تنزیل نور


ساعت 5:0 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق(100 )

اگر یک فرد عادى ترک اولى را مرتکب شده بود شاید با توجه به خطاى خویش و عذر خواستن از پیشگاه الهى بیش از هفت روز، استحقاق خذلان و محروم ماندن از نصرت الهى را نمى‏داشت، اما این ترک اولى از فرد بزرگى مانند یوسف صدیق موجب شد که هفت سال مدت زندانش افزایش یابد. اگر گفته شود استحقاق خذلان و حرمان از نصرت بارى‏تعالى براى کسى است که جمله‏ى اول دعاى امام سجاد (ع) را رعایت ننموده و در حال اضطرار، از غیر خداوند  یارى خواسته است، مى‏توان گفت کلمه‏ى «منع» که بعد از کلمه‏ى «خذلان» آمده براى کسى است که جمله‏ى دوم دعاى امام را رعایت ننموده و در حال فقر و تهیدستى با خضوع و تذلل، از غیر خداوند کمک خواسته است. بنابراین منع الهى منع اعطاى مال و حرمان از رفع نیاز از فقیرى است که موقع فقر توجه به پروردگار را از یاد برده و در مقابل غیر خداوند خضوع و تذلل نموده و از وى کمک خواسته است. در این قبیل مواقع وجود دوست دانا و باایمان و رفیق ناصح مشفق بسیار ارزنده و گرانقدر است، چنین دوستى اگر از تنگدستى برادر ایمانى خود آگاه شود در صورتى که قادر باشد بدون منت مشکلش را حل مى‏کند و اگر نتواند او را به در خانه‏ى خداوند مى‏فرستد و نمى‏گذارد از این و آن تمنا کند و آبروى خود را از میان ببرد و با کمک خواستن از غیر خدا خویشتن را تحقیر نماید و در اینجا براى نمونه یک مورد ذکر مى‏شود: 

عن محمد بن عجلان قال: اصابتنى فاقه شدیده و اضاقه و لا صدیق لمضیق و لزمنى دین ثقیل و غریم یلح باقتضاءه فتوجهت نحو دار الحسن بن زید و هو یومئذ امیر المدینه لمعرفه کانت بینى و بینه و شعر بذلک من حالى محمد بن عبدالله بن على بن الحسین و کانت بینى و بینه قدیم معرفه فلقینى فى الطریق فاخذ بیدى و قال لى قد بلغنى ما انت بسبیله و لا تسعف بطلبتک. فعلیک بمن یقدر على ذلک و هو اجود الاجودین. فالتمس ما تومله من قبله، فانى سمعت ابن عمى جعفر بن محمد علیهماالسلام یحدث عن ابیه عن جده عن ابیه الحسین بن على عن ابیه على بن ابیطالب علیه‏السلام عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم قال: اوحى الله عز و جل الى بعض انبیاءه فى بعض وحیه الیه: و عزتى و جلالى لا قطعن امل کل مومل غیرى بالایاس 

و لاکسونه ثوب المذله و لابعدنه من فرجى و فضلى، ایومل عبدى فى الشدائد غیرى و الشدائد بیدى او یرجو سواى و انا الغنى الجواد. 

محمد بن عجلان مى‏گوید به فقر و تنگدستى شدیدى دچار شدم و دوستى نداشتم که در این وضع سخت کمکم نماید، به علاوه، دین سنگینى به ذمه‏ام بود و دائن مى‏خواست که هر چه زودتر آن را وصول کند. به امید حل این مشکلات، راه منزل حسن بن زید را که آن روز فرماندار مدینه بود در پیش گرفتم زیرا یکدیگر را مى‏شناختیم. محمد بن عبدالله بن على بن الحسین علیهماالسلام از مضیقه و تنگدستیم آگاه شده بود. من و او از قدیم با یکدیگر دوست بودیم. خبر داشت که براى رفع مضیقه مى‏خواهم به منزل فرماندار بروم. بین راه که مى‏رفتم به من رسید، دستم را گرفت و گفت: از فکرى که به نظرت رسیده و تصمیم گرفته‏اى مطلع شده‏ام، براى رفع گرفتارى خود به کار ناروا دست نزن و در راه غیر صحیح قدم مگذار، بر تو باد به استعانت و یارى خواستن از کسى که قدرت دارد مشکلاتت را حل نماید و از گرفتاریها نجاتت دهد، او بخشنده‏ترین بخشندگان است، تمناى خود را از او درخواست نما که من از پسر عمویم حضرت صادق (ع) شنیدم که او از پدرش و آن حضرت از آباى گرامیش حدیث نموده‏اند از پیغمبر اکرم (ص) که فرمود: خداوند به بعضى از پیمبران خود وحى نمود: به عزت و جلالم قسم، قطع مى‏کنم آرزوى کسى را که به غیر من دل بندد، امیدش را به یاس تبدیل مى‏نمایم، به وى جامه‏ى ذلت مى‏پوشانم و او را از گشایش زندگى و تفضل خود دور مى‏سازم. آیا بنده‏ى من در سختى به غیر من دل مى‏بندد با آنکه شداید و سختیها در دست من است؟ آیا بنده‏ى من به غیر من ابراز امید مى‏نماید با آنکه من بى‏نیاز و بخشنده‏ام؟ 

فقلت له یابن رسول‏الله اعد على هذا الحدیث فاعاده ثلاثا. فقلت: 

لا و الله، لا سالت احدا بعد هذا حاجه. فما لبثت ان جاءنى الله برزق و فضل من عنده. 

