تنزیل نور


ساعت 9:52 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 120)

طریقه‏ى مثلى و راه افضل و برتر، همان صراط مستقیم است که در سوره‏ى حمد آمده و افراد باایمان در نمازهاى یومیه روزى چند بار از پیشگاه الهى درخواست مى‏نمایند: 

اهدنا الصراط المستقیم، ما را به راه راست هدایت فرما، یعنى: بار الها! تفضل هدایت خود را درباره‏ى ما ادامه بده چه اگر لحظه‏اى فیضت قطع شود زمینه‏ى انحرافمان از مسیر حق و صراط مستقیم مهیا مى‏گردد. 

قال جعفر بن محمد الصادق علیهماالسلام فى قوله عز و جل «اهدنا الصراط المستقیم» قال یقول: ارشدنا الى الصراط المستقیم، ارشدنا بلزوم الطریق المودى الى محبتک و المبلغ الى دینک و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او ناخذ بآراءنا فنهلک. 

امام صادق (ع) در تفسیر «اهدنا الصراط المستقیم» فرمود: گوینده‏ى آن از خداوند درخواست مى‏کند که ما را ارشاد فرما به راه راست، ارشاد فرما که همواره ملازم راهى باشیم که به محبتت منتهى مى‏گردد و ما را به دینت مى‏رساند ، نمى‏گذارد از هواى نفس که موجب هلاکت است تبعیت نماییم و مانع آن مى‏شود که از راى خودمان که مایه‏ى تباهى است پیروى کنیم. 

نتیجه آنکه «طریقه‏ى مثلى» و راه افضل و برتر، همان صراط مستقیم است که رسول گرامى (ص) از طرف حضرت بارى‏تعالى ماموریت یافت به مردم ارائه کند و پیرویش را از آنان بخواهد. طریقه‏ى مثلى همان صراط مستقیم است که پیمبر گرامى اسلام (ص) و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام و تمام مسلمانان، موظف‏اند در نمازهاى روزانه از خداوند درخواست نمایند. امام سجاد (ع) در نمازهاى واجب و مستحب همه روزه این وظیفه مقدس را انجام مى‏دهد به علاوه در جمله‏ى اول این قطعه از دعاى «مکارم‏الاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است به پیشگاه بارى‏تعالى عرض مى‏کند: 

اللهم اسلک بى الطریقه المثلى، بار الها! مرا به مسیرى که برتر و بالاتر از هر طریقى است سوق ده و وادارم نما که آن راه را بپیمایم. 

حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در جمله‏ى دوم این قطعه‏ى از دعا که موضوع بحث و سخنرانى امروز است به پیشگاه 

خداوند عرض مى‏کند: 

و اجعلنى على ملتک اموت و احیى، بار الها! مرا بر دین خودت آنچنان ثابتقدم قرار ده که در آن بمیرم و در آن زنده شوم. 

راغب در معناى کلمه‏ى «ملت» چنین مى‏گوید: 

المله کالدین و هو اسم لما شرع الله تعالى لعباده على لسان الانبیاء لیتوصلوا به الى جوار الله. 

«ملت» همانند «دین» اسم است براى شرع و طریقى که خداوند به زبان پیمبران براى مردم مقرر فرموده تا به وسیله‏ى آن به جوار رحمت الهى واصل شوند. 

ما از بیشتر کلمات لغت عرب که به زبان فارسى راه یافته و در سخنان خود به کار مى‏بریم همان معنى را مى‏فهمیم که عرب‏زبان مى‏فهمد مثل «ایمان» و «کفر»، «صدق» و «کذب»، «حسن» و «قبح»، «ظاهر» و «باطن»، «قیام» و «قعود»، «طلوع» و «غروب»، «قوت» و «ضعف» و نظایر اینها. بعضى از کلمات را عرب‏زبان و فارسى‏زبان در یک معنى به کار مى‏برند با مختصر تفاوتى در مورد استعمال آنها. اما عرب‏زبان در گفتگوهاى خود از کلمه‏ى «ملت»، «دین» مى‏فهمد، همان معنایى که در لغت آمده و مذکور افتاد، ولى فارسى‏زبان، کلمه‏ى «ملت» را به معناى «مردم» به کار مى‏برد، گاهى «ملت» مى‏گوید در مقابل دولت و گاهى «ملت» مى‏گوید و تمام افراد، از زن و مرد، بزرگسال و اطفال، شهرى و روستایى، و خلاصه همه‏ى عمال دولت و افراد عادى را شامل مى‏شود. در قرآن شریف مکرر کلمه‏ى «ملت» به کار رفته و در تمام موارد، از آن «دین» اراده شده است و در اینجا به ذکر دو مورد 

