تنزیل نور


ساعت 9:51 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 119)

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم اسلک بى الطریقه المثلى، و اجعلنى على ملتک اموت و احیى. 

 

به خواست خداوند توانا این دو جمله از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» موضوع بحث و سخنرانى امروز است. امام سجاد علیه‏السلام به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: بار الها! مرا به مسیرى برتر و بالاتر از هر طریقى سوق ده و وادارم نما که آن راه را بپیمایم، بار الها؟! مرا در دین خودت آنچنان ثابتقدم قرار ده که در آن بمیرم و در آن زنده شوم. 

المثلى اى الفضلى تانیث الامثل بمعنى الافضل. 

«مثلى» به معناى «فضلى»، تانیث «امثل» است، به معناى «افضل». و مراد از «طریقه‏ى مثلى» راه حقى است که ما را به خداوند مى‏رساند و آن راه هدایت بارى‏تعالى است که به معرفى پیمبران او شناخته مى‏شود و از راههاى باطل ممتاز مى‏گردد. کلمه‏ى «مثلى» و «امثل» در روایات رسول اکرم (ص) و ائمه‏ى معصومین 

علیهم‏السلام مکرر به کار برده شده، از آن جمله، این حدیث شریف است: 

سئل رسول‏الله صلى الله علیه و آله: من اشد الناس بلاء فى الدنیا؟ فقال: النبیون ثم الامثل فالامثل و یبتلى المومن بعد على قدر ایمانه و حسن اعماله .  

از رسول اکرم (ص) سئوال شد کدام گروه از مردم دنیا به بلایاى شدید مبتلا بوده‏اند؟ فرمود: پیمبران الهى و هر کدام که برتر و افضل بوده‏اند ابتلائاتشان فزونتر بود و سپس افراد باایمان به مقدار ایمان و خوبى اعمالشان. 

مى‏توان گفت دو عامل اساسى منشاء بالایا و مصائب شدید پیمبران خداوند و مومنین وظیفه‏شناس و درستکار بوده: اول دعوت مردم به ذات اقدس الهى و قیامت، دوم تهذیب آنان به تادیب غرایز حیوانى و محدود نمودن شهوات. براى روشن شدن مطلب لازم است درباره‏ى هر یک از این دو به اختصار توضیح داده شود. بشر در عالم محسوس زندگى مى‏کند و علاقه دارد به چیزهایى دل بندد و گرایش یابد که آنها را حس کند و لمس نماید. برخلاف میل مردم، دین خداوند که موضوع دعوت پیغمبران است حاوى مسائل نامحسوس متعددى است از قبیل وحى و فرشتگان و از همه مهمتر دو اعتقاد قلبى و غیبى یعنى ایمان به خداوند و ایمان به قیامت، رکن اصلى و اساسى دین حق است و بدون اعتقاد به آن دو، پیروى از پیمبران تحقق نمى‏یابد. خداوند در قرآن شریف ایمان به غیب را در راس اوصاف اهل تقوى ذکر نموده و فرموده است: 

الذین یومنون بالغیب. 

اینان کسانى هستند که غیب دین را باور دارند و به آن مومن و معتقدند. 

در مقابل اتقیا و مومنین به غیب، اسیران عالم حس‏اند و خداوند درباره‏ى اینان فرموده است: 

و اذا ذکر الله وحده اشمازت قلوب الذین لا یومنون بالاخره و اذا ذکر الذین من دونه اذا هم یستبشرون. 

وقتى نام خداوند یگانه برده مى‏شود دلهاى کسانى که به قیامت ایمان ندارند حالت نفرت و انزجار به خود مى‏گیرد و چون از محسوس سخن گفته شود و نام غیر خدا به میان آید مسرور و شادمان مى‏شوند. 

بدبختانه جاذبه‏ى حس و محسوس در وجود بشر آنقدر نیرومند و قوى است که با کمترین برخورد مجذوب مى‏گردند و خواستار آن مى‏شوند. بنى‏اسرائیل سالیان متمادى اسیر فرعون و فرعونیان بودند و حضرت موسى (ع) در پرتو حمایت ذات اقدس الهى نجاتشان داد و آنان را از دریا به سلامت گذراند و فرعون غرق شد. بنى‏اسرائیل با مشاهده‏ى این همه قدرت از خداوند نادیده به محض اینکه با امر محسوس مواجه شدند، بت و بت‏پرست را دیدند، دگرگون گشتند و از موسى (ع) درخواست بت نمودند. 

و جاوزنا ببنى‏اسرائیل البحر فاتوا على قوم یعکفون على اصنام لهم قالوا یا موسى اجعل لنا الها کما لهم آلهه قال انکم قوم تجهلون. 

