سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 8:42 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 109)

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل على محمد و آله، و لا اظلمن و انت مطیق للدفع عنى، و لا اظلمن و انت القادر على القبض منى. 

 

امام سجاد علیه‏السلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» از پیشگاه الهى درخواست مى‏کند: بار الها! بر محمد و آلش درود فرست و موجباتى را فراهم آور که من مورد ستم دگران واقع نشوم که تو قادرى آن را از من بگردانى، بار الها! چنین کن که از من نیز به دیگران ستمى نرسد که تو مى‏توانى مرا از آن بازدارى. 

مدلول این عبارت باید مورد تمناى درونى همه‏ى مسلمانان باشد و در باطن همواره از خدا بخواهند موجباتى را فراهم آورد که نه از دیگرى به آنان ستم برسد و نه آنان به دگران ستم نمایند. 

به خواست خداوند توانا این دو جمله از دعا موضوع بحث و سخنرانى امروز است. راغب در معناى ظلم مى‏گوید: 

الظلم عند اهل اللغه و کثیر من العلماء وضع الشى‏ء فى غیر موضع المختص به اما بنقصان او بزیاده. 

ظلم، نزد اهل لغت و بسیارى از دانشمندان، قرار دادن چیزى است در غیر موضع خودش و تحقق این قرار دادن نابجا، گاهى براى کم گذاردن و تفریط است و گاهى به سبب زیاده‏روى و افراط. 

مثلا «آزادى» از نعمتهاى بزرگ خداوند است که به مردم اعطا فرموده و باید آنان با اندازه‏گیرى صحیح و دور از افراط و تفریط از آن برخوردار باشند. پس اگر حکومتى مانند بعضى از زمامداران کشورهاى غرب امروز در زمینه‏ى آزادى به افراط گرایش یابند و به نام آزادى، ناپاکیها و بى‏عفتیها را مجاز اعلام نمایند با این عمل به آزادى و ملت خود ستم نموده‏اند و نسل جوان کشور را به سقوط و تباهى سوق داده‏اند. همچنین اگر حکومتى از آزادى صحیح و عاقلانه جلوگیرى کند و در مملکت اختناق به وجود آورد مانند بعضى از حکام مستبد که دست‏نشانده‏ى غربیهاى استثمارگرند او نیز با اعمال استبدادى خویش به آزادى و به مردم ظلم نموده و سد راه تعالى جامعه شده است. دو عامل مهم و اساسى در جوامع بشرى وجود دارد که منشاء ظلم است و نمى‏گذارد اشیاء در موضع واقعى خود استقرار یابند و از افراط و تفریط مصون بمانند: یکى جهل بشر از شناخت موقع حقیقى آنهاست و آن دیگر اطاعت انسانهاى ظالم از هواى نفس و بیرون بردن اشیاء از جاى خود به منظور اقناع شهوات و ارضاى تمایلات است. تنها کسى که حد واقعى اشیاء را آنطور که هست مى‏داند و از موضع واقعى آنها آگاه است، ذات اقدس الهى است و این مطلب در قرآن شریف با عبارتى کوتاه و جامع آمده است: 

الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر. 

آیا کسى که عالم را آفریده است از مخلوق خود آگاهى 

 

ندارد با اینکه او به تمام حقایق درون و برون اشیاء واقف و خبیر است. 

پروردگار حکیم به منظور هدایت انسانها و تعلیم سعادت آنان موضع و حدود تمام اشیائى را که مبتلا به بشر است با اندازه‏گیرى صحیح و دور از افراط و تفریط تعیین نموده و در هر زمان به وسیله‏ى پیمبران به جوامع بشرى ابلاغ کرده است. حدودى را که خداوند حکیم براى مردم تعیین نموده قطعا به صلاح و سعادت واقعى آنان است و باید از آن پیروى نمایند و ضمنا در قرآن کریم خاطرنشان فرموده: 

و من یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون. 

آن کس که از حدود خداوند تجاوز کند و به تندروى یا کندروى گرایش یابد ظالم و ستمکار است. 

