تنزیل نور


ساعت 4:53 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق( 96)

عن على علیه‏السلام قال: ان البلاء للظالم ادب و للمومن امتحان و للانبیاء درجه و للاولیاء کرامه. 

على (ع) فرموده: رنج و بلا براى ستمکار ادب است و براى مومن آزمایش و امتحان، براى پیمبران ترفیع درجه و مقام است و براى اولیاى خدا بزرگوارى و کرامت. 

بیماریها، شکستها و ناملایمات براى ستمکاران به منزله‏ى تازیانه‏ى ادب است. شاید سخنى که بین امام صادق (ع) و منصور دوانقى در مورد خلقت مگس رد و بدل شده، ناظر به همین امر باشد. روزى امام (ع) در مجلس منصور دوانقى بود. گویى مگسى از طرف بارى‏تعالى مامور شد او را اذیت کند و خود را به سر و صورت منصور بکوبد. او هر قدر با دست خواست حشره را رد کند نتوانست، سرانجام خشمگین و ناراحت شد. 

قال المنصور للصادق علیه‏السلام: لاى شى‏ء خلق الله الذباب. 

قال: لیذل الجبارین. 

به حضرت عرض کرد: خداوند براى چه مگس را آفریده است؟ در پاسخ فرمود: براى اینکه قدرتمندان زورگو و جبار را خوار نماید. یعنى به آنان بفهماند به هوش باشید که حشره‏ى کوچکى قادر است به ستوهتان آورد و زندگى را بر شما تلخ و ناگوار نماید. 

گناه و مخالفت با امر الهى ناشى از غرایز و تمایلات حیوانى است. کسانى که ایمان واقعى دارند بر هوى و غرایز خود مسلط×× اند و خلاف امر الهى قدم برنمى‏دارند. در نتیجه خوب امتحان خواهند داد. اگر نیروى ایمان در گروهى ضعیف باشد یا اصلا ایمان نداشته باشند به معاصى آلوده مى‏شوند. در عصر رسول اکرم (ص) عده‏اى منافق بودند و بین مردم فقط ادعاى مسلمانى داشتند، و بقیه واقعا اسلام آورده بودند و اغلب آنان جدا از گناه پرهیز داشتند. ولى بعد از نبى اکرم (ص)، اسلام واقعى به ضعف گرایید و رفته رفته گناه بین مسلمانان شایع شد و آلودگیها به شکلهاى مختلف گسترش یافت، و این جریان رنج‏آور را رسول اکرم (ص) در زمان حیات خود به على علیه‏السلام خبر داده بود: 

عن على علیه‏السلام قال: لما انزل الله سبحانه قوله: «الم. احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون» علمت ان الفتنه لا تنزل بنا و رسول‏الله- صلى الله علیه و آله- بین اظهرنا. فقلت یا رسول‏الله! ما هذه الفتنه التى اخبرک الله تعالى بها؟ فقال: یا على! ان امتى سیفتنون من بعدى، سیفتنون باموالهم، و یمنون بدینهم على ربهم، و یتمنون رحمته، و یامنون سطوته، و یستحلون حرامه بالشبهات الکاذبه، و الاهواء الساهیه، فیستحلون 

الخمر بالنبیذ، و السحت بالهدیه، و الربا بالبیع. 

على (ع) فرمود: وقتى آیه‏ى «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون» نازل شد، دانستم که تا وقتى پیمبر گرامى (ص) بین ماست فتنه بر مسلمانان نازل نمى‏شود. عرض کردم: یا رسول‏الله! این فتنه چیست که خداوند به شما خبر داده؟ فرمود: عنقریب، امت من، بعد از من امتحان خواهند شد، امتحان مى‏شوند به اموالشان، با دین خود به خداوند منت مى‏گذارند، تمناى رحمت او را دارند اما از قهاریتش خود را در امان مى‏پندارند، حرام خدا را با شبهات دروغ حلال مى‏کنند، شراب را به نام نبیذ، مال پلید را به نام هدیه، و ربا را به نام بیع، جایز و روا تلقى مى‏نمایند. 

