تنزیل نور


ساعت 9:56 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 123)

بسم الله الرحمن الرحیم 

و من ادله الرشاد، و من صالحى العباد. 

 

به خواست خداوند توانا، این دو جمله از دعاى شریف «مکارم الاخلاق» موضوع بحث و سخنرانى امروز است. امام سجاد علیه‏السلام در جمله‏ى اول دعا عرض مى‏کند: بار الها! مرا از دلایل رشاد و هدایت قرار ده. در جمله‏ى دوم درخواست مى‏کند: بار الها! مرا از بندگان صالح و شایسته قرار ده. 

«رشید» یکى از اسماء حضرت بارى تعالى است، آن اسم در بعضى دعاها، از آن جمله دعاى «جوشن کبیر»، در ردیف سایر اسماء الهى ذکر شده است. 

اللهم انى اسالک باسمک یا معین یا امین یا مبین یا متین یا مکین یا رشید یا حمید یا مجید یا شدید یا شهید. 

فى اسماء الله تعالى الرشید. هو الذى ارشد الخلق الى مصالحهم اى هداهم و دلهم علیها. 

«الرشید» در اسماء حضرت بارى تعالى است. او خداوند است که ارشاد مى‏کند مردم را به آنچه مصلحت آنهاست، یعنى هدایت کننده و دلالت کننده‏ى آنان است به خیر و صلاحشان. 

دعوت مردم به خداوند و ارشاد و هدایت آنان به صراط مستقیم، امرى است بس گرانقدر و مهم. 

قرآن شریف در این باره فرموده: 

و من احسن قولا ممن دعا الى الله. 

سخن کدام انسان بهتر و نیکوتر از کلام کسى است که خلق را به خالق دعوت مى‏کند و با گفته‏هاى خود، بذر ایمان در قلوبشان مى‏افشاند.  

این وظیفه‏ى مقدس در درجه‏ى اول به عهده‏ى رسول اکرم (ص) و جانشینان بر حق او محول است. کسى که در این راه قدم برمى‏دارد، در واقع، خط مشى رسول اکرم (ص) و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام را مى‏پیماید و این کار بزرگ، هدایت یافته را از گمراهى و ضلالت مى‏رهاند، مایه‏ى نجات و سعادتش مى‏گردد، و هدایت کننده را نیز در پیشگاه الهى سربلند مى‏کند و از پاداش او برخوردارش مى‏سازد، به شرط آنکه هدایت و ارشاد واجد تمام شرایط لازم باشد، و براى روشن شدن مطلب، قسمتى از آن شرایط در اینجا با استفاده از آیات و روایات، به عرض شنوندگان محترم مى‏رسد: اولین شرط راهنمایى و هدایت مردم این است که ارشاد کننده باید به موضوع دعوت خود عالم و آگاه باشد و از روى بینش سخن بگوید. خداوند در قرآن شریف این مطلب را درباره‏ى پیشواى بزرگ اسلام و پیروان شایسته‏ى آن حضرت 

خاطرنشان ساخته و فرموده است: 

قل هذه سبیلى ادعو الى الله على بصیره انا و من اتبعنى. 

پیمبر گرامى! بگو این است راه من: مردم را به سوى خدا مى‏خوانم، با بینش و بصیرت، و پیروان من نیز دعوتشان به سوى خداوند، آگاهانه و بابصیرت است. 

از جمله‏ى حقوقى که خداوند بر مردم دارد، این است که از روى علم و آگاهى سخن بگویند و آنجا که علم ندارند، لب فروبندند و از سخن گفتن بازایستند. 

عن زراره بن اعین قال: سالت اباجعفر علیه‏السلام ما حق الله على العباد: قال ان یقولوا ما یعلمون و یقفوا عند ما لایعلمون. 

زراره مى‏گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم، حق خداوند بر بندگان چیست؟ در جواب فرمود: آن را که مى‏دانند بگویند و در چیزى که اطلاع ندارند و نمى‏دانند، توقف نمایند. 

این وظیفه‏ى مهم و حق بزرگ الهى ضمن یکى از آیات قرآن شریف با تعبیر خاصى بیان شده است: 

و لا تقف ما لیس لک به علم، ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسوولا. 

