شرح دعای مکارم الاخلاق(100 )
اگر یک فرد عادى ترک اولى را مرتکب شده بود شاید با توجه به خطاى خویش و عذر خواستن از پیشگاه الهى بیش از هفت روز، استحقاق خذلان و محروم ماندن از نصرت الهى را نمىداشت، اما این ترک اولى از فرد بزرگى مانند یوسف صدیق موجب شد که هفت سال مدت زندانش افزایش یابد. اگر گفته شود استحقاق خذلان و حرمان از نصرت بارىتعالى براى کسى است که جملهى اول دعاى امام سجاد (ع) را رعایت ننموده و در حال اضطرار، از غیر خداوند یارى خواسته است، مىتوان گفت کلمهى «منع» که بعد از کلمهى «خذلان» آمده براى کسى است که جملهى دوم دعاى امام را رعایت ننموده و در حال فقر و تهیدستى با خضوع و تذلل، از غیر خداوند کمک خواسته است. بنابراین منع الهى منع اعطاى مال و حرمان از رفع نیاز از فقیرى است که موقع فقر توجه به پروردگار را از یاد برده و در مقابل غیر خداوند خضوع و تذلل نموده و از وى کمک خواسته است. در این قبیل مواقع وجود دوست دانا و باایمان و رفیق ناصح مشفق بسیار ارزنده و گرانقدر است، چنین دوستى اگر از تنگدستى برادر ایمانى خود آگاه شود در صورتى که قادر باشد بدون منت مشکلش را حل مىکند و اگر نتواند او را به در خانهى خداوند مىفرستد و نمىگذارد از این و آن تمنا کند و آبروى خود را از میان ببرد و با کمک خواستن از غیر خدا خویشتن را تحقیر نماید و در اینجا براى نمونه یک مورد ذکر مىشود:
عن محمد بن عجلان قال: اصابتنى فاقه شدیده و اضاقه و لا صدیق لمضیق و لزمنى دین ثقیل و غریم یلح باقتضاءه فتوجهت نحو دار الحسن بن زید و هو یومئذ امیر المدینه لمعرفه کانت بینى و بینه و شعر بذلک من حالى محمد بن عبدالله بن على بن الحسین و کانت بینى و بینه قدیم معرفه فلقینى فى الطریق فاخذ بیدى و قال لى قد بلغنى ما انت بسبیله و لا تسعف بطلبتک. فعلیک بمن یقدر على ذلک و هو اجود الاجودین. فالتمس ما تومله من قبله، فانى سمعت ابن عمى جعفر بن محمد علیهماالسلام یحدث عن ابیه عن جده عن ابیه الحسین بن على عن ابیه على بن ابیطالب علیهالسلام عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم قال: اوحى الله عز و جل الى بعض انبیاءه فى بعض وحیه الیه: و عزتى و جلالى لا قطعن امل کل مومل غیرى بالایاس
و لاکسونه ثوب المذله و لابعدنه من فرجى و فضلى، ایومل عبدى فى الشدائد غیرى و الشدائد بیدى او یرجو سواى و انا الغنى الجواد.
محمد بن عجلان مىگوید به فقر و تنگدستى شدیدى دچار شدم و دوستى نداشتم که در این وضع سخت کمکم نماید، به علاوه، دین سنگینى به ذمهام بود و دائن مىخواست که هر چه زودتر آن را وصول کند. به امید حل این مشکلات، راه منزل حسن بن زید را که آن روز فرماندار مدینه بود در پیش گرفتم زیرا یکدیگر را مىشناختیم. محمد بن عبدالله بن على بن الحسین علیهماالسلام از مضیقه و تنگدستیم آگاه شده بود. من و او از قدیم با یکدیگر دوست بودیم. خبر داشت که براى رفع مضیقه مىخواهم به منزل فرماندار بروم. بین راه که مىرفتم به من رسید، دستم را گرفت و گفت: از فکرى که به نظرت رسیده و تصمیم گرفتهاى مطلع شدهام، براى رفع گرفتارى خود به کار ناروا دست نزن و در راه غیر صحیح قدم مگذار، بر تو باد به استعانت و یارى خواستن از کسى که قدرت دارد مشکلاتت را حل نماید و از گرفتاریها نجاتت دهد، او بخشندهترین بخشندگان است، تمناى خود را از او درخواست نما که من از پسر عمویم حضرت صادق (ع) شنیدم که او از پدرش و آن حضرت از آباى گرامیش حدیث نمودهاند از پیغمبر اکرم (ص) که فرمود: خداوند به بعضى از پیمبران خود وحى نمود: به عزت و جلالم قسم، قطع مىکنم آرزوى کسى را که به غیر من دل بندد، امیدش را به یاس تبدیل مىنمایم، به وى جامهى ذلت مىپوشانم و او را از گشایش زندگى و تفضل خود دور مىسازم. آیا بندهى من در سختى به غیر من دل مىبندد با آنکه شداید و سختیها در دست من است؟ آیا بندهى من به غیر من ابراز امید مىنماید با آنکه من بىنیاز و بخشندهام؟
فقلت له یابن رسولالله اعد على هذا الحدیث فاعاده ثلاثا. فقلت:
لا و الله، لا سالت احدا بعد هذا حاجه. فما لبثت ان جاءنى الله برزق و فضل من عنده.
