سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 8:46 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 112)

حضرت زین‏العابدین (ع) در جمله‏ى دوم دعاى موضوع بحث و سخنرانى امروز به پیشگاه الهى عرض مى‏کند: 

و لا افتقرن و من عندک وسعى: بار الها! دچار فقر و تنگدستى نشوم با آنکه به فضل و عنایت تو از نعمت گشایش برخوردارم. 

در قرآن شریف و روایات اولیاء گرامى اسلام، کلمه‏ى فقر مکرر آمده و به مناسبت هر مقامى معناى مخصوصى از آن اراده شده است. 

یا ایها الناس! انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنى الحمید. 

خداوند در این آیه‏ى شریفه تمام انسانها را در همه‏ى قرون و اعصار مخاطب ساخته و فرموده است: اى انسانها! همه‏ى شماها فقرا و نیازمندان درگاه مقدس بارى‏تعالى هستید و خداوند است که غنى بالذات و بى‏نیاز از همه‏ى موجودات است. 

مقصود از فقر در این آیه، تهیدستى و بى‏چیزى نیست و از غنى در این آیه، ثروتمندى و تمکن مالى اراده نشده است، بلکه مقصود از فقر، احتیاج ذاتى ممکن‏الوجود است به غنى بالذات یعنى حضرت واجب‏الوجود، و مراد از «غنى» بى‏نیازى من جمیع‏الجهات خداوند است از همه‏ى موجودات. این فقر براى ممکن‏الوجود نه تنها مایه‏ى نقص نیست بلکه هر قدر انسانى به نیازمندى خود بهتر توجه کند و فقر خود را در پیشگاه الهى فزونتر بداند قدر و منزلت او بیشتر و بالاتر است، و بر همین اساس، رسول اکرم (ص) فرموده است: 

الفقر فخرى و به افتخر على سائر الانبیاء. 

فقر و نیازمندى مایه‏ى افتخار من است و من به اتکاى این فقر براى احساس نیازمندى خود به ذات اقدس الهى بر سایر پیمبران افتخار مى‏نمایم. 

البته تمام انبیا و مربیان الهى خود را فقیر و نیازمند به ذات اقدس الهى مى‏دانستند، اما اینکه رسول اکرم (ص) مى‏گوید: من فقر خود را مایه‏ى مباهات و افتخار خود نسبت به سایر پیمبران مى‏دانم از این نظر است که مراتب ایمان رسول اسلام و اتصال او از نظر معنوى به ذات اقدس الهى به قدرى رفیع و بلند است که از اتصال دیگر پیمبران بالاتر است. او فقر خود را به خداوند بیش از سایر پیمبران و انقطاع خویشتن را از 

جمیع ماسوى الله بیش از سایر فرستادگان خدا درک مى‏کند از این رو به خود اجازه مى‏دهد که بگوید: من به این فقر بر دیگر پیمبران مفتخرم. این فقر بزرگ و افتخارآمیز همان است که در دعا آمده است: 

اللهم اغننى بالافتقار الیک و لا تفقرنى بالاستغناء عنک. 

بار الها! با فقر و نیازمندى به خودت مرا غنى کن و با بى‏نیازى از ذات اقدس خودت دچار فقرم منما. 

درباره‏ى فقر و غناى مالى روایات بسیارى از اولیاى گرامى اسلام رسیده که در بعضى از آن روایات، فقر و غنى را ممدوح خوانده‏اند و در بعضى از آن روایات مذموم، و در سخنرانى هشتم قسمتى از آن روایات ذکر شده و پیرامون فقر و غنى از نظر مبانى اسلامى توضیح داده شده است. اما در اینجا فقط به یک مطلب اشاره مى‏شود و آن مطلب این است: فقرى که مسلما مذموم است و مى‏تواند آدمى را دچار انحرافهاى معنوى و اخلاقى بنماید و مفاسدى به بار آورد آن فقرى است که آدمى فاقد حداقل مایحتاج زندگى باشد و نتواند به قدر ضرورت، خود و عائله‏ى خود را اداره نماید. على علیه‏السلام درباره‏ى چنین فقرى فرموده است: 

العسر یفسد الاخلاق. 