اکتفا مى‏شود: 

دینا قیما مله ابراهیم حنیفا. ثم اوحینا الیک ان اتبع مله ابراهیم حنیفا. 

در صحیفه‏ى سجادیه، کلمه‏ى «مله» در موارد متعدد آمده و همه جا از آن «دین» اراده شده است. از آن جمله در دعاى سى و یکم، حضرت زین‏العابدین (ع) به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: 

توفنى على ملتک و مله نبیک، بار الها! مرا به دین خودت و به دین پیمبرت بمیران. 

در جمله‏ى دوم این قطعه دعا که موضوع سخنرانى و بحث امروز است امام سجاد (ع) عرض مى‏کند: 

و اجعلنى على ملتک اموت و احیى، بار الها! مرا در دین خودت آنچنان پایدار و استوارم قرار ده که در آن بمیرم و در آن زنده شوم. 

بعضى گفته‏اند: مقصود از موت و حیات که در کلام امام (ع) آمده مرگ و زندگى در دار دنیاست و اگر سئوال شود در دنیا، زندگى قبل از مرگ است چرا امام در کلام خود موت را مقدم داشته است، در پاسخ گفته مى‏شود که مردان الهى در دنیا همواره به یاد مرگند و با توجه به مرگ، خویشتن را از کارهاى ناپسند و اعمال ناروا مصون مى‏دارند و همین امر، توجه شدید آنان را به مرگ، جلب نموده و موجب شده است که موت را قبل از حیات ذکر نمایند. 

به طورى که در بعضى از آیات و روایات آمده است با ایمان مردن و به سلامت از دنیاى گذران به سراى غیب منتقل شدن در نظر اولیاى بزرگ الهى بسیار مهم است و آن را معیار سعادت انسانها 

مى‏دانند، و همچنین بى‏دین مردن و با آلودگیهاى معنوى و مادى از دنیا رفتن در نظر اولیاى الهى بسیار مذموم است و آن را معیار شقاوت و بدبختى مى‏خوانند. 

عن على علیه‏السلام قال: ان حقیقه السعاده ان یختم بالمرء عمله بالسعاده و ان حقیقه الشقاء ان یختم بالمرء عمله بالشقاء. 

على (ع) فرموده: حقیقت سعادت این است که پایان اعمال آدمى به خوبى و سعادت خاتمه یابد، و حقیقت شقاوت این است که پایان کارهاى انسان به بدى و شقاوت منتهى گردد. 

انسانها در طول زندگى و ایام عمر با پستیها و بلندیهاى گوناگونى مواجه مى‏شوند و تحت تاثیر رویدادها و عوامل مختلف قرار مى‏گیرند به گونه‏اى که حوادث در افکار و اعمالشان اثر مى‏گذارد، گاهى از خوبى و درستکارى به بدى گرایش مى‏یابند و گاهى از بدى به افکار و اعمال خوب و پسندیده راه مى‏یابند. از نظر شرع مقدس تحولات گذران و ایام عمر میزان حسن عاقبت یا سوء عاقبت نیست بلکه چگونگى اندیشه و رفتار ماهها و حتى هفته‏هاى آخر عمر مى‏تواند معیار خوب مردن یا بد مردن باشد. به عبارت دیگر گاهى پرونده‏ى اعمال یک انسان گناهکار در اواخر عمر با برگشت به سوى خدا و استغفار، بسته مى‏شود، و گاهى پرونده‏ى یک انسان درستکار در پایان عمر با کفر و آلودگى به گناه پایان مى‏پذیرد. 

