تنزیل نور


ساعت 4:58 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق(98 )

از آنچه مذکور افتاد روشن شد که تهیدستان باایمان و شریف‏النفس در فقر صابر و بردبارند، با قناعت زندگى مى‏کنند، راز خود را به دیگرى نمى‏گویند و به عز و آبروى خویش آسیب نمى‏رسانند و اگر در موقعى ضرورت ایجاب کند که سر خود را فاش نمایند به کسى مى‏گویند که شایسته و لایق باشد. پیروان مکتب اهل‏بیت علیهم‏السلام با عز و شرافت ایمانى که در باطن دارند هرگز براى حل مشکل فقر و گشایش زندگى در مقابل غیر خدا خضوع و تذلل نمى‏کنند و خویشتن را نزد این و آن خوار نمى‏نمایند و این مطلب رفیع، مدلول جمله‏ى اول دعاى امام سجاد (ع)، موضوع بحث و سخنرانى امروز است: 

و لا بالخضوع لسوال غیرک اذا افتقرت، بار الها! وقتى فقیر مى‏شوم، با تذلل و خضوع براى درخواست از غیر خودت مورد آزمایشم قرار مده. 

در جمله‏ى دوم دعا که موضوع قسمت آخر سخنرانى امروز است، به حضور خداوند عرض مى‏کند:  و لا بالتضرع الى من دونک اذا رهبت، بار الها! موقعى که گرفتار ترس مى‏گردم با تضرع و زارى در مقابل غیر خودت امتحانم منما. 

راغب مى‏گوید: «الرهبه و الرهب مخافه مع تحرز و اضطراب»، رهب عبارت از ترسى است که آمیخته به احساس خطر و اضطراب باشد. موقعى که آدمى گرفتار حالت وحشت و نگرانى مى‏شود و احساس خطر مى‏نماید، هر چه قدرت دارد به کار مى‏برد تا خود را از آن وضع 

اضطراب‏آمیز برهاند. اگر از تلاش و کوشش خود نتیجه‏اى نگرفت، دچار یاس گردید و خویشتن را عاجز و ناتوان احساس نمود، دیر یا زود بر او حالت گریه دست مى‏دهد و ناخواسته اشکش مى‏ریزد. این حالتى است طبیعى که از سنین کودکى تا پایان عمر ادامه دارد. طفل چهارساله‏اى را به نظر آورید که چوب کوتاهى به دست دارد و در حیاط منزل مشغول بازى است و مادرش در آشپزخانه سرگرم تهیه‏ى غذاست. اگر در آن موقع گربه‏اى داخل حیاط منزل شود و به طرف طفل بیاید، اول بچه با چوبى که در دست دارد به طرف گربه مى‏رود و او را مى‏زند. اگر گربه را فرارى ساخت از پیروزى خویش مسرور مى‏گردد و حیوان را تا آنجا که مى‏تواند دنبال مى‏کند. اما اگر با چوب گربه را زد و حیوان به طرف طفل حمله کرد و با چنگال دستش را خراش داد، طفل دچار ترس آمیخته به عجز و ناتوانى مى‏شود، اشکش مى‏ریزد، بى‏اختیار فریاد مى‏زند، و در واقع مى‏خواهد با فریاد خود به مادر اعلام خطر کند و او را به یارى خویش طلب نماید. اگر راننده‏ى جوان و توانایى براى انجام مهمى که در نظر دارد اول شب با خستگى شدید، راه سفر در پیش گیرد و در حالتى بین خواب و بیدارى رانندگى نماید و پس از طى مسافتى به خود آید و متوجه شود که مدتى است از جاده خارج شده و پهنه‏ى وسیع کویر را پیموده است، اکنون شب تقریبا به نیمه رسیده و یک سوم بنزین بیشتر باقى نمانده و نمى‏داند اکنون کجاست. نه از دور چراغ ماشینى را مشاهده مى‏کند و نه از نزدیک چراغ روستایى را مى‏بیند. تصمیم مى‏گیرد که مقدارى به راه ادامه دهد، شاید به دهستانى برسد و بداند به کجا آمده است. اما با پیمودن راه به کوچکترین علامت نجاتى برخورد نمى‏کند، مایوس مى‏شود، خود را مى‏بازد، بر اثر احساس عجز و ناتوانى همانند کودک 

چهارساله اشکش مى‏ریزد و گریه مى‏کند. 

