سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 5:11 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق( 107)

بسم الله الرحمن الرحیم 

و شکرا لنعمتک، و اعترافا باحسانک و احصاء لمننک. 

 

امام سجاد علیه‏السلام شش کلام گناه را که شیطان به زبان مردم جارى مى‏کند ذکر نمود و از پیشگاه الهى خواست که شش کلام پاک و منزه را جایگزین آن شش کلام گناه‏آلود بنماید. سه کلام مورد درخواست امام در سخنرانى قبل توضیح داده شد و سه کلام دیگر همان است که در عنوان بحث امروز مذکور افتاد: اول شکر نعمتهاى خداوند، دوم اعتراف به احسان او، سوم شمارش منتهاى ذات مقدسش. به خواست خداوند توانا موضوع سخنرانى امروز این سه مطلب از درخواست حضرت زین‏العابدین علیه‏السلام است. 

راغب مى‏گوید: الشکر تصور النعمه و اظهارها. شکر، عبارت از این است که شخص شاکر اولا، نعمت را در ضمیر خود تصور کند و درباره‏ى آن بیندیشد و ثانیا، تصور خود را آشکار نماید، با زبان، منعم را سپاس گوید و با جوارح از خدمت منعم به گونه‏اى 

مناسب قدرشناسى کند. 

حمد و شکر حضرت بارى‏تعالى دو عبادت ارزشمند در شرع مقدس است و اولیاى گرامى اسلام به پیروان خود اکیدا درباره‏ى آن دو توصیه فرموده‏اند. حمد و شکر حضرت بارى‏تعالى به معناى سپاس‏گویى و ستایش ذات اقدس الهى است با این تفاوت که حمد از نظر لغت تعظیم و تکریم منعم با زبان است اما شکر مشتمل بر تصور معنوى نعمت و سپاس منعم به زبان و انجام وظایف حقشناسى با تمام جوارح است. 

ان الحمد اللغوى هو الوصف الجمیل على جهه التعظیم و التبجیل باللسان وحده و العرفى هو فعل ینبى‏ء عن تعظیم المنعم لکونه منعما اعم ان یکون فعل اللسان و الجنان و الارکان. 

حمد لغوى عبارت از وصف جمیل به منظور تعظیم و تکریم است، تنها با زبان، اما حمد عرفى عبارت از عملى است که حاکى از تعظیم منعم باشد براى اینکه منعم است، خواه با زبان و خواه در ضمیر و خواه با اعضا و جوارح. 

ولى شکر نعمت، از نظر لغت، همانطور که راغب در مفردات گفته، شامل تصور نعمت در ضمیر و اظهار قدردانى از منعم به وسیله‏ى زبان و جوارح است. این تفاوت بین «حمد» و «شکر» از محتواى پاره‏اى از روایات اولیاى دین نیز استفاده مى‏شود. در روایتى حمد، عمل زبان خوانده شده و در مورد شکر از معرفت قلبى سخن به میان آمده است، و در روایت دیگر حسن جوار نعم را به آن دانسته که شکر منعم ادا شود و نعمتها هر یک در جاى خود مصروف گردد، یعنى به زبان شکر گوید و یا جوارح هر نعمتى را در جاى خودش به کار برد. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: ما انعم الله على عبد من نعمه فعرفها بقلبه و حمد الله ظاهرا بلسانه فتم کلامه حتى یومر له بالمزید. 

امام صادق (ع) فرمود: نعمتى را خداوند به بنده‏ى خود عطا مى‏کند اگر آن را به قلب خود بشناسد و در ظاهر به زبان، حمد منعم گوید چون کلامش تمام شود، خداوند درباره‏ى او فرمان افزایش نعمت مى‏دهد. 

و عنه علیه‏السلام قال: احسنوا جوار النعم، قال الشکر لمن انعم بها و اداء حقوقها. 

و نیز فرموده است: در مورد نعمتهاى خداوند، حسن مجاورت نعمت را رعایت کنید، سپس توضیح داده است که شکرگزار منعم باشید و حقوق نعمتها را ادا نمایید. 

