تنزیل نور


ساعت 5:9 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق( 105)

بسم الله الرحمن الرحیم 

و ما اجرى على لسانى... نطقا بالحمد لک، و اغراقا فى الثناء علیک، و ذهابا فى تمجیدک. 

 

به شرحى که در سخنرانى قبل توضیح داده شد، امام سجاد علیه‏السلام شش کلام گناه را که شیطان به زبان مردم جارى مى‏کند به عرض حضرت بارى‏تعالى رساند. سپس از پیشگاهش درخواست نموده که شش سخن پاک و منزه را به زبانش جارى نماید و این شش کلمه‏ى مقدس را جایگزین آن سخنان گناه‏آلود سازد. سه کلام از شش کلام مورد درخواست حضرت زین‏العابدین (ع) به این شرح است: اول حمد خداوند، دوم ثناى او، سوم تمجید از ذات اقدسش. به خواست حضرت بارى‏تعالى موضوع سخنرانى امروز، بحث درباره‏ى سه مطلب اول از شش خواسته‏ى امام علیه‏السلام است. 

«حمد» در فارسى به معناى ستایش و سپاس است و در لغت عرب به معناى ثنا و شکر، و همچنین به معناى تعظیم مطلق آمده است. حمد بارى‏تعالى با آنکه شکرگزارى از تمام نعمتهایى است که 

اعطا نموده، معذلک خود عبادتى است بزرگ که حمدکننده در پیشگاه مقدس او انجام مى‏دهد. تعظیم مطلق در مقابل احسان و اعطاى نعمت، شایسته‏ى آفریدگار جهان است و به ذات اقدس او اختصاص دارد زیرا همه‏ى نیکوکاران جهان آفریده‏ى بارى‏تعالى هستند و احسانشان یا به منظور جذب نفع مادى یا معنوى براى دفع ضرر مادى یا معنوى است و احسانى اینچنین در واقع معامله‏اى است به صورت احسان. اما ذات اقدس الهى که منزه از جلب منفعت یا دفع ضرر است، احسانش براى نیل به هیچ یک از این دو نیست و چنین محسن بى‏همانندى شایسته‏ى تعظیم مطلق است و احسان‏کننده‏ى دیگرى واجد چنین شایستگى و صلاحیت نیست. نکته‏ى دیگرى که در اعطاى خداوند وجود دارد و احسان او را از همه‏ى احسانهاى نیکوکاران جدا مى‏کند و شایسته‏ى تعظیم مطلقش مى‏نماید این است که مالک واقعى تمام موجودات عوالم هستى ذات اقدس الهى است، همه‏ى انسانها مملوک او هستند و کلیه‏ى نعمتهایى که در اختیار دارند متعلق به ذات اقدس اوست، پس هر انسانى که احسان نماید بدین معنى است که مملوک خداوند در ملک او تصرفى کرده و قسمتى از داده‏ى او را به دیگرى احسان نموده است. اگر شخصى که مورد احسان واقع شده از احسان‏کننده شکرگزارى نماید، در واقع شکرش از مالک واقعى انسان محسن و مالک آن چیزى است که در اختیار او بوده و احسان نموده است. از این رو اهل تحقیق مى‏گویند: «الحمد لله رب العالمین» بدین معنى است که جنس حمد همیشه و همه جا از هر کس و براى هر نعمت که باشد به ذات مقدس آفریدگار که مالک عوالم هستى است اختصاص دارد، و اوست که بر اثر این کمال بزرگ شایسته‏ى تعظیم مطلق است. 

عن على علیه‏السلام قال: لا یحمد حامد الا ربه. 

على (ع) فرموده: هیچ حمدکننده‏اى زبان به حمد و ثنا نمى‏گشاید مگر آنکه پروردگار خود را حمد مى‏کند. 

شکر منعم و اداى حق نعمت یکى از خصال حمیده و از جمله صفات بسیار ممدوح انسانى و انسانهاست. کسى که مى‏خواهد این وظیفه‏ى مقدس را به شایستگى انجام دهد، در مرحله‏ى اول موظف است ذات اقدس الهى را که مالک واقعى نعمت است حمد نماید و سپس آن کس را که واسطه‏ى ایصال آن نعمت بوده، شکر گوید. در این سخنرانى حمد بارى‏تعالى مورد بحث است و شکر وسایط نعمت که در اخبار و روایات تاکید شده، به خواست خداوند در سخنرانى بعد توضیح داده خواهد شد. اولیاى گرامى اسلام درباره‏ى حمد و اهمیت و ارزش آن از جهات متعدد سخن گفته‏اند و براى مزید آگاهى شنوندگان بعضى از آن روایات در این سخنرانى به عرض مى‏رسد. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: ما انعم الله على عبد بنعمه صغرت او کبرت فقال «الحمد لله» الا ادى شکرها. 

امام صادق (ع) فرموده است: هر نعمتى را که خداوند به بنده‏ى خود اعطا فرماید، خواه آن نعمت بزرگ باشد یا کوچک، اگر دریافت‏کننده‏ى نعمت «الحمد لله» بگوید، اداى شکر آن نعمت را نموده است. 

