شرح دعای مکارم الاخلاق( 103)
بسم الله الرحمن الرحیم
و ما اجرى على لسانى من لفظه فحش او هجر او شتم عرض او شهاده باطل او اغتیاب مومن غائب او سب حاضر و ما اشبه ذلک.
در جلسهى گذشته موضوع سخنرانى، قطعهاى از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» بود که على بن الحسین علیهماالسلام در قسمت اول آن از سه خلق مذموم نام برده و آنها را از القائات شیطانى در قلبها و عقلهاى مردم خوانده است. سپس در قطعهى بعد، حضرت سجاد (ع) از شش قسم کلام مذموم و ممنوع نام برده و فرموده است: این سخنان را شیطان به زبان مردم جارى مىنماید. به خواست خداوند بزرگ در سخنرانى امروز راجع به شش قسم کلام ممنوع که در دعاى امام آمده با استفاده از بعضى آیات و روایات به اختصار، توضیح داده مىشود. عقل واقعنگر و زبان گویا دو خصیصهى بزرگى است که آفریدگار حکیم به بشر اعطا فرموده است. این دو سرمایهى گرانقدر مایهى پیشرفت علم و گسترش دانش در جهان انسان گردیده و او را در شئون مختلف مادى و معنوى به راه تعالى و تکامل سوق داده است.
عن على علیهالسلام قال: للانسان فضیلتان: عقل و منطق، فبالعقل یستفید و بالمنطق یفید.
على (ع) فرموده: دو برترى و فضیلت از جملهى امتیازات اختصاصى انسان است: یکى عقل و آن دیگر منطق، با نیروى عقل، حقایق را فرامىگیرد و با نیروى منطق فراگرفتهها را به دگران مىآموزد. بدبختانه عقل که چراغ سعادت بشر است در پارهاى از موارد تحت تاثیر القائات شیطانى قرار مىگیرد و حامل اندیشههاى باطل و ناروا مىشود و به شرحى که در سخنرانى قبل مذکور افتاد امام سجاد (ع) با عبارت:
اللهم اجعل ما یلقى الشیطان فى روعى من التمنى و التظنى و الحسد.
از القاى شیطان نام برده و تمنى و تظنى و حسد را به طور نمونه ذکر کرده است . زبان نیز از نظر تاثیرپذیرى همانند عقل است و در مواقعى از مسیر حق منحرف مىشود و به باطل مىگراید و شیطان منویات نامشروع خود را به وسیلهى آن به جریان مىاندازد. حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در این قطعه از دعاى «مکارمالاخلاق»، موضوع سخنرانى امروز، به طور نمونه شش مورد را ذکر فرموده است. چنانکه در عنوان بحث ملاحظه فرمودید، امام (ع) سخنان بد و کلمات گناهآلود را از فحش آغاز نموده و به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و ما اجرى على لسانى من لفظه فحش.
با حمایت الهى سخنان بد به همان ترتیب که در کلام حضرت سجاد (ع) آمده یک به یک مورد بحث قرار مىگیرد.
الفحش و الفحشاء و الفاحشه ما عظم قبحه من الافعال و الاقوال.
راغب در مفردات مىگوید: فحش و فحشا و فاحشه به هر عمل یا به هر سخنى که بسیار قبیح و زشت باشد گفته مىشود.
در عبارت دعا کلمهى «لسان» و کلمهى «لفظ» به کار برده شده و این خود دلالت دارد که مقصود امام اداى کلمات قبیح است که شیطان به زبان دشنامگو جارى مىنماید. دربارهى قبح فحش و بدى فحاش، روایات زیادى در کتب اخبار آمده که پارهاى از آنها براى مزید آگاهى شنوندگان محترم ذکر مىشود.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ان من شر عباد الله من تکره مجالسته لفحشه.
رسول اکرم (ص) فرموده: از جمله کسانى که در صف بندگان بد خدا قرار دارند کسانى هستند که مردم از مجالست با آنان کراهت دارند زیرا زبانشان آلوده به فحش و دشنام است.
و عنه صلى الله علیه و آله قال: ایاکم و الفحش فان الله لا یحب الفحش و لا التفحش.
و نیز آن حضرت فرموده است: بپرهیزید از فحش که خداوند فحش و متظاهر به فحاشى را دوست ندارد.