در سخنرانى سى و یکم راجع به شکر منعم و شکر کسى که واسطه‏ى ایصال نعمت بوده توضیح داده شد، در اینجا نیز به اختصار درباره‏ى هر دو قسمت شرح کوتاهى به عرض شنوندگان محترم مى‏رسد. نعمتهایى را که پروردگار حکیم در نظام خلقت براى تامین زندگى انسانها آفریده و همچنین قوا و نیروهایى که خالق توانا در ساختمان درونى و برونى بشر به کار برده و به وى اعطا فرموده است به قدرى زیاد است که در قرآن شریف آمده: 

و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها. 

اگر بخواهید نعمتهاى خداوند را شماره کنید از عهده برنمى‏آیید. 

در ساختمان خورشید، تابش آفتاب، گردش زمین، و گردش هواى مجاور آن و دیگر مطالبى از این قبیل، نعمتهاى بزرگى براى ادامه‏ى زندگى انسان وجود دارد. دانشمندان دیروز از این نعمتها بى‏خبر بودند و دنیاى امروز بر اثر پیشرفت علوم از آنها آگاهى یافته‏اند. دانشمندان فردا نیز بر اثر گسترش علم به نعمتهاى دگرى واقف مى‏شوند که بشر امروز از آنها اطلاع ندارد. با توجه به اینکه در اداى شکر، معرفت قلبى نسبت به نعمت اعطایى منعم لازم است، انسان بى‏اطلاع از نعمتهاى خداوند چگونه مى‏تواند شکرگزار او باشد. یک روایت به این پرسش پاسخ گفته و احصاى نعمتها را به علم الهى محول نموده است. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: اذا اصبحت و امسیت فقل عشر مرات: اللهم ما اصبحت بى من نعمه او عافیه فى دین او دنیا فمنک وحدک لا شریک لک، لک الحمد و لک الشکر بها على یا رب حتى ترضى و بعد الرضا، فانک اذا قلت ذلک کنت قد ادیت شکر ما انعم الله به علیک فى ذلک الیوم و فى تلک اللیله. 

امام صادق (ع) فرمود: وقتى روز را به شب و شب را به روز مى‏آورى ده بار بگو: بار الها! نعمت و عافیتى که در امر دین و دنیا با خود به صبح آوردم، همه از تو و متعلق به توست و در آن براى تو شریکى نیست، بار الها! حمد براى تو و شکر براى توست تا راضى شوى و همچنین پس از رضایتت، سپس امام فرمود: اگر اینچنین در پیشگاه الهى سخن گفتى شکر او را نسبت به آن روز و آن شب ادا نموده‏اى. 

حضرت صادق (ع) در این روایت به پیروان خود دستور داده که 

روزى ده بار این جملات را در پیشگاه الهى عرض کنند و در واقع با ذکر این عبارت، کمبود علم خود را به نعمتهاى الهى جبران نمایند. نقص دیگرى که در بشر وجود دارد این است که قادر نیست نعمتهاى شناخته شده‏ى خداوند را آنطور که باید و شاید شکر نماید و على (ع) در این باره فرموده است: 

من شکر الله سبحانه وجب علیه شکر ثان اذ وفقه لشکره و هو شکر الشکر. 

کسى که خداوند را شکر نمود بر او شکر دومى واجب مى‏شود زیرا منعم، او را به اداى شکر موفق نموده و توفیق الهى، خود نعمتى است و باید شکر شکر را بجا آورد. 

به موجب حدیثى که در این باره رسیده اگر کسى توفیق شکر نعمت خداوند را نعمت جدیدى از حضرت بارى‏تعالى بداند حق شکر الهى را ادا نموده است. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: فیما اوحى الله عز و جل الى موسى علیه‏السلام: یا موسى! اشکرنى حق شکرى. فقال: یا رب! و کیف اشکرک حق شکرک و لیس من شکر اشکرک به الا و انت انعمت به على؟ قال یا موسى! الان شکرتنى حین علمت ان ذلک منى. 