بعضى از افراد راه خود را از راه الهیون جدا کردند، مسیر مادیگرى را در پیش گرفتند، نداى پیمبران را غیر واقعى تلقى نمودند، نخواستند به دستور الهى در شناخت اشیاء و موضع واقعى آنها واقف شوند و مانند کمونیستها دهها سال راه باطل را پیمودند و سرانجام پس از زیانهاى جانى و مالى بسیار به گمراهى خویش پى بردند. بعضى از افراد در صف الهیون قرار گرفتند، دعوت پیمبران را پذیرفتند ولى در خلال عمل دچار بدعتها شدند، یا بر اثر پاره‏اى از رویدادها دین حق را با نظریات شخصى خود به غلط تفسیر نمودند و تصور غیر واقعى خویش را راه سعادت و رستگارى پنداشتند، در بیراهه مى‏رفتند و گمان داشتند صراط مستقیم مرضى خدا را مى‏پیمایند. قرآن شریف، اینان را زیانکارترین مردم خوانده و درباره‏ى آنها فرموده است: 

قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا. الذین ضل سعیهم فى الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا. 

اى پیمبر گرامى! به مردم بگو آیا مى‏خواهید شما را به زیانکارترین انسانها آگاه نمایم؟ اینان کسانى هستند که در دنیا جهد و کوشش گمراهانه دارند، در اعمال باطل خویش غرق‏اند و گمان مى‏کنند کارهایى را که انجام مى‏دهند همه خوب و نیکوست. 

کسى که کار بد انجام دهد و مى‏داند بد مى‏کند انسانى است بدبخت و چون به بدکارى خویشتن وقوف دارد ممکن است روزى به خود آید، توبه کند، و از بارى‏تعالى درخواست عفو و بخشش نماید. اما بدبخت‏تر از او کسى است که بد مى‏کند و گمان مى‏کند که به انجام کارهاى خوب مشغول است، او ممکن است با تصور نادرست خود تا پایان عمر به اعمال نارواى خویش به گمان حسن عمل ادامه دهد و در همان حال بمیرد. قرآن شریف در آیه‏ى مذکور از این گروه سخن مى‏گوید و آنان را زیانکارترین انسانها معرفى مى‏نماید. 

عن على علیه‏السلام انه سئل عن هذه الایه. فقال کفره اهل الکتاب الیهود و النصارى و قد کانوا على الحق فابتدعوا فى ادیانهم و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا. ثم قال: و ما اهل النهروان منهم ببعید. 

از على (ع) درباره‏ى این آیه سئوال شد. فرمود: مراد، کفار اهل کتاب از یهود و نصارى هستند، اینان بر حق بودند اما بدعتهایى در 

دین خود گذاردند و طبق آن بدعتها عمل مى‏نمودند و تصور مى‏کردند کار خوب انجام مى‏دهند. سپس فرمود: خوارج نهروان نیز از آنان دور نیستند، یعنى خوارج در مقابل امام، گزیده‏ى الهى قیام مسلحانه نمودند، با آن حضرت جنگیدند، و تصورشان این بود که کار خوب و طبق رضاى الهى انجام مى‏دهند. 

خلاصه کسانى که از حدود الهى در مواضع اشیاء ناآگاه‏اند و جاهلانه معیارهاى باطلى را که با سعادت بشر سازگار نیست انتخاب مى‏نمایند و آن را حق مى‏پندارند و تصور مى‏کنند با عمل نمودن بر وفق گزیده‏هاى خویش کار خوب انجام مى‏دهند سخت در اشتباه‏اند و به طورى که مذکور افتاد خداوند در قرآن شریف این گروه را زیانکارترین مردم خوانده است. على (ع) نیز در یکى از روایات با تعبیر دیگرى آنان را معرفى نموده و فرموده است:  

اجور الناس من عد جوره عدلا منه. 

ظالمترین مردم کسى است که عمل جائرانه‏ى خود را دادگرى تصور کند و آن را عدل به شمار بیاورد. 