و عنه علیه‏السلام قال: ما انعم الله على عبد مومن نعمه بلغت ما بلغت فحمد الله تعالى علیها الا کان حمد الله افضل و اوزن من تلک النعمه. 

و نیز فرموده است: هر نعمتى را که خداوند به بنده‏ى مومن خود عطا فرماید و نعمت در هر مرتبه و درجه‏اى که باشد اگر آن بنده‏ى مومن خداى را براى آن نعمت حمد نماید حمد بارى‏تعالى از آن نعمت برتر و وزین‏تر است. 

عن معمر بن خلاد قال: سمعت اباالحسن صلوات الله علیه یقول: من حمد الله على النعمه فقد شکره و کان الحمد افضل من تلک النعمه. 

معمر بن خلاد از حضرت ابوالحسن (ع) حدیث نموده که فرموده است: کسى که براى نعمتى خداوند را حمد کند شکر او را به جاى آورده و حمدى را که ادا نموده از آن نعمت برتر و افضل است. 

روى ان الصادق علیه‏السلام قد ضاعت دابته فقال لئن ردها الله لاشکرن الله حق شکره. قال الراوى فما لبث ان اتى بها. فقال الحمدلله. فقال قائل: جعلت فداک، الیس قلت: لاشکرن الله حق شکره؟ فقال ابوعبدالله علیه‏السلام الم تسمعنى قلت «الحمد لله»؟ 

روایت شده که مرکب سوارى امام صادق (ع) گم شد. حضرت فرمود: اگر خداوند آن را به من برگرداند حق شکر او را به جاى مى‏آورم. راوى مى‏گوید: طولى نکشید که مرکب گمشده را حضورش آوردند. حضرت گفت: «الحمدلله». مردى عرض کرد: مگر نفرموده بودى که حق شکر را بجا مى‏آورم؟ حضرت فرمود: مگر نشنیدى که گفتم: «الحمدلله»، یعنى «الحمدلله» گفتن اداى حق شکر حضرت بارى‏تعالى است. 

شاید بعضى تصور کنند که حمد خداوند فقط در موقعى باید انجام شود که از طرف ذات اقدس او به ما نعمتى برسد و غافلیم از اینکه اگر خود ما موفق شدیم مظلومى را حمایت نماییم، دست افتاده‏اى را بگیریم، گرسنه‏اى را سیر کنیم، برهنه‏اى را بپوشانیم، و خلاصه به بندگان خداوند خدمتى نماییم باید بدانیم که این موفقیت، خود از نعمتهاى گرانقدر الهى است و باید او را در اعطاى این نعمت توفیق، حمد نماییم، و این مطلب در خلال سخنان اهل‏بیت علیهم‏السلام آمده است. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: اذا احسنتم فاحمدوا الله. 

امام صادق (ع) فرموده: موقعى که به احسانى موفق شدید خداوند را حمد نمایید. 

افراد باایمان، حمد خداوند را در زمینه‏ى اعطاى نعمت که موجب مسرت است انجام مى‏دهند و آن را وظیفه‏ى دینى خود مى‏دانند اما در زمینه‏ى ناملایمات و رویدادهایى که موجب تالم و آزردگى خاطر است صبر مى‏کنند و صبر در مصائب از صفات بسیار گرانقدر و ارزنده در تعالیم اسلام است و اشخاص صابر در پیشگاه الهى ماجورند. اما اگر تسلیم و رضاى شخص باایمان در مقابل قضاى الهى به اوج خود برسد نه تنها در ناملایمات صبر مى‏کند بلکه در همان حال از حمد و ستایش بارى‏تعالى غافل نیست. 

کان رسول‏الله صلى الله علیه و آله اذا ورد علیه امر یسره قال: الحمد لله على هذه النعمه و اذا ورد علیه امر یغتم به قال الحمد لله على کل حال. 

روش پیشواى بزرگ اسلام این بود که وقتى با امرى مواجه 

مى‏شد که خوشحالش مى‏نمود خداوند را در اعطاى آن نعمت حمد مى‏کرد و اگر با رویدادى مواجه مى‏گردید که مغموم و اندوهگینش مى‏نمود مى‏گفت: حمد براى خداوند است در تمام احوال. 

ستایش حضرت بارى‏تعالى عبارت از حمد گفتن ذات اقدس اوست به زبان. امام سجاد (ع) نیز در زمینه‏ى حمد او کلمه‏ى «نطق» را به کار برده و از پیشگاه خداوند درخواست نموده است: «و ما اجرى على لسانى نطقا بالحمد لک»، بار الها! آنچه از گناهان زبان است و شیطان مى‏خواهد به لسان من جارى نماید تو به فضل و رحمتت زبانم را از آن مسیر بگردان و نطق حمدت را جایگزین آن فرما. 