عن موسى بن جعفر علیهماالسلام قال: ان الله حرم الجنه على کل بذى قلیل الحیاء لا یبالى ما قال و ما قیل فیه.
حضرت موسى بن جعفر فرموده: خداوند بهشت را حرام نموده بر کسانى که داراى زبانى فحاشاند، حیا و آزرمشان کم است، باک ندارند از اینکه خودشان چه مىگویند و باک ندارند که دربارهى
آنان چه گفته مىشود.
اولیاى گرامى اسلام علاوه بر آنکه در سخنان خویش حکم الهى را در مورد فحش بیان مىنمودند و قبح آن را خاطرنشان مىساختند، عملا مراقب دوستان و اصحاب خود بودند، اگر در موردى مشاهده مىکردند یکى از آنان به مسیر باطل مىرود و زبانش آلوده به فحش است تذکر مىدادند، او را از آن عمل ناروا که داشت منع مىنمودند و به استغفار و عذرخواهى از پیشگاه حضرت بارىتعالى وادارش مىساختند.
عن سماعه قال دخلت على ابى عبدالله علیهالسلام فقال لى مبتدئا یا سماعه ما هذا الذى کان بینک و بین جمالک؟ ایاک ان تکون فحاشا او صخابا او لعانا. فقلت: و الله لقد کان ذلک انه ظلمنى. فقال: ان کان ظلمک لقد اربیت علیه ان هذا لیس من فعالى و لا آمر به شیعتى، استغفر ربک و لا تعد. قلت: استغفر الله و لا اعود.
سماعه مىگوید: بر امام صادق (ع) وارد شدم. حضرت بدون مقدمه به من فرمود: اى سماعه! این چیست که بین تو و آن کسى که عهدهدار امور شترهاى تو است جریان دارد، بپرهیز از اینکه فحاش باشى، بپرهیز از اینکه با فریاد حرف بزنى و این و آن را مورد لعن خود قرار دهى. عرض کردم: به خدا قسم او به من ظلم کرده. فرمود: اگر واقعا به تو ظلم نموده است از نظر معنوى نفعى بیشتر عایدت گردیده است. فحش دادن نه از روش ماست و نه اجازه مىدهیم که شیعیان ما نسبت به این عمل گرایش یابند. تو از خداوند طلب مغفرت کن و این عمل را تکرار منما. عرض کردم: مىروم، استغفار مىکنم،
و از این پس به فحش خود را آلوده نمىنمایم.
دومین کلام مذمومى که امام سجاد (ع) در دعاى شریف «مکارمالاخلاق» از آن نام برده و شیطان به زبان اشخاص جارى مىکند، «هجر» است:
الهجر الکلام القبیح، المهجور لقبحه، و اهجر فلان اذا اتى بهجر من الکلام عن قصد و هجر المریض اذا اتى ذلک من غیر قصد.
راغب مىگوید: هجر عبارت از کلام قبیح است، کلامى که بر اثر قبحش مردم آن را مهجور و متروک ساختهاند، وقتى مىگویند فلانى هجر گفت یعنى با قصد و اراده، سخن قبیح به زبان آورد و اگر بگویند مریض هجر گفت یعنى بدون قصد، کلمات قبیح ادا کرد. بعضى از امراض در بیماران موجب اختلالاتى در سخنانشان مىشود و در شدت بیمارى بدون اراده و اختیار هذیان مىگویند. هذیان گفتن بیمار یکى از مصادیق هجر در کلام است و پس از آنکه بیمار درمان شد و بهبود یافت این عارضه از او برطرف مىشود. بعضى از نظر طبى سالماند اما از دیدگاه اخلاقى بیمارند، اینان بر اثر معاشرت با رفقاى بد و رفت و آمدهاى نادرست در محیطهاى فاسد دچار هجر کلام شدهاند و در برخورد با افراد، کلمات قبیح و سخنان رکیک و زشت مىگویند. این قبیل افرادند که شیطان، خواستههاى خود را به زبان آنان جارى مىکند و کلمهى هجر که در دعاى امام سجاد (ع) آمده است ناظر به گفتههاى لغو و سخنان قبیح این گروه است. ناگفته نماند که در پارهاى از مواقع و برحسب بعضى از حوادث ممکن است افرادى از مسیر صحیح منحرف شوند، سخنان هجر و کلمات ناروا به
زبان آورند. اولیاى دین براى مصون داشتن پیروان خود ضمن روایات، وظایف لازم را تذکر دادهاند.