هرگز از پى آنچه علم و اطمینان ندارى مرو و ناآگاه قدم برندار که گوش و چشم و دل آدمى در پیشگاه الهى مواخذ و مسئول‏اند. 

فى العلل عن السجاد علیه‏السلام قال: لیس لک ان تتکلم بما شئت لان رسول‏الله صلى الله علیه و آله قال: رحم الله عبدا قال 

خیرا فغنم او صمت فسلم. 

امام سجاد (ع) فرموده است: مجاز نیستى هر چه را که بخواهى بگویى، چه رسول گرامى اسلام فرموده است: مشمول رحمت الهى باد آن کس که سخن خوب بگوید و سود برد یا سکوت کند و سالم بماند. 

بجاست این نکته تذکر داده شود که موضوع ارشاد مى‏تواند از نظر علمى داراى ابعاد متعدد باشد. علم و آگاهى ارشادکننده در بعدى لازم است که مى‏خواهد درباره‏ى آن سخن بگوید و طالب هدایت را ارشاد نماید، مثلا در موردى که شنونده فرد با ایمانى است و مى‏خواهد دعا را از نظر کتاب و سنت بفهمد و به مشروعیت آن مطمئن گردد و بداند که اگر در موردى براى قضاى حوایج مشروع خود به دعا متوسل شود و استجابت آن را از خداوند بخواهد، مرتکب بدعتى نشده و عمل خلافى انجام نداده است؟ کسى که مى‏خواهد او را در این باره ارشاد کند کافى است تا حدودى از آیات و اخبار مربوط به دعا و شرایط آن آگاه باشد و با بصیرت به سئوالات وى پاسخ گوید. اما اگر سئوال‏کننده از مشروعیت دعا آگاه است ولى مى‏خواهد بداند با آنکه جهان ما به قضاى الهى، عالم علل و اسباب است و در حدیث امام صادق (ع) آمده: 

ابى الله ان یجرى الاشیاء الا باسباب. 

خداوند ابا دارد از اینکه اشیاء را در این عالم به جریان اندازد، مگر از راه وسایل و اسباب. 

براى طالب ارشاد این سئوال پیش آمده که در نظام اسباب و 

 

علل، دعا چه نقشى دارد و جمع بین ادله‏ى دعا و این قبیل روایات که سخن از اسباب و علل مى‏گوید، چگونه است؟ البته اهل تحقیق بدین پرسش پاسخ داده و گفته‏اند: دعا خود از قدر الهى است و استجابت دعا گاهى به نحو سبب‏سازى و تسبیب اسباب است و گاهى بر سبیل سبب‏سوزى و فوق مجارى عادى است. خداوند حکیم جهان را بر اساس علل و اسباب بنیان نهاده، نه آنکه خود را در اسباب و وسایل آفریده‏ى خودش زندانى نموده باشد. از این رو، در روایت امام صادق (ع) آمده است که خداوند ابا دارد و نگفته است خداوند قدرت ندارد و ناتوان است، و کلمه‏ى «ابا» در موردى به کار برده مى‏شود که اباکننده به انجام آن عمل قادر باشد، مثلا اگر گفته شود: «فلان تاجر از خرید این کالا ابا دارد»، معناى این کلام، عجز و ناتوانى تاجر نیست، بلکه حاکى از بى‏میلى تاجر است، یعنى اگر بخواهد مى‏تواند این معامله را انجام دهد، اما میل و رغبت به انجام آن ندارد. خلاصه، کسى که بصیرت و آگاهیش در حدود پاسخ گفتن به سئوال اول است، نباید به سئوال دوم پاسخ دهد، چه آنکه در آن پاسخ بصیر نیست و ممکن است با جواب نارساى خود، سائل را دچار تزلزل و تردید کند و به جاى ارشاد، مایه‏ى گمراهى او شود. 

یکى دیگر از شرایط ارشادکننده این است که خود به گفته‏هاى هدایت‏بخش و سعادت آفرین خویش مومن و معتقد باشد و از عمق دل سخن بگوید. در قرآن شریف، این مهم در مورد رسول اکرم صلى الله علیه و آله خاطرنشان گردیده است: 

آمن الرسول بما انزل الیه من ربه. 