امام صادق (ع) فرمود: از جمله وحى الهى به موسى این بود که حق شکر مرا بجاى آور. عرض کرد بار الها! من چگونه حق شکرت را ادا کنم با آنکه هیچ شکرى نیست که من در پیشگاهت بجاى آورم مگر آنکه تو آن را به من اعطا فرموده‏اى. خطاب آمد: موسى! الان حق شکر مرا بجاى آوردى که دانستى نعمت شکر 

گفتنت نیز از من است. 

امام سجاد (ع) در قسمت اول این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است از پیشگاه الهى درخواست نموده: و شکرا لنعمتک، بار الها! شکر نعمتت را به زبان من جارى نما. 

به آنچه در توضیح معناى شکر از نظر لغت و بعضى از روایات مربوط به شکر حضرت بارى‏تعالى که در شرح عبارت دعاى امام مذکور افتاد اکتفا مى‏شود، و چون شکر وسایط نعمت خداوند که ایصال‏کننده‏ى فیض و عطاى او هستند در شرع مقدس اهمیت زیاد دارد و در کنار شکر بارى‏تعالى شکر وسایط نعمت او نیز مورد محاسبه قرار مى‏گیرد، در اینجا یک روایت تقدیم شنوندگان محترم مى‏گردد: 

عن عمار الدهنى قال: سمعت على بن الحسین علیهماالسلام یقول: ان الله تعالى یحب کل قلب حزین و یحب کل عبد شکور. یقول الله تبارک و تعالى لعبد من عبیده یوم القیامه: اشکرت فلانا؟ فیقول بل شکرتک یا رب. فیقول لم تشکرنى اذ لم تشکره. ثم قال: اشکرکم لله اشکرکم للناس. 

عمار دهنى از حضرت زین‏العابدین (ع) حدیث نموده که فرمود: پروردگار دوستدار هر قلب حزین و هر عبد بسیار شاکر است. خداوند در قیامت به یکى از بندگانش خطاب مى‏کند: آیا فلانى را شکر نمودى؟ عرض مى‏کند: بار الها! من تو را شکر گفتم. خطاب مى‏رسد: تو مرا شکر نگفتى زیرا از آن شخص، شکرگزارى ننمودى. سپس امام (ع) فرمود: شکرگزارترین افراد براى خداوند کسى است که 

شکرگزارتر نسبت به مردم باشد. 

حضرت زین‏العابدین (ع) در قسمت دوم این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است به پیشگاه الهى عرض مى‏کند: و اعترافا باحسانک، بار الها! اعتراف به احسانهاى خودت را به زبانم جارى بفرما. 

الاحسان هو فعل ما ینفع غیره بحیث یصیر الغیر حسنا به کاطعام الجائع او یصیر الفاعل به حسنا بنفسه. 

احسان عبارت از کارى است که غیر را منتفع مى‏کند به گونه‏اى که حال آن غیر بر اثر آن کارى که واقع شده نیکو مى‏گردد، مثل غذا دادن به گرسنه، یا آنکه فاعل آن کار، خود، به سبب عملى که انجام داده است نیکو مى‏شود. 

الاحسان فوق العدل و ذاک ان العدل هو ان یعطى ما علیه و یاخذ ما له و الاحسان ان یعطى اکثر مما علیه و یاخذ اقل مما له. فالاحسان زائد على العدل فتحرى العدل واجب و تحرى الاحسان ندب و تطوع. 

راغب مى‏گوید: احسان بالاتر از عدل است زیرا عدل عبارت از این است که شخص ادا کند آن را که در عهده دارد و دریافت کند آن را که حق دارد، و احسان عبارت از این است که در مقام پرداخت، بیش از آنچه به عهده دارد عطا نماید و در مقام دریافت، کمتر از مقدارى که حق اوست بگیرد، پس احسان بالاتر از عدل است. طلب عدل امرى است واجب و طلب احسان کارى است مستحب 

عدد احسانهاى خداوند مانند نعمتهاى او آنقدر زیاد است که 

شمارش آنها میسر نیست، ولى افراد باایمان، همانطور که مکلف‏اند شکر نعمتهاى بى‏حساب او را بجا آورند لازم است به احسانهاى نامحدود بارى‏تعالى نیز اعتراف نمایند و از این وظیفه‏ى مقدس دینى غفلت نکنند. حضرت زین‏العابدین (ع) در دعاى بیست و یکم از صحیفه‏ى سجادیه به پیشگاه خدا عرض مى‏کند: 

اللهم صل على محمد و آله و لا تجعلنى ناسیا لذکرک و لا غافلا لاحسانک. 