محمد بن عجلان گفت: اى فرزند پیمبر، این حدیث را دوباره براى من بخوان. نوهى امام سجاد (ع) سه بار حدیث را تکرار نمود. سپس محمد بن عجلان قسم یاد کرد که پس از شنیدن این حدیث از احدى درخواست حاجت نمىنمایم. بعد خودش مىگوید: طولى نکشید که خداوند مرا از رزق و فضل خود برخوردار ساخت.
نظیر این روایت، روایات زیادى در کتب اخبار از اولیاى گرامى اسلام رسیده و پیروان قرآن شریف باید همواره متوجه عز اسلامى خود باشند، به شرافت نفس خویش آسیب نرسانند، و دست تمنا به سوى غیر خدا نگشایند. تنها حوایج خود را از او درخواست نمایند و پروردگار مهربان بدون منت و ذلت در حدود مصلحت، خواستههاى بندگان را اجابت مىفرماید و مشکلاتشان را حل مىنماید.
عن على علیهالسلام قال: من توکل علیه کفاه و من ساله اعطاه.
على (ع) فرموده: کسى که به خداوند توکل نماید امر او را کفایت مىکند و کسى که از پیشگاه مقدس او درخواست نماید به وى اعطا مىفرماید.
اگر گفتیم در این قطعه از دعاى «مکارمالاخلاق» استحقاق خذلان براى کسى است که جملهى اول دعاى امام سجاد را رعایت ننموده و در حال اضطرار، از غیر خداوند یارى خواسته است و کلمهى «منع» که بعد از کلمهى «خذلان» آمده به شرحى که توضیح داده شد براى کسى است که جملهى دوم دعاى امام را رعایت ننموده، با خضوع و تذلل از غیر خداوند کمک خواسته است باید بگوییم کلمهى «اعراض» که بعد از کلمهى «خذلان» و «منع» آمده براى کسى است که جملهى سوم دعاى امام را رعایت ننموده و در موقع ترس آمیخته به خطر و اضطراب در مقابل غیر خداوند تضرع و زارى کرده است. بشر در تمام لحظات زندگى نیازمند به حمایت و عنایت ذات اقدس الهى است و اگر از فیض او محروم گردد به انحطاط و سقوط مىگراید و راه تباهى و هلاکت را مىپیماید. اعراض خداوند از انسان بدین معنى است که لطف خود را از او قطع کند، حمایتش را از وى بردارد، به حال خودش واگذار نماید، و با افکار و اعمال انحرافى که دارد ترکش گوید. به موجب روایات، این گروه بدبخت، مطرود و مبغوض درگاه مقدس بارىتعالى هستند، اینان با روش نادرستى که در پیش مىگیرند نه تنها خود راه ضلالت را طى مىکنند بلکه موجب گمراهى افراد بىاطلاع مىگردند و آنان را نیز به بیراهه مىبرند. على (ع) دو صنف را مبغوضترین مردم نزد بارىتعالى خوانده و در مقام معرفى چنین فرموده است:
ان ابغض الخلائق الى الله رجلان: رجل و کله الله الى نفسه فهو جائر عن قصد السبیل، مشغوف بکلام بدعه و دعاء ضلاله فهو فتنه لمن افتتن به، ضال عن هدى من کان قبله، مضل لمن اقتدى به فى حیاته و بعد وفاته، حمال خطایا غیره، رهن بخطیئته.
بىگمان، دو نفر مبغوضترین مخلوق نزد بارىتعالى هستند: اول مردى است که خداوند او را به خودش واگذارده و از صراط مستقیم منحرف است، از صمیم قلب به سخن بدعت و دعوت به گمراهى و ضلالت علاقه دارد، او فتنه است براى کسى که مفتونش گردد، گمراه
است از طریقه و سیرهى کسانى که پیش از او بودهاند، گمراهکنندهى کسى است که در ایام حیاتش و بعد از مرگش به وى اقتدا نماید، بار بر گناهان دگران و در گرو خطایاى خویشتن است.