نتیجه آن شد که بعضى از افراد که مرتکب ظلم مى‏شوند براى این است که از حدود الهى در تعیین مواضع اشیاء آگاهى ندارند و مى‏خواهند با نظر و تشخیص خود، حق را از ناحق و روا را از ناروا تمیز دهند و بر اثر نارسایى فکر دچار خطا مى‏شوند تا جایى که گاهى عدل را ظلم و ظلم را عدل مى‏پندارند. بعضى از قدرتمندان یا افراد عادى از دستور بارى‏تعالى و تعالیم پیمبران آگاه‏اند، عدل و ظلم را مى‏شناسند، و به موضع اشیاء و اعمال وقوف دارند، اما بنده و برده‏ى هواى نفس خویش 

هستند و براى ارضاى غرایز و اقناع تمایلات خود مرتکب ظلم مى‏شوند و راه تعدى و تجاوز را در پیش مى‏گیرند. قرآن شریف این گروه را هوى‏پرست خوانده و درباره‏ى آنان فرموده است: 

ارایت من اتخذ الهه هواه افانت تکون علیه وکیلا. 

اى رسول معظم! آیا دیدى آن کس را که هواى نفس خویشتن را به الهیت گرفته و آن را معبود خود ساخته است؟ مگر تو مى‏توانى حافظ و نگهبان او باشى؟ 

نفس سرکش آدمى طالب آزادى بى قید و شرط است، مى‏خواهد در راه ارضاى غرایز و اقناع تمایلات خود با مانعى مواجه نشود و در مسیر تمنیات خویش طبق خواسته‏اى که دارد پیشروى نماید ولى نظم و امنیت اجتماعى از یک طرف و نیل به کمال سعادت و موفقیت انسانى از طرف دیگر ایجاب مى‏کند که هر فردى از تمنیات ناروا و خواهشهایى که براى جامعه و انسانیت زیانبار است چشم‏پوشى نماید و همین امر موجب شده است که ضمیر بشر همواره صحنه‏ى کشاکش و تضاد بین انسانیت و حیوانیت باشد و بر اثر این تضاد غیر قابل جبران است که انسانها به انشعاب گراییده‏اند، بعضى از پى هوى‏پرستى، لذت‏گرایى، و ارضاى غرایز حیوانى رفته و هر عمل ناروایى که مایه‏ى کامرانى آنان شود بى‏پروا مرتکب مى‏شوند، و گروهى در راه خداپرستى، احیاى انسانیت و صلاح جامعه قدم برمى‏دارند و از معاصى و اعمال خلاف انسانیت اجتناب مى‏نمایند. على (ع) مسئله‏ى تضاد درونى انسانها را ضمن یک روایت کوتاه بیان نموده و آنان را از وضعى که دارند آگاه ساخته است. 

النفس مجبوله على سوء الادب و العبد مامور بملازمه حسن الادب 

و النفس تجرى بطبعها فى میدان المخالفه و العبد یجهد بردها عن سوء المطالبه فمتى اطلق عنانها فهو شریک فى فسادها و من اعان نفسه فى هوى نفسه فقد اشرک نفسه فى قتل نفسه. 

نفس آدمى به اقتضاى ساختمان طبیعى و غرایز حیوانى خود زشتکار و بدعمل است. بنده‏ى خداوند وظیفه دارد که خویشتن را به حسن ادب و اخلاق خوب متخلق نماید. نفس آدمى بر وفق طبع خود در عرصه‏ى مخالفت مى‏تازد و در جهت باطل مى‏گراید و بنده‏ى حق مى‏کوشد تا آن را از مسیر نادرستش بگرداند و مانع خواسته‏هاى نامشروعش شود. اگر انسانى عنان نفس سرکش را رها کند در فساد نفس شریک خواهد بود و هر کس نفس خود را در تمنیات نامشروعش یارى دهد با این عمل در قتل نفس خود سهیم شده است. هوى‏پرستى نقطه‏ى مقابل خداپرستى است، انسان یا باید بنده‏ى خدا باشد، اوامر او را به کار بندد، و تمنیات هواى نفس را با اوامر بارى‏تعالى بسنجد و در حدود اجازه‏ى شرع مقدس آن را اعمال نماید، یا باید طوق بندگى هواى نفس را به گردن نهد، اوامر خداوند را نادیده انگارد، و بى قید و شرط مجرى دستورهاى هوى باشد. به مدلول بعضى از روایات، بت هواى نفس نزد بارى‏تعالى از هر بتى عظیمتر و هوى‏پرستى از هر پرستش مشرکانه‏اى سنگینتر است. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: ما تحت ظل السماء من اله یعبد من دون الله اعظم عند الله من هوى متبع. 