محمد بن عجلان گفت: اى فرزند پیمبر، این حدیث را دوباره براى من بخوان. نوه‏ى امام سجاد (ع) سه بار حدیث را تکرار نمود. سپس محمد بن عجلان قسم یاد کرد که پس از شنیدن این حدیث از احدى درخواست حاجت نمى‏نمایم. بعد خودش مى‏گوید: طولى نکشید که خداوند مرا از رزق و فضل خود برخوردار ساخت. 

نظیر این روایت، روایات زیادى در کتب اخبار از اولیاى گرامى اسلام رسیده و پیروان قرآن شریف باید همواره متوجه عز اسلامى خود باشند، به شرافت نفس خویش آسیب نرسانند، و دست تمنا به سوى غیر خدا نگشایند. تنها حوایج خود را از او درخواست نمایند و پروردگار مهربان بدون منت و ذلت در حدود مصلحت، خواسته‏هاى بندگان را اجابت مى‏فرماید و مشکلاتشان را حل مى‏نماید. 

عن على علیه‏السلام قال: من توکل علیه کفاه و من ساله اعطاه. 

على (ع) فرموده: کسى که به خداوند توکل نماید امر او را کفایت مى‏کند و کسى که از پیشگاه مقدس او درخواست نماید به وى اعطا مى‏فرماید. 

اگر گفتیم در این قطعه از دعاى «مکارم‏الاخلاق» استحقاق خذلان براى کسى است که جمله‏ى اول دعاى امام سجاد را رعایت ننموده و در حال اضطرار، از غیر خداوند یارى خواسته است و کلمه‏ى «منع» که بعد از کلمه‏ى «خذلان» آمده به شرحى که توضیح داده شد براى کسى است که جمله‏ى دوم دعاى امام را رعایت ننموده، با خضوع و  تذلل از غیر خداوند کمک خواسته است باید بگوییم کلمه‏ى «اعراض» که بعد از کلمه‏ى «خذلان» و «منع» آمده براى کسى است که جمله‏ى سوم دعاى امام را رعایت ننموده و در موقع ترس آمیخته به خطر و اضطراب در مقابل غیر خداوند تضرع و زارى کرده است. بشر در تمام لحظات زندگى نیازمند به حمایت و عنایت ذات اقدس الهى است و اگر از فیض او محروم گردد به انحطاط و سقوط مى‏گراید و راه تباهى و هلاکت را مى‏پیماید. اعراض خداوند از انسان بدین معنى است که لطف خود را از او قطع کند، حمایتش را از وى بردارد، به حال خودش واگذار نماید، و با افکار و اعمال انحرافى که دارد ترکش گوید. به موجب روایات، این گروه بدبخت، مطرود و مبغوض درگاه مقدس بارى‏تعالى هستند، اینان با روش نادرستى که در پیش مى‏گیرند نه تنها خود راه ضلالت را طى مى‏کنند بلکه موجب گمراهى افراد بى‏اطلاع مى‏گردند و آنان را نیز به بیراهه مى‏برند. على (ع) دو صنف را مبغوضترین مردم نزد بارى‏تعالى خوانده و در مقام معرفى چنین فرموده است: 

ان ابغض الخلائق الى الله رجلان: رجل و کله الله الى نفسه فهو جائر عن قصد السبیل، مشغوف بکلام بدعه و دعاء ضلاله فهو فتنه لمن افتتن به، ضال عن هدى من کان قبله، مضل لمن اقتدى به فى حیاته و بعد وفاته، حمال خطایا غیره، رهن بخطیئته. 

بى‏گمان، دو نفر مبغوضترین مخلوق نزد بارى‏تعالى هستند: اول مردى است که خداوند او را به خودش واگذارده و از صراط مستقیم منحرف است، از صمیم قلب به سخن بدعت و دعوت به گمراهى و ضلالت علاقه دارد، او فتنه است براى کسى که مفتونش گردد، گمراه 

است از طریقه و سیره‏ى کسانى که پیش از او بوده‏اند، گمراه‏کننده‏ى کسى است که در ایام حیاتش و بعد از مرگش به وى اقتدا نماید، بار بر گناهان دگران و در گرو خطایاى خویشتن است. 