اعراض خداوند از یک انسان این است که او را به خودش واگذارد و مشمول حمایتها و عنایتها قرارش ندهد و این امر در نظر اولیاى گرامى اسلام آنقدر مهم است که ضمن دعا با تذلل و التماس از پیشگاه بارىتعالى مىخواستند که به قدر یک چشم بر هم زدن آنان را به خودشان وانگذارد.
عن ابى عبدالله
قال: کان رسولالله صلى الله علیه و آله فى بیت ام سلمه فى لیلتها. ففقدته من الفراش فدخلها من ذلک ما یدخل النساء. فقامت تطلبه فى جوانب البیت حتى انتهت الیه و هو فى جانب من البیت قائم رافع یدیه یبکى و هو یقول: اللهم لا تنزع منى صالح ما اعطیتنى ابدا، اللهم و لا تکلنى الى نفسى طرفه عین ابدا، اللهم لا تشمت بى عدوا و لا حاسدا ابدا، اللهم لا تردنى فى سوء استنقذتنى منه ابدا.
امام صادق (ع) فرمود: پیغمبر اکرم (ص) شبى در حجرهى ام سلمه بود. او نیمهشب بیدار شد و دید حضرت در بستر نیست. فکرى به خاطرش گذشت که معمولا از فکر زنان مىگذرد. در اطراف منزل به جستجو پرداخت تا به نقطهاى رسید و دید که رسول اکرم (ص) در آنجا ایستاده دست به دعا برداشته و با دیدهى گریان عرض مىکند: بار الها! عطایاى خوبى را که به من اعطا کردهاى هرگز از من مگیر، بار الها! به قدر یک چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار، بار الها! مرا مورد شماتت هیچ دشمن و حسودى قرار مده، بار الها! در آن اوضاع و شرایط بدى که
قرار داشتم و نجاتم دادى دوباره مرا به آن وضع برمگردان.
در این روایت، رسول اکرم (ص) ضمن سه دعاى دیگر از خداوند خواسته است به قدر یک چشم بر هم زدن او را به خودش وانگذارد. در حدیث دیگرى از امام صادق ( ع) آمده که راوى مىگوید:
سمعت اباعبدالله علیهالسلام یقول و هو رافع یده الى السماء: رب لا تکلنى الى نفسى طرفه عین ابدا، لا اقل من ذلک و لا اکثر.
ناقل حدیث مىگوید: شنیدم از امام صادق (ع) در حالى که دستش را به دعا برداشته عرض مىکند: بار الها! به قدر مدت یک چشم بر هم زدن یا مدتى کمتر از آن یا بیشتر از آن مرا به خودم وامگذار.
خلاصه سومین کلمهى امام سجاد (ع) در این قسمت از دعاى «مکارمالاخلاق» اعراض حضرت بارىتعالى از کسى است که موقع ترس آمیخته به خطر به جاى آنکه زبان دعا به پیشگاه خدا بگشاید و با تضرع و زارى، دفع خطر را از او بخواهد، دست تمنا به روى این و آن دراز کند و با چشم اشکبار از آنان حل مشکل را تمنا نماید. کیفر چنین انسانى آن است که خداوند از وى اعراض کند و او را به حال خودش واگذارد. امام (ع) بعد از آن سه کلمه عرض مىکند:
یا ارحم الراحمین، اى مهربانترین تمام مهربانها.
سخن گفتن از مهربانى خداوند در این مقام مىتواند ناظر به سه جملهى اول باشد و مىتواند ناظر به سه کلمهى بعد باشد. در صورت اول، معنى چنین مىشود: اى مهربانترین مهربانها! مرا در موقع اضطرار از یارى خواستن غیر خودت آزمایش منما، اى خداوند مهربان! مرا موقعى که فقیر مىشوم با تضرع و تذلل براى درخواست کمک از غیر خودت
امتحانم مکن. اى مهربان خداوند! مرا در موقعى که گرفتار ترس آمیخته به خطر مىشوم با تضرع نزد غیر خودت مورد آزمایشم قرار مده.
و در صورت دوم معنى چنین است: بار الها! من بر اثر بد امتحان دادن، مستحق خذلان و محرومیت از نصرت تو و شایستهى منع و حرمان از فضل تو و سزاوار اعراض و روگردانى تو هستم، اما از یاد نمىبرم که تو از هر مهربان مهربانترى، امیدوارم لغزشهایم را به رحمتت ببخشى و از مهر و محبتت برخوردارم سازى، ولى بهتر است که بگویم امام (ع) در گفتن «یا ارحم الراحمین» به هر دو قسمت نظر دارد و براى هر دو مطلب رحمت الهى را درخواست مىنماید.