عن على علیه‏السلام قال: کم من عاکف على ذنبه ختم له بخیر و کم من مقبل على عمله مفسد فى آخر عمره صائر الى النار، نعوذ بالله منها. 

على (ع) فرموده: چه بسا افرادى که در محیط گناه مقیم بوده‏اند و کارشان به خوبى پایان یافته، و چه بسا اشخاصى که به خوبى و درستکارى روى آورده بودند و در آخر عمر به فساد گراییدند و جهنمى شدند، پناه به خداوند از این گروه. 

عن احمد بن حمزه الاشعرى قال: حدثنى یاسر الخادم قال: سمعت اباالحسن الرضا علیه‏السلام یقول: ان اوحش ما یکون هذا الخلق فى ثلاثه مواطن: یوم یولد و یخرج من بطن امه فیرى الدنیا، و یوم یموت فیعاین الاخره و اهلها، و یوم یبعث حیا فیرى احکاما لم یرها فى دار الدنیا و قد سلم الله على یحیى علیه‏السلام فى هذه الثلاث المواطن و آمن روعته فقال: و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا. و قد سلم عیسى ابن مریم على نفسه فى هذه الثلاثه المواطن و قال: و السلام على یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا. 

احمد بن حمزه‏ى اشعرى مى‏گوید: یاسر خادم مرا حدیث نمود که گفت: از حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام شنیدم که فرمود: وحشتبارترین مواقع براى مردم سه روز است: روز ولادت که از شکم مادر بیرون مى‏آیند و دنیا را مى‏بینند، روزى که مى‏میرند و عالم بعد از مرگ و اهل آن را مشاهده مى‏کنند و روزى که دوباره زنده مى‏شوند و به عرصه‏ى قیامت قدم مى‏گذارند و احکامى را مشاهده مى‏کنند که در دنیا ندیده‏اند و خداوند سلامت حضرت یحیى را در این سه روز اخبار نموده و حضرت مسیح در این سه مرحله براى خویشتن سلامت خواسته است. 

جنین نه ماه عمر خود را در شکم مادر طى مى‏کند ولى سعادت او وابسته به این است که رحم مادر را با حسن عاقبت ترک گوید و سالم متولد شود، چه بسیار اتفاق مى‏افتد که جنین هشت ماه عمر رحم را به سلامت گذرانده و در ماه آخر حتى در روز آخر رحم ضربه‏اى بر او وارد مى‏شود که دچار عیب و نقص اساسى مى‏گردد و ناسالم به دنیا مى‏آید. حیات دنیا براى مردم جهان در واقع به منزله‏ى گذراندن زندگى در شکم مادر روزگار است. اگر کسى به قدر نود سال عمر داشته باشد هشتاد و نه سال آن را در دنیا به سلامت بگذراند اما در سال آخر عمر بر اثر معاشرت با افراد بى‏ایمان و لاابالى ذخایر معنوى خویش را از دست دهد، به انحراف گرایش یابد، و روز مرگ که روز ولادت از شکم مادر روزگار است ناسالم و با سوءعاقبت از دنیا برود، مردان الهى از چنین رویداد وحشتزایى سخت نگران بودند و همواره از پیشگاه بارى‏تعالى درخواست حسن عاقبت داشتند. 

حضرت یوسف صدیق به پروردگار مهربان عرض مى‏کند: 

توفنى مسلما و الحقنى بالصالحین، بار الها! روح مرا در حال مسلمانى و با تسلیم بى قید و شرط در مقابل ذات اقدس خودت قبض فرما و به صالحین و گروه پاکان و نیکان ملحقم نما. 