این قبیل فتنه‏هاست که در روایات «مضلات فتن» خوانده شده‏اند و مسلمانانى که نیروى ایمانشان ضعیف است و بر هواى نفس خویش تسلط ندارند در این قبیل امتحانها ممکن است دچار لغزش شوند، برخلاف امر الهى قدم بردارند، و گرفتار ضلالت و گمراهى گردند. مسلمانان براى آنکه از این قبیل خطرها مصون باشند باید از خداوند استمداد نمایند، طلب توفیق کنند، و از او بخواهند که در این مواقع مورد حمایتشان قرار دهد تا از صراط مستقیم خارج نشوند. حضرت زین‏العابدین علیه‏السلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» که موضوع بحث سخنرانى امروز است به هیچ یک از این فتنه‏ها نظر ندارد، زیرا امام (ع) در عبارت دعا کلمه‏ى «اضطرار» را به کار برده و افرادى که به گمراهى این فتنه‏ها مبتلا مى‏شوند در عمل انحرافى خویش وضع اضطرارى ندارند بلکه لذت‏گرایى، 

 

مال‏دوستى، هوى‏پرستى، و دیگر انگیزه‏هایى از این قبیل آنان را به این راه انحرافى سوق داده است و اگر بخواهند مى‏توانند با یک اراده‏ى جدى و تصمیم قاطع خویشتن را از خطر برهانند و به خوبى از عهده‏ى امتحان خداوند به درآیند . به طورى که قبلا اشاره شد توحید افعالى اقتضا دارد که مومنین به خداوند همواره جمله‏ى «ایاک نستعین» را که همه روزه در نماز مى‏خوانند به یاد داشته باشند و فراموش نکنند که در مواقع حاجت باید از آفریدگار توانا یارى بخواهند و دست نیاز به روى غیر او نگشایند. آنجا که در نظام تکوین، خداوند علل و اسباب عادى را مجراى فیض و یارى خود قرار داده، باید طبق اراده‏ى الهى از آن مجارى یارى خواست، آنجا که در نظام تشریع، امورى را مجراى فیض و یارى خود قرار داده مانند «استعینوا بالصبر و الصلوه» باید از آن مجارى نصرت و یارى خواست، و این هر دو استعانت در نظام تکوین و تشریع در واقع استعانت از ذات اقدس الهى است و با توحید افعالى منافات ندارد. گاهى انسان به طور ناخواسته در وضع اضطرارى خاصى قرار مى‏گیرد و براى حفظ حیات خود جز استعانت و استمداد از مردم راه دگرى ندارد، مثل اینکه فردى در اطاق خوابیده و بر اثر ریزش باران شدید، سقف فرومى‏ریزد اما به گونه‏اى که او در پناهگاهى سالم مى‏ماند ولى راه بیرون آمدن ندارد، یا شخص دگرى شب در بیابان تاریکى راه مى‏رود، ناگهان در گودالى به عمق سه چهار متر فرومى‏افتد و زنده است، اما نمى‏تواند از آنجا خارج شود. این دو انسان زیر سقف و در عمق گودال یا باید سکوت کنند تا از تشنگى و گرسنگى بمیرند یا با شنیدن صداى پاى رهگذران فریاد کنند، حیات خود را اعلام نمایند، و از آنان براى نجات خویشتن یارى و کمک بخواهند. این دو نفر در وضع اضطرارى واقع شده‏اند و 

براى رهایى از آن وضع چاره‏اى جز یارى خواستن از این و آن ندارند. اسلام نه تنها به این دو نفر اجازه‏ى نصرت خواستن از مردم را مى‏دهد بلکه مى‏گوید حفظ حیات واجب است و براى نجات خود باید حتما فریاد کنند، دگران را آگاه سازند، مردم را به یارى خود طلب کنند، و خویشتن را از آن شرایط مرگبار برهانند. گرچه استعانت از غیر خدا در مواقع اضطرار شرعا مجاز است ولى امام سجاد علیه‏السلام که نمى‏خواهد از غیر خدا استعانت نماید عرض مى‏کند در پیشگاه خداوند: «و لا تفتنى بالاستعانه بغیرک اذا اضطررت»، بار الها! با یارى طلبیدن از غیر خودت در مواقع اضطرار امتحانم ننما، یعنى پروردگارا! یا مرا در فتنه و امتحان قرار نده که دچار اضطرار شوم یا اگر قضاى قطعیت بر این است که به چنین آزمایش و امتحان مبتلا گردم، به گونه‏اى مورد حمایتم قرار ده که براى رفع اضطرار از تو یارى بخواهم و دست استعانت به سوى غیر تو نگشایم. این دعا و درخواست از پیشگاه حضرت بارى‏تعالى آنقدر بلندپایه و رفیع است که تنها مردان عالیمقام و اولیاى گرانقدر خداوند که مدارج کمال ایمان و توحید را پیموده‏اند و مشمول رضوان الهى شده‏اند شایسته‏ى این تمنى هستند وگرنه مومنین عادى که در گذشته و حال اکثریت خداپرستان جهان را تشکیل داده و مى‏دهند لیاقت معنوى و شایستگى قلبى چنین درخواستى را ندارند. بعضى از آنان نمى‏توانند عمق این دعا را درک کنند و نمى‏فهمند امام سجاد (ع) از خداوند چه مى‏خواهد و بعضى اگر تا اندازه‏اى به ارزش معنوى و توحیدى این دعا واقف گردند در موقع اضطرار با اتکا به اجازه‏ى شرع مقدس از غیر خدا استعانت مى‏جویند و این و آن را به یارى خود مى‏طلبند. اما حضرت على بن الحسین علیهماالسلام استعانت از غیر خدا را در موقع اضطرار نوعى فتنه و 

