص. از على (ع) سئوال شد: ذلتبارترین خواریها کدام است؟ فرمود: حرص.
یعنى ذلتى که بر اثر خلق ناپسند حرص دامنگیر انسان مىشود، از دیگر ذلتها فزونتر و بیشتر است. اشخاص حریص، هر قدر ثروتمندتر مىگردند، حریصتر مىشوند و سرانجام با ناکامى از دنیا مىروند. این گروه که سرمایهى گرانقدر عمرشان براى جمع مال مصروف گردیده، در قیامت از فوز معاد محروماند. قرآن شریف این مطلب را صریحا اعلام نموده و فرموده است: و من کان یرید حرث الدنیا نوته منها و ماله فى الاخره من نصیب. کسى که تمام اراده و همش بذر دنیا باشد، ما از آن برخوردارش مىنماییم، ولى در آخرت نصیبى نخواهد داشت.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم این قطعه از دعا که موضوع سخنرانى و بحث امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مىکند: و سلامه المرصاد. بار الها! مرا از قنطرهى مراقبت روز حساب به سلامت بگذران. «مرصاد» به معناى «کمینگاه» است.
یقال: رصدته اذا قعدت له على طریقه تترقبه و ارصدت له العقوبه، اذا اعددتها له.
اگر گفته شود: او را رصد نمودم، یعنى براى مراقبت وى در مسیرش نشستم، و اگر گفته شود: عقوبت را براى او رصد نمودم، یعنى وسایل مجازاتش را آماده و مهیا ساختم.
على علیهالسلام دربارهى مهلتى که خداوند به گناهکاران مىدهد، کلمهى «مرصاد» را در خطبهى خود آورده و چنین فرموده است: و لئن امهل الظالم فلن یفوت اخذه و هو له بالمرصاد على مجاز طریقه.
اگر خداوند، ستمکار را مهلت داده است، گرفتن و به بند کشیدنش فوت نمىشود، او در کمینگاه مراقب ظالم است و راه عبور وى را زیر نظر دارد. کلام على (ع) در واقع تفسیر و تبیین این جمله از قرآن شریف است: اعملوا ما شئتم انه بما تعملون بصیر. هر چه را که مىخواهید عمل کنید و هر خلافى را که مایلید مرتکب شوید، اما بدانید که خداوند به تمام کارهاى شما بینا و بصیر است.
امام صادق (ع) در تفسیر آیهى «ان ربک لبالمرصاد» فرموده است: المرصاد قنطره على الصراط لایجوزها عبد بمظلمه عبد. مرصاد جایگاه رفیعى است در صراط، و از آن نمىگذرد بندهاى که مظلمهى بندهاى را در ذمه و بر عهده داشته باشد.
تمام جنبندگان و موجودات زندهى کرهى خاک، براى گذراندن ایام حیات، راهى را طى مىکنند و با پیمودن آن به حیات خویش ادامه مىدهند و به کمالى که لایق آن هستند مىرسند. آن راه، صراط مستقیم تکوینى آفریدگار حکیم است که براى آنها تعیین فرموده است، و چون موجودات زندهى روى زمین، غیر از انسان، در اعمال خویش پیرو غرایزى هستند که با سرشتشان آمیخته، از خود اراده و اختیارى ندارند، زمامشان در دست خداوند است و صراط مستقیم الهى را به جبر مىپیمایند. ما من دابه الا هو آخذ بناصیتها ان ربى على صراط مستقیم. هیچ جنبندهاى نیست، مگر آنکه مقهور ذات اقدس الهى است و ناصیهاش را در قبضهى قدرت خود دارد و پروردگارم در صراط مستقیم است.
بشر در پیمودن راه راست، دو بعدى است: در بعد حیوانیش مانند سایر حیوانات، صراط مستقیم الهى را که هدایت تکوینى اوست، به جبر مىپیماید، مثلا قلب و عروق، کلیه و کبد، معده و روده و دیگر اعضاى مشترک بین حیوان و انسان، اعمالشان جبرى است و بدون خواست خودشان تحقق مىیابد. اما مردم در بعد انسانى داراى اراده و اختیارند، مىتوانند صراط مستقیم الهى را که دین حق است و به وسیلهى پیمبر او ارائه شده بپیمایند و مىتوانند از راه راست روى گردانند و به انحراف گرایش یابند. پیشواى گرامى اسلام راه مستقیم خود را ارائه مىکند و در کمال آزادى به زبان دعوت از مردم درخواست مىنماید که صراط مستقیم او را تبعیت کنند و از راههاى انحرافى که مایهى گمراهى آنان است، پرهیز نمایند:
و ان هذا صراطى مستقیما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله.