خداوند در قرآن شریف فرموده: ما بنى‏اسرائیل را از دریا گذراندیم. در راه با مردمى برخورد نمودند که در بتکده اقامت داشته و بت مى‏پرستیدند. به موسى گفتند: براى پرستش ما معبودى محسوس 

معین کن همانطور که اینان معبودهایى دارند. موسى از این تقاضا سخت ناراحت شد و گفت: بى‏گمان شما مردمى جاهل و نادانید. 

به شرحى که در تاریخ آمده منشاء آوردن بت هبل در مکه و پرستش آن چیزى جز کشش و جاذبه‏ى حس و محسوس نبود. مردى به نام عمرو بن لحى براى انجام کارهایى که داشت از مکه به شام رفت. در یکى از نقاط اطراف شام وارد شد، مشاهده کرد که مردم در آنجا بت مى‏پرستند. 

فقال لهم ما هذه الاصنام التى اراکم تعبدون؟ قالوا له: هذه اصنام نعبدها فنستمطرها فتمطرنا و نستنصرها فتنصرنا. فقال لهم: افلا توتوننى منها صنما فاسیر به الى ارض العرب فیعبدوه. فاعطوه صنما یقال له «هبل». فقدم به مکه. فنصبه و امر الناس بعبادته و تعظیمه. 

به آنان گفت: این اصنام چیست که مى‏بینم شما مى‏پرستید؟ پاسخ دادند: ما این بتها را مى‏پرستیم، از آنها باران مى‏خواهیم، به ما باران مى‏دهند، از آنها یارى مى‏خواهیم ما را یارى مى‏کنند. عمرو بن لحى از مشاهده‏ى بتها و آثارى را که بت‏پرستان گفتند تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: آیا از این اصنام، بتى را به من عطا نمى‏کنید که به سرزمین عرب ببرم تا آن را پرستش نمایند؟ بتى را که «هبل» نام داشت به وى دادند، آن را به مکه آورد و نصب نمود، به مردم گفت: هبل را بپرستید و تعظیمش نمایید. 

واضح است پیمبران الهى که مردم را دعوت به خداوند و معاد نامحسوس مى‏کردند و همچنین مردان باایمانى که به غیب اعتقاد داشتند همواره از گفتار و رفتار کسانى که خودشان اسیر زندان حس و محسوس 

بودند زجر مى‏کشیدند و رنج مى‏بردند و خداوند وضع رقت‏بار رسولان خود را ضمن یک آیه چنین بیان فرموده است: 

یا حسره على العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزءون. 

اى افسوس و حسرت بر بندگان نادان که هیچ پیمبرى بین آنان نیامد جز آنکه مورد استهزا و تمسخرش قرار دادند. 

از آنچه مذکور افتاد روشن شد که اولین علت آزار شدید و اهانت جهال به پیمبران و مردان باایمان آن بود که از نامحسوس سخن مى‏گفتند و جامعه را به خداى یگانه و روز رستاخیز دعوت مى‏نمودند. علت دیگرى که موجب شده است پیغمبران خدا و افراد باایمان در دنیا همواره با مصائب و بلایاى شدید مواجه باشند این است که هدف مکتب پیمبران انسان‏سازى است، مى‏خواهند بشر را به مکارم اخلاق و سجایاى عالى متخلق سازند و آنان را به کمال لایقشان برسانند و این کار زمانى میسر است که مردم به تعدیل غرایز حیوانى و تحدید تمایلات نفسانى خویش تن دردهند و آنها را در حدود رضاى الهى که بر وفق عقل و مصلحت است اقناع نمایند. ولى بشر به جاذبه‏ى لذت و کامرانى مى‏خواهد آزاد بى‏قید و شرط باشد و شهوات خود را آنطور که غرایز کور و کر طالب‏اند ارضا نماید، و همین منافات گاهى بین تعالیم انبیا و غرایز بى‏شعور موجب شده است که مردم لذت‏گرا و شهوت‏پرست به ایذاى پیمبران قیام نمایند، آنان را با انواع بلایا زجر دهند و بدین وسیله موانع را از پیش روى خود برطرف کنند و راه تمنیات نفسانى خویشتن را هموار سازند. امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» 

که موضوع سخنرانى و بحث امروز است به پیشگاه بارى‏تعالى عرض مى‏کند: 

اللهم اسلک بى الطریقه المثلى، بار الها! مرا به مسیرى که افضل و برتر از هر طریقى است سوق ده و وادارم نما که آن راه را بپیمایم. 