پیمبر گرامى ایمان دارد به تمام آنچه از طرف خداوند بر وى نازل شده است. 

از این رو براى ایمان آوردن مردم، علاقه‏ى بسیار شدید داشت و تمام همش در این راه مصروف مى‏گردید و مى‏خواست جامعه را به خداوند، مومن و متوجه نماید. بعضى افراد از نظر علمى و استعداد فطرى لایق و قوى هستند. مسائل مشکل دینى را با منطقى مستدل حل مى‏کنند و طالبان ارشاد را آنطور که باید قانع مى‏نمایند، ولى انگیزه‏ى آنان در این بحثها اعلاى حق و دعوت به خداى یگانه نیست، بلکه مى‏خواهند خود را بنمایانند، ریاکارى کنند، معلومات خویش را به رخ این و آن بکشند، به هوى و تمنیات نفسانى جامه‏ى تحقق بپوشانند و غریزه‏ى تفوق طلبى و برترى‏جویى خویش را اقناع نمایند. اینان مصداق حدیثى هستند که از حضرت مسیح (ع) نقل شده است: بحق اقول لکم، لا تکونوا کالمنخل یخرج الدقیق الطیب و یمسک النخاله. کذلک انتم، تخرجون الحکمه من افواهکم و یبقى الغل فى صدورکم. 

از روى حق به شما مى‏گویم، همانند الک آردبیز نباشید که آرد خوب و خالص را از خود بیرون مى‏دهد و سبوس را نگاه مى‏دارد. شما نیز مطالب حکیمانه را از دهان بیرون مى‏دهید و در دلتان اندیشه‏هاى مضر باقى مى‏ماند. 

خطر این قبیل افراد موقعى آشکار مى‏گردد که ناباورى درونشان به طور ناآگاه و به صورت سخن بیخودى، همانند جرقه‏اى از زیر خاکستر بیرون جهد و ارشاد شدگان به ناباورى و بى‏ایمانى آنان 

واقف گردند. 

یکى دیگر از شرایط ارشادکننده این است که خود عمل کند آنچه را که به طالبان هدایت و ارشاد دستور عمل مى‏دهد. زیرا عمل کردن ارشادکننده مایه‏ى اطمینان درونى کسانى است که مى‏خواهند راه هدایت و سعادت را بیابند و ارشاد شوند. 

عن على علیه‏السلام قال: علموا الناس الخیر بغیر السنتکم و کونوا دعاه القوم بفعلکم و الزموا الصدق و الورع. 

على (ع) فرموده: خیر و خوبى را به مردم بیاموزید با غیر زبان، و دعوتتان به وسیله‏ى عمل باشد و هرگز از راستى و تقوى جدا نشوید. 

کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون. 

کسى که چیزى بگوید و بر طبق آن عمل نکند با این کار ناروا بشدت خویشتن را مورد بغض الهى قرار مى‏دهد. 

یکى از علل تاثیر و نفوذ عمیق اولیاى گرامى اسلام در قلوب مومنین واقعى این بود که خودشان در انجام وظایف دینى پیشقدم بودند و به همه‏ى دستورهایى که به مردم مى‏دادند، عمل مى‏نمودند. 

عن على علیه‏السلام قال: ایها الناس! و الله ما احثکم على طاعه الا و اسبقکم الیها و لا انهاکم عن معصیه الا و اتناهى قبلکم عنها. 

على (ع) فرمود: قسم به خدا که هیچ وقت شما را به طاعتى ترغیب ننمودم، مگر آنکه پیش از شما به آن سبقت جستم، و از هیچ گناهى نهیتان ننمودم، جز آنکه خود قبل از شما، از آن اجتناب 

داشتم. 

ارشاد و هدایت چنین انسانى بزرگ که مجرى اوامر و نواهى بارى تعالى است، در قلوب شنوندگان جاى مى‏گیرد، در ضمیرشان اثر مى‏گذارد و آنان را به راه سعادت سوق مى‏دهد. اما اگر عالم دینى به وظایف خویش عمل نکند و دانسته‏هاى خود را به کار نبندد، سخن او در ضمیر مردم نفوذ نمى‏کند و اثر ارشادى به جاى نمى‏گذارد. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    25
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188022

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::