نتیجه آنکه انسان به طور طبیعى در زمینه‏ى «رهب» یعنى در زمینه‏ى ترس آمیخته به خطر و اضطراب، حالت تضرع و زارى به خود مى‏گیرد و بى‏اختیار اشک مى‏بارد، و این وضع در گذشته و آینده‏ى انسانها همواره بوده و خواهد بود. 

عوامل متعددى مى‏تواند موجب خوف آمیخته به خطر و اضطراب شود، بعضى از آن عوامل، طبیعى و مستند به قوانین نظام آفرینش است مانند زلزله، آتشفشان، سیل، وزش بادهاى وحشتزا، و نظایر اینها. در این قبیل مواقع همه‏ى افراد موظف‏اند تا جایى که مى‏توانند از وسایل و اسباب عادى استفاده کنند و خویشتن را از خطر برهانند. در مواردى که اسباب عادى راه ندارد افراد باایمان متوجه خدا مى‏شوند، درخواست رفع خطر مى‏کنند، و به نسبت تسلیم و رضاى ایمانى که در باطن دارند به ضمیر مضطرب خویش سکون و آرامش مى‏بخشند. در مواردى که عامل «رهب» و احساس خطر، تهدید قدرتمندان ظالم و زورگو باشد آنان که مى‏توانند با تصمیم ظالمانه‏ى خود بى‏گناهى را به قتل برسانند یا زندانى کنند یا آنکه در معرض هتک و تحقیرشان قرار دهند و در جامعه منفورشان نمایند یا به دست مامورین و کسان خویش اذیت و آزارشان دهند و خلاصه از افراد بى‏گناه سلب امنیت نمایند، در این قبیل موارد بعضى براى نجات خود از خوف درونى به افراد نافذ متوسل مى‏شوند، در مقابل آنان التماس و زارى مى‏کنند، تا وساطت نمایند و صاحبان قدرت را از تصمیم ظالمانه‏ى خویش منصرف کنند و خطر را از خود بگردانند. در مکتب اسلام، تضرع و زارى مقابل کسان و جزع و التماس نزد این و آن منافى با عز ایمانى و شرافت نفس انسانى است، باید جزع و زارى به صورت دعا در پیشگاه خداوند توانا 

باشد. اگر اراده فرمود و مشکل حل شد، زارى‏کننده بدون منت به هدف رسیده است و اگر حل نشد، عز و شرف خود را از دست نداده است. 

جمله‏ى دوم دعاى امام سجاد (ع) موضوع قسمت آخر سخنرانى امروز، ناظر به این مطلب است. امام (ع) در پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: و لا بالتضرع الى من دونک اذا رهبت، بار الها! موقعى که گرفتار ترس مى‏گردم با تضرع و زارى در مقابل غیر خودت آزمایشم منما. 

براى حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام مکرر موارد ناامنى و نگران‏کننده‏اى پیش آمده و آنان به منظور رفع خطر و حل مشکل، دست دعا به پیشگاه الهى برداشته و از ذات اقدسش استمداد نموده‏اند و خداوند خطر را برطرف ساخته است، و در اینجا به ذکر یک مورد اکتفا مى‏شود. موقعى که ابوطالب از دنیا رفت، قریش در ایذا و اذیت خود نسبت به رسول اکرم (ص) افزودند و به کارهایى دست زدند که در حیات ابوطالب مرتکب نمى‏شدند. حضرت تصمیم گرفت چندى مکه را ترک گوید، خود به تنهایى به طائف برود تا از محیط خطر دور باشد و در ضمن ترویج اسلام را در آن منطقه آغاز نماید. در آن موقع سه برادر از ثقیف، شخصیت بزرگ طائف بودند. حضرت وقتى وارد طائف شد به ملاقاتشان رفت و دعوت خود را با آنان در میان گذارد. هر یک از آن سه نفر پاسخ نامناسب و خامى به دعوت آن حضرت دادند و رسالتش را با بى‏اعتنایى تلقى نمودند. رسول اکرم (ص) از جا برخاست در حالى که از ثقیف مایوس شده بود از آنان خواست که این جلسه را مکتوم نگاه دارند و به کسى نگویند. 