مضیقه‏ى زندگى و فقد مالى، اخلاق آدمى را فاسد مى‏کند و انسان را از مسیر صحیح منحرف مى‏نماید. 

درخواست ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام از پیشگاه الهى در گذران زندگى، تامین معاش به قدر کفاف و عفاف بود و در مقام دعا از خداوند مى‏خواستند که فاقد آن نباشند. امام سجاد (ع) در جمله‏ى دوم دعا که موضوع بحث و سخنرانى امروز است به خداوند عرض مى‏کند: 

و لا افتقرن و من عندک وسعى، بار الها! دچار فقر و تنگدستى نشوم با آنکه تو به فضل خود مى‏توانى از گشایش زندگى برخوردارم سازى. 

امام (ع) در جمله‏ى سوم دعا که موضوع بحث امروز است عرض مى‏کند: 

و لا اطغین و من عندک وجدى، بار الها! گرفتار طغیان و تجاوز از حق نشوم با آنکه تمام هستى و تمکن من از ناحیه‏ى توست. 

حضرت على بن الحسین علیهماالسلام پس از درخواست گشایش مالى از طغیان نام مى‏برد و از خداوند مى‏خواهد که در زمینه‏ى مال دچار تجاوز از حد نشود و این درسى است بسیار آموزنده براى پیروان آن حضرت و همچنین براى کسانى که مى‏خواهند بر اثر تمکن مالى از مرز انسانیت خارج نشوند و به طغیان و سرکشى گرایش نیابند. مالدار شدن از جمله‏ى عواملى است که مى‏تواند در آدمى اثر بد بگذارد و او را به طغیان و تجاوز از حد وادار نماید. قرآن شریف در این باره فرموده است: 

ان الانسان لیطغى ان رآه استغنى. موقعى که آدمى متمکن مى‏شود و خود را از نظر مالى بى‏نیاز مى‏یابد حالت سرکشى و طغیان به خود مى‏گیرد و از مرز حق و عدل فراتر مى‏رود. علم نیز مانند مال در افرادى که ظرفیت ندارند مى‏تواند اثر نامطلوب بگذارد و آنان را به طغیان وادار نماید. 

فى الحدیث: ان للعلم طغیانا کطغیان المال. 

در حدیث آمده است که براى علم طغیانى است همانند طغیان مال، یعنى افراد تحصیلکرده و درس خوانده مثل مالداران در 

معرض خطر غرور علمى و طغیان اخلاقى هستند. نه تنها مال و علم بلکه هر برترى و تفوق در انسانهاى نالایق اثر بد مى‏گذارد و موجب طغیان و تجاوزشان مى‏گردد. 

بد گهر را علم و فن آموختن 

دادن تیغ است دست راهزن 

تیغ دادن در کف زنگى مست 

به که آید علم ناکس را به دست 

علم و مال و منصب و جاه و قران 

فتنه آرد در کف بد گوهران 

على علیه‏السلام درباره‏ى قلب و عوارض گوناگونى که بر اثر رویدادهاى مختلف در آن پدید مى‏آید مطالبى فرموده از آن جمله در زمینه‏ى مال و ثروت است. 

لقد علق بنیاط هذا الانسان بضعه هى اعجب ما فیه: و ذلک القلب. و ذلک ان له مواد من الحکمه و اضداد من خلافها. فان سنح له الرجاء اذله الطمع و ان هاج به الطمع اهلکه الحرص، و ان ملکه الیاس قتله الاسف، و ان عرض له الغضب اشتد به الغیظ، و ان اسعده الرضى نسى التحفظ و ان غاله الخوف شغله الحذر، و ان اتسع له الامن استلبته الغره، و ان افاد مالا اطغاه الغنى، و ان اصابته مصیبته فضحه الجزع. فکل تقصیر به مضر، و کل افراط له مفسد. 