ملاحظه مى‏کنید که حضرت یوسف صدیق، آن مرد بزرگ الهى، از خوب مردن و حسن عاقبت سخن مى‏گوید و از پیشگاه مقدس بارى‏تعالى درخواست مى‏کند که مسلمان و باایمان از دار دنیا برود. مردم در آستانه‏ى ماه مبارک رمضان قرار داشتند. رسول اکرم صلى الله علیه و آله خطبه‏اى ایراد فرمود و در آن خطبه دستورهاى متعددى به مردم داد 

که در ماه مبارک رمضان به کار بندند و با انجام آن تعالیم موجبات سعادت و کمال خویش را فراهم آورند. خطبه در شرف اتمام بود که على (ع) فرمود: من به پا خاستم: 

فقلت: یا رسول‏الله! ما افضل الاعمال فى هذا الشهر؟ فقال: یا اباالحسن! افضل الاعمال فى هذا الشهر الورع عن محارم الله عز و جل ثم بکى. قلت: یا رسول‏الله! ما یبکیک؟ فقال: یا على! ابکى لما یستحل منک فى هذا الشهر، کانى بک و انت تصلى لربک و قد انبعث اشقى الاولین و الاخرین شقیق عاقر ناقه ثمود فضربک ضربه على قرنک، فخضب منها لحیتک. قال امیرالمومنین علیه‏السلام: فقلت: یا رسول‏الله! و ذلک فى سلامه من دینى؟ فقال صلى الله علیه و آله: فى سلامه من دینک. 

عرض کردم: یا رسول‏الله! در ماه رمضان چه عملى از دیگر اعمال برتر است؟ فرمود: اجتناب از گناهان. آنگاه رسول اکرم (ص) گریست. عرض کردم: یا رسول‏الله! چه موجب گریه‏ى شما گردید؟ فرمود: گریستم براى حادثه‏اى که در این ماه دامنگیر تو مى‏شود، گویى مى‏بینم که تو در پیشگاه الهى نماز مى‏گزارى که شقى‏ترین افراد، نظیر پى زننده‏ى ناقه‏ى صالح، ضربتى به سرت مى‏زند که ریشت از خون سرت خضاب مى‏گردد. على (ع) پرسید: آیا این حادثه موقع سلامت دینم روى مى‏دهد؟ فرمود بلى در سلامت دینت. 

على (ع) مرد شمشیر و فداکارى در راه حق است، از این رو وقتى خبر قتل خود را از زبان پیشواى اسلام مى‏شنود آن را عادى تلقى مى‏کند و کمترین واکنشى از خود نشان نمى‏دهد، حتى نمى‏پرسد براى چه مرا مى‏کشند. على (ع) آن مرد نیرومندى است که مى‏فرماید: 

و الذى نفس ابن ابیطالب بیده لالف ضربه بالسیف اهون على من میته على الفراش فى غیر طاعه الله. 

قسم به خدایى که جان فرزند ابیطالب در دست اوست هزار ضربه‏ى شمشیر براى من آسانتر از مردن در بستر است که در غیر طاعت بارى‏تعالى باشد. 

آنچه براى على (ع) مهم است حسن عاقبت و باایمان مردن است. از این رو وقتى خبر قتل خود را مى‏شنود از رسول اکرم (ص) مى‏پرسد: آیا در آن موقع دینم سالم است؟ پیشواى اسلام، او را از سلامت دینش، در آن موقع، آگاه مى‏سازد. از سخن على (ع) متوجه مى‏شویم که باایمان از دار دنیا رفتن تا چه حد مهم است. باید همواره از خداوند سبحان بخواهیم در آن لحظات حساس، ما را مشمول رحمت خود قرار دهد تا با حسن عاقبت بمیریم و با ایمان به سراى جاودان منتقل شویم. 

از آنچه معروض افتاد روشن شد که سه روز در زندگى انسان مهم است: یکى روز ولادت که از مادر سالم متولد شود، و یکى روز مرگ که با سلامت معنوى و حسن عاقبت بمیرد، و آن دیگر روز بعث و قیام قیامت است. امام سجاد (ع) به فضل خداوند روز اول را به خوبى گذرانده و از مادر به سلامت متولد شده است. جمله‏ى دوم دعاى امام (ع) که آخرین قسمت سخنرانى امروز است ناظر به دو مرحله‏ى بعد است، به پیشگاه الهى عرض مى‏کند: پروردگارا! مرا مشمول رحمت خود بنما و به گونه‏اى قرارم ده که با دین تو بمیرم و با دین تو در قیامت زنده شوم. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    30
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188027

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::