بار الها! بر محمد و آلش درود فرست و مرا آنچنان قرار مده که فراموشکار تو و غافل از احسان تو باشم. 

ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام در خلال دعاهاى خود از احسانهاى الهى نام مى‏بردند و از عنایات بارى‏تعالى حقشناسى مى‏نمودند و در ضمن با این عمل به پیروان خویش اعتراف به احسانهاى خداوند را درس مى‏دادند. على (ع) در دعاى کمیل عرض مى‏کند: 

اللهم مولاى! کم من قبیح سترته و کم من فادح من البلاء اقلته و کم من عثار وقیته و کم من مکروه دفعته و کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته. 

مولاى من! چه مقدار زشتیها را پوشانده‏اى! چه بسیار از بارهاى سنگین بلا را کاسته‏اى! چه بسیار از لغزشها که مرا از آنها حفظ نموده‏اى! چه بسیار ناملایمات را دفع کرده‏اى! و چه بسیار مدح و ثنایى را که من شایسته‏ى آن نبوده‏ام بین مردم نشر داده‏اى! 

حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در زمینه‏ى احسان حضرت بارى‏تعالى کلمه‏ى «اعتراف» را به کار برده و در پیشگاه مقدسش عرض نموده است: 

و اعترافا باحسانک، براى مزید اطلاع شنوندگان محترم لازم مى‏داند 

در اینجا نکته‏اى تذکر داده شود. اولیاى گرامى اسلام در خلال روایات تربیتى و اخلاقى دو کلمه را مکررا آورده‏اند: یکى «اعتراف» است و آن دیگر «اقرار»، و این هر دو گاه براى عذرخواهى از گناه و طلب عفو و بخشش از خالق یا مخلوق به کار برده شده و گاه در مورد حقشناسى از احسان منعم و شکرگزارى از خالق یا مخلوق، و در اینجا براى تبیین مطلب، بعضى از روایات به عرض مى‏رسد: 

عن ابى‏جعفر علیه‏السلام قال: و الله ما ینجو من الذنب الا من اقربه. 

امام باقر (ع) فرموده است: قسم به خدا از عذاب گناه خلاص نمى‏شود مگر آن کس که به گناه اقرار نماید. 

اعتراف به گناه در پیشگاه الهى عذرخواهى از معصیت است، کسى که به گناه اقرار مى‏کند خویشتن را از فشار روحى و شکنجه‏ى درونى آزاد مى‏سازد. 

عن على علیه‏السلام قال: الندم استغفار، الاقرار اعتذار، الانکار اصرار. 

على (ع) فرموده: پشیمانى از گناه طلب عفو است، اقرار نمودن به گناه عذر خواستن از معصیت است، انکار گناه اصرار داشتن در گناه و عصیان است. 

در مواردى که گناه فقط سرپیچى از امر الهى است و حقى از مردم در آن تضییع نشده باشد، مانند شرب خمر، گناهکار، فقط در پیشگاه بارى‏تعالى اعتراف مى‏کند، اما اگر گناهى است که علاوه بر تخلف از امر الهى به حق مخلوق نیز تجاوز شده است، مانند تهمت، گناهکار با اعتراف در پیشگاه خداوند باید نزد کسى که مورد تهمتش 

قرار داده نیز اعتراف نماید، از وى عذرخواهى کند، و موجبات رضایت خاطرش را فراهم آورد. پیروان آیین کلیسا براى بخشش گناه نزد کشیش مى‏روند، در کنار او مى‏نشینند، به معصیت خود اعتراف مى‏کنند، و بخشش گناه را از وى مى‏خواهند. اینکار از نظر اسلام، عملى است بسیار نادرست، گناهکار از امر خداوند تخلف نموده است و اوست که مى‏تواند گناهکار را ببخشد و مشمول عفو خود قرار دهد



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    27
    :: بازدید دیروز ::
    45
    :: کل بازدیدها ::
    188602

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::