این است راه مستقیم من، از آن تبعیت نمایید و از دیگر راهها پیروى نکنید که نتیجهى آن پراکندگى و دور شدن از صراط حق است.
صراط مستقیم، راه خداوند بزرگ است و صراط انحرافى، راه هواى نفس. صراط خداوند، مردم را در جمیع شئون زندگى به عدل مىخواند:
ان الله یامر بالعدل.
غرایز و شهوات را تعدیل مىکند، ارضاى آنها را با اندازهگیرى صحیح و در حدود مصلحت، مجاز مىداند، صراط هواى نفس به غرایز آزادى عمل مىدهد، راه اعمال شهوات را بازمىگذارد، و این اجازهى نامحدود، مردم را به فساد و تباهى سوق مىدهد و راه تعدى و تجاوز را هموار مىنماید. صراط مستقیم الهى مردم را بزرگوار و کریمالنفس بار مىآورد، وجدان اخلاقى و تمایلات عالى انسانى را
در ضمیرشان بیدار مىکند، درهاى دگر دوستى و تعاون را به رویشان مىگشاید، و خلاصه، آنان را انسان واقعى مىسازد و از مزایاى عالى انسانى برخوردارشان مىنماید.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: ان الصوره الانسانیه هى الطریق المستقیم الى کل خیر و الجسر الممدود بین الجنه و النار.
امام صادق (ع) فرموده: صورت انسانى راهى است مستقیم براى نیل به هر خیر و خوبى و پلى است که بین بهشت و دوزخ کشیده شده است.
اما صراط انحرافى هواى نفس، با آزاد گذاردن غرایز و شهوات، مردم را به حیوانیت سوق مىدهد، خلق و خوى حیوانى را در نهادشان تقویت مىکند، ذخایر اختصاصى انسان را که معیار بزرگى نوع بشر است سرکوب مىنماید و مانع فعالیتشان مىشود و بر اثر پیروى از هواى نفس، آمار جرایم بسرعت بالا مىرود، آدمکشى و جنایت، دزدیهاى مسلحانه و زناى به عنف، و دیگر اعمالى از این قبیل افزایش مىیابد و در نتیجه، رهروان صراط هواى نفس، حیواناتى بار مىآیند انساننما. على (ع) دربارهى این گروه فرموده است:
الصوره صوره انسان و القلب قلب حیوان.
اینان به صورت انساناند، اما در باطنشان قلب حیوانى مىتپد و افکار و اعمالشان حیوانى است.
حب ذات و خوددوستى، خشم و انتقامجویى، شهوت و لذتگرایى، حب جاه و مقام خواهى، مالدوستى و ثروتاندوزى، و دیگر غرایز و تمایلاتى از این قبیل، به قضاى حکیمانهى الهى در نهاد
بشر آفریده شده است. وجود هر یک از آنها در زندگى انسان لازم و ضرورى است، به شرط آنکه هر کدام در جاى خود با اندازهگیرى اعمال گردد. این تمایلات در وجود ما همانند داروهاى تببر است براى مریض، اگر به دستور پزشک در فواصل معین و به اندازهى لازم مصرف کند، موجب بریدن تب، اعادهى سلامت، و ادامهى حیاتش مىگردد، و اگر بیش از اندازه به کار برده شود، موجب مسمومیت بیمار و باعث مرگش خواهد شد. نسخهى طبیب، خط مشى مریض را در مورد دوا معین مىکند، اگر عملا آن را به کار بندد، بیماریش درمان مىشود و از نعمت سلامت بهرهمند مىگردد، و اگر رعایت ننماید، باید تسلیم مرگ شود. صراط مستقیم الهى همانند نسخهى طبیب حاذق، حدود اعمال غرایز و شهوات را تعیین نموده است. اگر آدمى آن صراط را بدرستى بپیماید، در دنیا با حسن عاقبت مىمیرد و در آخرت با پیمودن صراط قیامت، در بهشت خلد مسکن خواهد داشت. اگر صراط هواى نفس را بپیماید و به افراط و زیادهروى گرایش یابد، در همین جهان به آتش غرایز معذب مىشود و روز جزا، از صراط قیامت در جهنم سقوط مىنماید. صراط مستقیم الهى بر اساس توحید استوار است. راهنماى آن صراط در دنیا، رسول اکرم (ص) و ائمهى معصومین علیهمالسلاماند. کسى که در دنیا از آنان پیروى مىکند و با راهنمایى و هدایتشان آن راه را مىپیماید، از صراط قیامت به سلامت مىگذرد، و آن کس که در دنیا از معرفت و هدایتشان تخلف مىنماید، در صراط قیامت دچار لغزش مىشود و در آتش فرومىافتد. عن المفضل قال: سالت اباعبدالله علیهالسلام عن الصراط. فقال هو الطریق الى معرفه الله عز و جل و هما صراطان، صراط فى الدنیا و صراط فى الاخره، و اما الصراط الذى فى الدنیا فهو
الامام المفترض الطاعه، من عرفه فى الدنیا و اقتدى بهداه مر على صراط الذى هو جسر جهنم فى الاخره و من لم یعرفه فى الدنیا زلت قدمه عن الصراط فى الاخره فتردى فى نار جهنم.