فلم یفعلوا و اغروا به سفهاءهم و عبیدهم یسبونه و یصیحون به حتى اجتمع علیه الناس و الجاوه الى حائط لاسوه بن ربیعه و شیبه بن 

ربیعه و هما فیه و رجع عنهم من سفهاء ثقیف من کان یتبعه و عمد الى ظل حبله من عنب. فجلس فیه و ابنا ربیع ینظران الیه و یریان ما لقى من سفهاء اهل الطائف. 

آن سه نفر نه تنها خواسته‏ى آن حضرت را اجابت ننمودند و جلسه را پنهان نداشتند بلکه جهال و بردگان قوم خود را تحریک نمودند تا آن حضرت را آزار نمایند. گردش جمع شدند، دشنام گفتند، فریاد کشیدند، مردم در اطراف آن حضرت اجتماع کردند، پیمبر اسلام را ملجاء نمودند که از رهگذر خارج شود و به محوطه‏ى باغ انگورى که متعلق به اسوه بن ربیعه و شیبه بن ربیعه بود پناهنده شود و دو نفر صاحبان باغ، خود در باغ بودند. حضرت که وارد آن باغ شد نادانهاى ثقیف و همراهانشان پراکنده شدند. رسول اکرم (ص) رفت در سایه‏ى درخت انگورى نشست و دو مالک باغ آن حضرت را مشاهده مى‏کردند و دیدند نادانهاى طائف با او چه کردند. وقتى در جایگاه خود قرار گرفت براى اینکه اضطراب درونى خویش را فرونشاند و با خارج شدن از باغ انگور دوباره گرفتار جهال و بردگان نشود لب به دعا گشود و در پیشگاه خداوند عرض کرد: 

اللهم الیک اشکو ضعف قوتى و قله حیلتى و هوانى على الناس یا ارحم الراحمین. انت رب المستضعفین و انت ربى، الى من تکلنى، الى بعید یتجهمنى ام الى عدو ملکته امرى. ان لم یکن بک على غضب فلا ابالى و لکن عافیتک هى اوسع لى اعوذ بنور وجهک الذى اشرقت له الظلمات و صلح علیه امر الدنیا و الاخره من ان تنزل بى غضبک او یحل على سخطک. لک العتبى حتى ترضى و لا حول و لا قوه الا بک. 

بار الها! نیروى کم توانم و قلت چاره جوییم و تحقیرى که مردم نسبت به من معمول مى‏دارند به تو مى‏گویم، اى مهربانترین مهربانها، تو مالک مستضعفین و مالک منى، مرا به که حواله مى‏دهى، به آن کس که از حقیقت دور است و با دیدن من روى درهم مى‏کشد یا کارم را به دشمنم محول مى‏فرمایى؟ بار الها! اگر تو به من خشمگین نیستى باک از بى‏مهرى مردم ندارم. دفاع تو براى من بسیار وسیعتر و گسترده‏تر است. پناه مى‏برم به نور رویت که تیرگیها از آن برطرف مى‏شود و امر دنیا و آخرت از آن به صلاح مى‏گراید، پناه مى‏برم به نور رویت از اینکه غضبت بر من نازل شود یا سخطت مرا فراگیرد. شایستگى موآخذه براى توست تا راضى شوى، هیچ حرکت و قدرتى نیست مگر به حمایت و دلالت ذات اقدس تو. 

رسول اکرم (ص) براى رفع ترس و ناامنى محیط طائف از احدى یارى نخواست، فقط از پیشگاه الهى نصرت طلبید. خداوند دعاى او را مستجاب فرموده، خوف را از ضمیرش برطرف ساخت و به وى آرامش و اطمینان قلب عطا فرمود و بدون احساس خطر و اضطراب از طائف خارج شد، و این همان است که امام سجاد علیه‏السلام در جمله‏ى دوم کلام خود از ذات اقدس الهى درخواست نموده است. 

و لا بالتضرع الى من دونک اذا رهبت، بار الها! موقعى که گرفتار ترس آمیخته به خطر و اضطراب مى‏شوم، با تضرع و زارى در مقابل غیر خودت امتحانم منما. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    27
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188024

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::