بجاست این نکته تذکر داده شود که حمد نمودن بارى‏تعالى شکر نعمتهاى اوست. اگر کسى بگوید «الحمد لله على ما انعم» وظیفه‏ى سپاس را به جاى آورده و او را حمد نموده است، اما اگر کسى نعمتهاى خداوند را به زبان آورد و از عطایاى الهى یک یک نام ببرد و قدردانى نماید، مثلا بگوید: خداوندا! به من چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا، بدن سالم، و فرزندان شایسته و دیگر نعمتها عطا فرموده‏اى، با این عمل و احصاى نعمتها شکر دگرى را به جاى آورده است. دستور نام بردن از نعمتها را خداوند در آیه‏ى قرآن شریف: «و اما بنعمه ربک فحدث» به پیمبر گرامى خود داده است. 

قال الصادق علیه‏السلام: معناه: فحدث بما اعطاک الله و فضلک و رزقک و احسن الیک و هداک. 

امام صادق (ع) فرموده: نعمت پروردگارت را براى مردم حدیث کن یعنى عطایاى الهى را که به تو ارزانى داشته است بگو، تو را برترى داده، رزق داده، به تو احسان نموده، و از هدایت برخوردارت 

ساخته است. این فیضها را به مردم بگو و آنان را از عطایاى الهى آگاه ساز. 

حمد خداوند و شکرگزارى در پیشگاه مقدس او موجب ادامه‏ى فیض و ازدیاد نعمت است، و کفران نعمت عذاب شدید الهى را در پى دارد. کسانى که از عنایات بارى‏تعالى متنعم‏اند براى آنکه همواره مشمول فیض او باشند باید شکرش را از یاد نبرند و از حمد ذات مقدسش هرگز غافل نباشند. 

عن على علیه‏السلام: من جعل الحمد ختام النعمه جعله الله سبحانه مفتاح المزید. 

على (ع) فرموده: کسى که حمد را پایان نعمت قرار دهد خداوند آن را کلید افزایش نعمت قرار مى‏دهد. 

در جمله‏ى دوم این قسمت از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق»، امام سجاد (ع) در پیشگاه الهى عرض مى‏کند: «و اغراقا فى الثناء علیک»: بار الها! مرا مشمول رحمت و فیض خود قرار ده، زبانم را از سخنان گناه‏آلود که القاى شیطانى است مصون و محفوظ بدار، و ثناى ذات اقدس خود را در حد اعلاى ممکن از زبان من جارى فرما.  

«ثناء» در لغت به معناى «مدح و ذکر جمیل» است و گاه به معناى «ذم» نیز به کار برده مى‏شود. کسى که ثنا مى‏گوید باید کلام خود را در مدح یا ذم اندازه‏گیرى نماید و به زیاده‏روى گرایش نیابد، بنابراین ثناى به معناى مدح اگر در حدى القا شود که ممدوح، واجد صفات و مزایاى مورد تمجید باشد آن ثناگویى روا و صحیح است، و اگر از ممدوح بیش از حد شایستگى و صلاحیت، مدح شود 

سخنان مدح‏کننده چاپلوسى و تملق و نشانه‏ى پستى و فرومایگى اوست، و این مطلب در کلام حضرت مولى الموحدین آمده است. 

عن على علیه‏السلام قال: الثناء باکثر من الاستحقاق ملق. 

على (ع) فرموده: ثناگویى بیش از حد شایستگى و صلاحیت، چاپلوسى و تملق است. 

رسول اکرم (ص) و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام خودشان در مقام بیان صفات کمال حضرت بارى‏تعالى و در مقام دعا و نیایش، ذات اقدس الهى را ثنا مى‏گفتند و به ذکر جمیل، او را یاد مى‏کردند و به مسلمانان نیز آموخته‏اند که از نظر حقشناسى و انجام وظایف بندگى، آفریدگار جهان را به عظمت یاد کنند و او را ثنا گویند. همچنین به پیروان خود اجازه داده‏اند که در مواقع مقتضى افراد شایسته و خدمتگزاران اسلام و مسلمین را با ثناگویى تشویق کنند و از آنان قدرشناسى نمایند و به علاوه با تقدیر و تمجید آنان دگران را به راهشان سوق دهند و این مطلب در خلال بعضى از روایات خاطرنشان گردیده و در اینجا به دو مورد اشاره مى‏شود. على علیه‏السلام در «عهدنامه‏ى مالک اشتر» راجع به امراى ارتش و فرماندهان عالیمقام که همانند سد آهنین در مقابل دشمنان اسلام مقاومت مى‏نمایند بسیار توصیه نموده، از آن جمله فرموده است: 

فافسح فى آمالهم و واصل فى حسن الثناء علیهم و تعدید ما ابلى ذو و البلاء منهم. 

تمنیات مشروعشان را با وسعت نظر مورد توجه قرار ده، پیوسته آنان را با ذکر جمیل و ثناگویى تشویق کن، و خدمات ارزنده‏اى را  که انجام داده‏اند و مصایبى را که تحمل نموده‏اند با شماره و تعداد بیان نما. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    18
    :: بازدید دیروز ::
    45
    :: کل بازدیدها ::
    188593

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::