مفضل مىگوید: از امام صادق (ع) دربارهى «صراط» پرسش نمودم، فرمود: «صراط» راه شناخت خداوند است و آن دو صراط است، یکى صراطى است در دنیا و آن دیگر صراطى است در آخرت. اما صراط دنیا امامى است که از طرف بارى تعالى اطاعتش بر مردم واجب شده است، کسى که او را بشناسد، به وى اقتدا کند و عملا از هدایتش پیروى نماید، از صراط قیامت که پلى است بر روى جهنم، به سلامت مىگذرد، و کسى که امام را در دنیا نشناسد، قدمش در صراط آخرت مىلغزد و در آتش دوزخ سقوط مىکند.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم این قطعه از دعا که موضوع سخنرانى امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و سلامه المرصاد.
بار الها! مرا از قنطرهى مراقبت حساب مردم در روز جزا به سلامت بگذران.
طبق روایتى که از امام صادق (ع) مذکور افتاد، «مرصاد» قنطرهى رفیعى است در صراط که اگر کسى مظلمهى دیگرى را بر عهده داشته باشد، نمىتواند از آن قنطره بگذرد. اینکه حضرت زینالعابدین (ع) درخواست مىکند که خداوند او را از قنطرهى رسیدگى به مظلمهى مردم سالم بگذراند، براى این است که دوستان و پیروان خود را از خطر آن آگاه سازد و به آنان بفهماند آن کس که مظالم
مردم را به ذمه دارد، نمىتواند از آن منزل بگذرد و اگر کسى مدیون دیگرى نبوده و از آن منزل گذشت، در صورتى که لغزشهاى دیگرى در پروندهى خویش بین خود و خداوند داشته باشد، از عفو و رحمت بارى تعالى بىنصیب نخواهد بود. بنابراین، دوستداران اهلبیت علیهمالسلام لازم است از سخن امام سجاد (ع) به خود آیند، باقیماندهى عمر را مغتنم بشمرند، اگر در طول سنین زندگى به اموال یا اعراض دگران تعدى نموده و هم اکنون به ذمه دارند، فورا به تصفیهى آنها اقدام کنند، اگر بر ذمهى آنان مالى است، از پى اداى آن بروند، پول را بپردازند یا صاحبش را راضى کنند. اگر صاحب مال از دنیا رفته، با وراث متوفى تصفیهى حساب نمایند، اگر نمىدانند زنده است یا مرده و اگر مرده باشد و وراثش را نمىشناسند، به عنوان مظالم مقدار بدهى خود را به نیت صاحب مال به مستحقین بدهند و بدین وسیله حساب خود را با متوفى تصفیه کنند تا در روز جزا بتوانند از قنطرهى حقوق مردم به سلامت بگذرند. و اگر به عرض و آبروى دیگرى تجاوز نموده، مثلا از وى غیبت کردهاند، اگر غیبت شده حیات دارد، او را با عذرخواهى راضى نمایند، اگر بدانند که رضایت خواستن از او باعث فساد مىشود، همچنین اگر غیبت شده از دنیا رفته است، براى آن دو مکرر در پیشگاه خداوند استغفار نمایند و طلب آمرزش کنند و بدین وسیله ذمهى خود را برى نمایند. در این باره اخبار زیادى رسیده و فقط به ذکر یک حدیث اکتفا مىشود:
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: کفاره الاغتیاب ان تستغفر لمن اغتبته.
رسول اکرم (ص) فرموده: کفارهى غیبت این است که براى کسى که غیبتش را نمودهاى، طلب مغفرت کنى.