فى الحدیث: لا ینبغى للنائحه ان تقول هجرا.
در روزگار گذشته وقتى شخص محترمى از دنیا مىرفت و صاحبان عزا مجلسى را براى زنان داغدار تشکیل مىدادند و بانوان از فامیل و دوستان در آن شرکت مىنمودند ، زنى را براى نوحهسرایى دعوت مىکردند تا او با گفتهها و نوحههاى خویش مجلس عزا را گرم کند. ممکن بود زن نوحهسرا براى تهییج حضار و مهم شمردن مصیبت، سخنان هجر و ناروا به زبان آورد، مثلا به قضاى الهى اعتراض کند و بگوید: آیا از بین بردن چنین جوانى و داغدار ساختن چنین مادرى عدل بود، بار الها! چرا چنین کردى؟ روایت دستور مىدهد نوحهسرایان در ضمن سخنان خویش هجر نگویند و کلمات باطل و ناروا به زبان نیاورند. به موقع است این نکته تذکر داده شود که امام سجاد (ع) در این قطعه از دعا قسمتى از گناهان زبان را از قبیل فحش و هجر و دیگر گناهان نام برده و آنها را به لسان خود منتسب نموده و در پیشگاه الهى عرض مىکند: و ما اجرى على لسانى من لفظه فحش او هجر، مىدانیم که هدف امام در بیان این قبیل، انسانسازى و تربیت مردم است و اینکه آنها را به زبان خود استناد داده به منظور رعایت ادب در سخن و حسن تربیت است وگرنه زبان امام معصوم، منزه و مبرا از این قبیل کلمات نارواست، به همین جهت وقتى على بن الحسین (ع) در ایام اسارت، مقابل یزید بن معاویهى جنایتکار قرار گرفت و مقتضى دید که براى اتمام حجت چند کلمهاى با یزید
بگوید، فرمود:
اتاذن لى فى الکلام؟ فقال: قل و لا تقل هجرا. قلت و قد وقفت موقفا لا ینبغى بمثلى ان یقول الهجر. ما ظنک برسولالله صلى الله علیه و آله لو رآنى فى غل.
آیا به من اذن سخن مىدهى؟ آن جسور پاسخ داد بگو، اما لغو و هذیان مگو. امام (ع) در کمال صراحت فرمود: من در موقع و مقامى قرار دارم که براى مثل منى شایسته نیست هجر بگویم و بلافاصله فرمود: چه گمان مىبرى به رسول اکرم (ص) اگر در این مجلس بیاید و مرا در غل ببیند؟ مقامى را که امام سجاد و دیگر ائمهى معصومین علیهمالسلام در آن قرار دارند مقام امامت و جانشینى بر حق پیمبر اسلام است، مقام رهبرى مردم به امر الهى است. صاحبان چنین مقامى معصوماند و منزه از سخنان هجر و کلمات ناروا هستند.
سومین کلام مذمومى که امام سجاد (ع) در دعاى «مکارمالاخلاق» از آن نام برده و شیطان به زبان اشخاص جارى مىنماید، «شتم عرض» است، یعنى دشنامگویى به چیزى که مرتبط به آبروى یک انسان مسلمان است.
العرض موضع المدح و الذم من الانسان سواء کان فى نفسه او فى سلفه او من یلزمه امره.
عرض در لغت، موضع مدح و ذم انسان است، خواه آن موضع متعلق به شخص صاحب عرض باشد یا موضع مربوط به اسلاف و پیشینیان او باشد، یا موضع، کسى باشد که امرش وابسته و مربوط به اوست.
دشنامگویى و شتم به عرض یک مسلمان همانند تجاوز به جان و مال اوست و در اسلام، این هر سه، گناه و حرام است. حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله ضمن سخنان خود در خطبهى حجهالوداع فرمود:
ایها الناس! ان دماءکم و اموالکم و اعراضکم علیکم حرام الى ان تلقو ربکم کحرمه یومکم هذا فى بلدکم هذا.
اى مردم! خونتان و مالتان و عرضتان بر شما حرام است تا موقعى که خداوند را ملاقات نمایید همانطور که امروز روز حرام است و این بلد، بلد حرام.