در آدمى پاره‏ى گوشت معلقى وجود دارد عجیب‏تر از همه‏ى آنچه که در اوست و آن قلب است. در این عضو شگفت‏آور موادى است از حکمت و ضد حکمت. اگر امیدوار شود طمع او را ذلیل و خوار مى‏کند، اگر طمع تهدیدش نماید حرص موجب هلاکش مى‏شود، اگر دچار یاس گردد اندوه و اسف او را مى‏کشد، اگر غضب‏آلود و 

خشمگین شود غیظش تشدید مى‏گردد، اگر از رضا و خشنودى برخوردار شود پرهیز از عوامل مضر و زیانبار را فراموش مى‏کند، اگر دچار خوف شود همش در پرهیز و اجتناب مصروف مى‏گردد، اگر در گشایش واقع شود غفلت مایه‏ى سلب موفقیتش مى‏گردد، اگر پولى به دست آورد بى‏نیازى به طغیانش وامى‏دارد، اگر با مصیبتى مواجه شود جزع و بیتابى موجب رسواییش مى‏گردد، پس هر تقصیرى براى وى زیانبار است و هر افراطى براى او مایه‏ى فساد و تباهى است. 

کسانى که به خداوند توانا ایمان واقعى دارند و همواره به یاد او هستند اگر متمکن و ثروتمند شوند از حدى که باید خارج نمى‏گردند و به سرکشى و طغیان نمى‏گرایند زیرا اینان مى‏دانند که مالک واقعى اموال، خداوند است و آنها امانتدار او هستند، هر وقت اراده فرماید ثروت را مى‏گیرد و از آنان خلع ید مى‏نماید. قرآن شریف درباره‏ى این گروه باایمان فرموده: 

رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله. 

در بیتهاى رفیع توحید، مردانى جاى دارند که تجارت و داد و ستد که منشاء درآمدهاى مالى است آنان را از یاد خدا غافل نمى‏کند. 

بى‏گمان کسى که مالى در اختیار دارد، خود را امانتدار مى‏شناسد، و خداوند را مالک واقعى و معطى آن مى‏داند از خطر طغیان و سرکشى مصون خواهد بود. جالب آنکه امام سجاد (ع) در جمله‏ى سوم این قطعه‏ى دعا که موضوع آخرین قسمت سخنرانى امروز است به گونه‏اى سخن گفته که مبین همین مطلب است: 

و لا اطغین و من عندک وجدى، بار الها! گرفتار طغیان و تجاوز از حق نشوم با اینکه تمام هستى و تمکن من از ناحیه‏ى توست. 

در گذشته و حال افراد بسیارى وجود داشته و دارند که جایگاهشان از نظر معنوى درست در نقطه‏ى مقابل مردان الهى است، اینان ثروتى گرد آورده و بر اثر بى‏ایمانى دچار غرور و طغیان شده و به سرکشى و فساد اخلاق گرایش یافته‏اند، خود را گم کرده، اخلاق انسانى را از یاد برده، مردم را با دیده‏ى تحقیر و اهانت نگریسته، و بذر دشمنى و کینه‏ى خود را در قلوبشان افشانده‏اند. قارون ، ثروتمند عصر موسى بن عمران مى‏گفت: 

انما اوتیته على علم عندى، من این ثروت را بر اساس لیاقت علمى خود به دست آورده‏ام و از خداوند و عطیه‏ى او اسم نمى‏برد، اینان نیز همانند قارون سخن مى‏گویند. 

اگر اموال تا پایان عمرشان باقى بماند در جامعه بر اثر اهانت و تحقیر مردم همواره مورد بغض و بدبینى هستند و اگر بر اثر حادثه‏اى ثروتشان از میان برود شخصیتشان سرکوب شده و مردم آزرده‏خاطر نیز از سقوطشان مسرورند. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    15
    :: بازدید دیروز ::
    45
    :: کل بازدیدها ::
    188590

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::