اعراض خداوند از یک انسان این است که او را به خودش واگذارد و مشمول حمایتها و عنایتها قرارش ندهد و این امر در نظر اولیاى گرامى اسلام آنقدر مهم است که ضمن دعا با تذلل و التماس از پیشگاه بارى‏تعالى مى‏خواستند که به قدر یک چشم بر هم زدن آنان را به خودشان وانگذارد. 

عن ابى عبدالله 

قال: کان رسول‏الله صلى الله علیه و آله فى بیت ام سلمه فى لیلتها. ففقدته من الفراش فدخلها من ذلک ما یدخل النساء. فقامت تطلبه فى جوانب البیت حتى انتهت الیه و هو فى جانب من البیت قائم رافع یدیه یبکى و هو یقول: اللهم لا تنزع منى صالح ما اعطیتنى ابدا، اللهم و لا تکلنى الى نفسى طرفه عین ابدا، اللهم لا تشمت بى عدوا و لا حاسدا ابدا، اللهم لا تردنى فى سوء استنقذتنى منه ابدا. 

امام صادق (ع) فرمود: پیغمبر اکرم (ص) شبى در حجره‏ى ام سلمه بود. او نیمه‏شب بیدار شد و دید حضرت در بستر نیست. فکرى به خاطرش گذشت که معمولا از فکر زنان مى‏گذرد. در اطراف منزل به جستجو پرداخت تا به نقطه‏اى رسید و دید که رسول اکرم (ص) در آنجا ایستاده دست به دعا برداشته و با دیده‏ى گریان عرض مى‏کند: بار الها! عطایاى خوبى را که به من اعطا کرده‏اى هرگز از من مگیر، بار الها! به قدر یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار، بار الها! مرا مورد شماتت هیچ دشمن و حسودى قرار مده، بار الها! در آن اوضاع و شرایط بدى که 

قرار داشتم و نجاتم دادى دوباره مرا به آن وضع برمگردان. 

در این روایت، رسول اکرم (ص) ضمن سه دعاى دیگر از خداوند خواسته است به قدر یک چشم بر هم زدن او را به خودش وانگذارد. در حدیث دیگرى از امام صادق ( ع) آمده که راوى مى‏گوید: 

سمعت اباعبدالله علیه‏السلام یقول و هو رافع یده الى السماء: رب لا تکلنى الى نفسى طرفه عین ابدا، لا اقل من ذلک و لا اکثر. 

ناقل حدیث مى‏گوید: شنیدم از امام صادق (ع) در حالى که دستش را به دعا برداشته عرض مى‏کند: بار الها! به قدر مدت یک چشم بر هم زدن یا مدتى کمتر از آن یا بیشتر از آن مرا به خودم وامگذار. 

خلاصه سومین کلمه‏ى امام سجاد (ع) در این قسمت از دعاى «مکارم‏الاخلاق» اعراض حضرت بارى‏تعالى از کسى است که موقع ترس آمیخته به خطر به جاى آنکه زبان دعا به پیشگاه خدا بگشاید و با تضرع و زارى، دفع خطر را از او بخواهد، دست تمنا به روى این و آن دراز کند و با چشم اشکبار از آنان حل مشکل را تمنا نماید. کیفر چنین انسانى آن است که خداوند از وى اعراض کند و او را به حال خودش واگذارد. امام (ع) بعد از آن سه کلمه عرض مى‏کند: 

یا ارحم الراحمین، اى مهربانترین تمام مهربانها. 

سخن گفتن از مهربانى خداوند در این مقام مى‏تواند ناظر به سه جمله‏ى اول باشد و مى‏تواند ناظر به سه کلمه‏ى بعد باشد. در صورت اول، معنى چنین مى‏شود: اى مهربانترین مهربانها! مرا در موقع اضطرار از یارى خواستن غیر خودت آزمایش منما، اى خداوند مهربان! مرا موقعى که فقیر مى‏شوم با تضرع و تذلل براى درخواست کمک از غیر خودت 

امتحانم مکن. اى مهربان خداوند! مرا در موقعى که گرفتار ترس آمیخته به خطر مى‏شوم با تضرع نزد غیر خودت مورد آزمایشم قرار مده. 

و در صورت دوم معنى چنین است: بار الها! من بر اثر بد امتحان دادن، مستحق خذلان و محرومیت از نصرت تو و شایسته‏ى منع و حرمان از فضل تو و سزاوار اعراض و روگردانى تو هستم، اما از یاد نمى‏برم که تو از هر مهربان مهربانترى، امیدوارم لغزشهایم را به رحمتت ببخشى و از مهر و محبتت برخوردارم سازى، ولى بهتر است که بگویم امام (ع) در گفتن «یا ارحم الراحمین» به هر دو قسمت نظر دارد و براى هر دو مطلب رحمت الهى را درخواست مى‏نماید. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    43
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188040

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::