رسول اکرم (ص) فرموده: در زیر سایه‏ى آسمان از آنچه غیر خداوند که پرستش مى‏شود، نزد حضرت بارى‏تعالى، عظیمتر از هواى نفسى که مورد تبعیت و پیروى باشد یافت نمى‏شود. 

اولیاى گرامى اسلام درباره‏ى خطر هوى‏پرستى از ابعاد مختلف سخن گفته و پیروان خود را از این عمل ظالم‏پرور و ضد انسانى برحذر داشته‏اند و در اینجا بعضى از آن روایات براى مزید اطلاع شنوندگان محترم ذکر مى‏شود: 

عن الجواد علیه‏السلام قال: من اطاع هواه اعطى عدوه مناه. 

امام جواد (ع) فرموده: آن کس که از هواى نفس خود اطاعت مى‏کند دشمن خویش را به تمنیاتش مى‏رساند. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: احذروا اهواءکم کما تحذرون اعداءکم فلیس شى‏ء اعدى للرجال من اتباع اهواءهم و حصائد السنتهم. 

امام صادق (ع) فرمود: از هواى نفس خود حذر کنید همانطور که از دشمنان خود حذر مى‏نمایید که هیچ چیز براى افراد دشمنتر از هواى نفس و برداشت محصول زبانشان نیست. 

هوى‏پرستى چشم دل را نابینا و گوش دل را ناشنوا مى‏کند، آدمى را از واقع‏بینى و شناخت حقایق بازمى‏دارد و به راه تباهى و هلاکتش سوق مى‏دهد. 

عن على علیه‏السلام قال: اوصیکم بمجانبه الهوى فان الهوى یدعوا الى العمى و هو الضلال فى الاخره و الدنیا. 

على (ع) فرمود: توصیه مى‏کنم به شما: از هواى نفس و پیروى از آن پرهیز نمایید که هواى نفس، آدمى را به کوردلى مى‏خواند و آن ضلالت و گمراهى در آخرت و دنیاست. 

و عنه علیه‏السلام قال: انکم ان امرتم علیکم الهوى اصمکم 

و اعماکم و ارداکم. 

و نیز فرموده است: اگر هواى نفس فرمانرواى شما گردد کر و کور و پستتان مى‏نماید. 

جهاد اکبر، در لسان روایات جهاد با نفس سرکش و غلبه بر هوى و تمایلات است. این جهاد به مراتب مهمتر و سنگینتر از جنگیدن با ابطال توانا و افراد نیرومند است و در این باره روایات بسیارى از اولیاى گرامى اسلام رسیده و پیروان خود را به اهمیت این مبارزه واقف ساخته‏اند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: الشدید لیس من غلب الناس و لکن الشدید من غلب على نفسه. 

رسول اکرم (ص) فرموده: انسان قوى و نیرومند آن کس نیست که بر مردم غلبه کند بلکه قوى و توانا آن کسى است که بر نفس خود پیروز گردد. 

عن على علیه‏السلام قال: اشجع الناس من غلب هواه. 

على (ع) فرموده: شجاعترین مردم کسى است که بر هواى نفس خود ظفر یابد و بر آن غلبه کند. 

کسى که در پرتو قوت اراده و قوت تصمیم در جهاد با نفس پیروز مى‏شود، بر هوى و بر تمایلاتش غلبه مى‏کند و از اسارت رهایى مى‏یابد هرگز دستش به تجاوز و ستم دراز نمى‏شود و دامن خود را به تعدى و ظلم به این و آن آلوده نمى‏نماید زیرا او در پرتو مجاهده از اسارت رهایى یافته و اندیشه‏ى ستم کسى را به ضمیر خود راه نمى‏دهد و این خود عالیترین اثر درخشان پیروزى در پیکار با هواى نفس است. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    24
    :: بازدید دیروز ::
    256
    :: کل بازدیدها ::
    190211

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::