حضرت زین‏العابدین (ع) طریقه‏ى مثلى و راه افضل را از خداوند درخواست مى‏کند، خداوندى که به تمام حوایج آگاه است و همه‏ى دقایق سعادت بشر را مى‏داند و اگر حضرت بارى‏تعالى مدد فرماید و آدمى را به طریقه‏ى مثلى سوق دهد قطعا هر فردى با پیمودن آن راه به کمال لایق انسانى خود دست مى‏یابد، اما اگر بشر ناآگاه بخواهد طریقه‏ى مثلى و راه افضل را که حاوى تمام مراتب سعادت و مدارج کمال باشد تعیین نماید قطعا به خطا مى‏رود و چه بسا پاره‏اى از نقائص را کمال تصور کند و آن را قسمتى از طریقه‏ى مثلى معرفى نماید، چه آنکه همه‏ى انسانها از هر قوم و نژاد تحت تاثیر عوامل گوناگونى هستند و خوب و بدها را در شئون مختلف اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، تربیتى، و دیگر امور از همان دیدگاه مى‏نگرند و بر همان اساس قضاوت مى‏نمایند. پیروان مکتب مادى گمان مى‏کنند طریقه‏ى مثلى و راه افضل براى تامین سعادت بشر، مادیگرى و نفى آفریدگار حکیم است. پیروان کلیسا تصور مى‏کنند بهترین عقیده‏ى دینى و باور معنوى، تثلیث و دلبستگى به «آب» و «ابن» و «روح‏القدس» است. بت‏پرستان، آتش‏پرستان، گاوپرستان، و معتقدین به سایر پرستشهاى موهوم عقیده‏ى خود را طریقه‏ى مثلى و راه افضل مى‏پندارند و مردم را به سوى آن مى‏خوانند. در امر اقتصاد نیز همان اختلاف عقیده وجود دارد، از زمانى که رژیم 

 

کمونیستى در اتحاد جماهیر شوروى پایه‏گذارى شد میلیونها مردم تصور مى‏کردند طریقه‏ى مثلى و راه سعادت براى همه‏ى کشورهاى جهان برقرار شدن رژیم کمونیستى است. اما با تحولى که اخیرا در آن کشور پهناور به وجود آمد معلوم شد که دهها سال در اشتباه بوده‏اند و این رژیم با کشتن هزارها افراد بى‏گناه، مردم را به راه بدبختى و سیه‏روزى سوق داده است. طرفداران سیستم سرمایه‏دارى عقیده دارند که طریقه‏ى مثلى و راه برتر در امر اقتصاد، سرمایه‏دارى است در حالى که سرمایه‏دارى به منطق دنیاى غرب امروز مایه‏ى اختلاف شدید طبقاتى است و هر روز فاصله‏ى مردم مملکت و فاصله‏ى ملل جهان را از یکدیگر افزایش مى‏دهد و زمینه‏ى عناد و فساد اجتماعى را در جهان فراهم مى‏آورد. شاید طولى نکشد که سرمایه‏دارى همانند رژیم اشتراکى مطرود گردد و طرفداران آن از عمل نارواى خویش اظهار ندامت نمایند. نه تنها انسانهاى امروز راه خود را طریقه‏ى مثلى مى‏پندارند بلکه در گذشته نیز بسیارى از مردم جهان اسیر این تصور باطل بودند . نمونه‏ى آن، مطلبى است که در قرآن شریف آمده است. موقعى که حضرت موسى و هارون از طرف خداوند ماموریت یافتند که مردم مصر را از اسارت فرعون مستبد و مدعى ربوبیت نجات دهند و موسى عصاى خود را افکند و به امر الهى به صورت اژدها درآمد پیروان فرعون به زبان آمدند: 

قالوا ان هذان لساحران یریدان ان یخرجاکم من ارضکم بسحرهما و یذهبا بطریقتکم المثلى. 

این دو نفر دو ساحرند، مى‏خواهند با سحر خودشان شما را از سرزمینتان بیرون برند و طریقه‏ى مثلى و راه برترتان را که فرعون‏پرستى 

است از میان ببرند. 

منشاء این سوء تشخیص و باطل‏نگرى انحراف از یکتاپرستى است. قرآن شریف در این باره فرموده: 

و لا تکونوا من المشرکین. من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون. 

از گرایش به شرک که مایه‏ى اصلى تفرق و پراکندگى است برکنار بمانید تا دچار این فکر باطل نشوید که هر کس روش ناصحیح خود را طریقه‏ى مثلى تلقى کند و هر گروهى راه گزیده‏ى خویشتن را مایه‏ى شادى و مسرت بداند. 

طریقه‏ى مثلى و راه افضل و برتر، صراط مستقیم خداوند است، همان راهى که فرستاده‏ى او حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله از طرف بارى‏تعالى به مردم ارائه نموده و فرموده است: 

و ان هذا صراطى مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله. 

و این است راه مستقیم من، از آن پیروى کنید و به راههاى مختلف گرایش نیابید که موجب تفرق و پراکندگى شما از راه مستقیم خداوند مى‏شود.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    18
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188015

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::