آزمایش تلقى نموده و از خدا درخواست مى‏کند که در مواقع اضطرارى مرا به چنین امتحانى مبتلا و آزمایش منما. براى آنکه شنوندگان محترم به گوشه‏اى از مقام توحید افعالى مردان عالیمقام الهى در زمینه‏ى اضطرار واقف شوند و ضمنا مطلب دعاى امام سجاد (ع) نیز هر چه بهتر روشن گردد در اینجا مختصرى از زندگى افتخارآمیز و پر فراز و نشیب حضرت ابراهیم خلیل الرحمان ذکر مى‏شود. قرآن شریف در چند مورد از حضرت ابراهیم نام برده و به مبارزات او با بت و بت‏پرستى و بت‏پرستان و خطراتى که در سر راهش پیش آمد اشاره نموده است. بت‏شکنى ابراهیم از جمله مبارزات آن حضرت و افروختن آتش براى سوزاندن ابراهیم از جمله‏ى خطراتى است که براى آن حضرت پیش آمد، و در اینجا به استناد بعضى از آیات و روایات، جریان امر به اختصار توضیح داده مى‏شود. در یکى از عیدها که مردم از شهر خارج مى‏شده و به صحرا مى‏رفتند ابراهیم (ع) عذر مزاجى آورد و در شهر ماند. از فرصت نبودن مردم استفاده نمود، به بتخانه رفت، تمام بتها را به استثناى بت بزرگ شکست و تبر بت‏شکنى را به گردنش افکند. مردم که از صحرا برگشتند و به بتکده رفتند، بتها را شکسته یافتند فریاد برآوردند، شهر به هم ریخت، طوفانى بر پا شد، ابراهیم را عامل این کار شناختند، او را براى محاکمه در حضور مردم آوردند. 

قالواء انت فعلت هذا بآلهتنا یا ابراهیم. قال بل فعله کبیرهم هذا فاسالوهم ان کانوا ینطقون. 

گفتند اى ابراهیم! آیا تو با خدایان ما چنین کردى؟ پاسخ 

داد: بت بزرگ مرتکب این کار شد. از آنها سئوال کنید اگر مى‏توانند سخن بگویند. 

قال الصادق علیه‏السلام: و الله ما فعله کبیرهم و ما کذب ابراهیم. فقیل فکیف ذلک. فقال: انما قال فعله کبیرهم هذا ان نطق، و ان لم ینطق فلم یفعل کبیرهم هذا شیئا. 

امام صادق (ع) قسم یاد کرد که بت بزرگ مرتکب این کار نشده بود و ابراهیم هم دروغ نگفته بود. عرض شد اینکه مى‏فرمایید چگونه است؟ فرمود: ابراهیم به مردم گفت: بت بزرگ این کار را انجام داده اگر نطق مى‏کند، و اگر نطق نمى‏کند مرتکب کارى نشده است. نمرود و مردم پس از شور و تبادل فکر به این نتیجه رسیدند که مجازات گناه بزرگ ابراهیم این است که در آتش سوزانده شود، افکار عمومى کیفر سوزاندن را پذیرفت و این شعار زبانزد همگان گردید: 

قالوا حرقوه و انصروا آلهتکم. 

گفتند او را بسوزانید و خدایان خود را یارى نمایید. 

سوزاندن ابراهیم به نام خدایان، رنگ مذهبى به خود گرفت. از این رو بت‏پرستان به احترام بتها در تهیه‏ى هیزم شرکت کردند، حتى کسانى مریض بودند و در شرف مرگ با وصیت، مقدارى از ماترک خود را براى خرید هیزم سوزاندن ابراهیم اختصاص دادند. جمع‏آورى هیزم مدتى به طول انجامید و ابراهیم در طول آن مدت زندانى بود. پس از آنکه به مقدار کافى هیزم از نقاط دور و نزدیک جمع‏آورى گردید و بر روى هم انباشته شد، در موعد مقرر، از تمام اطراف هیزمها 

شعله‏هایى را برافروختند و در نتیجه گویى دریایى از آتش به وجود آمد. قبلا منجنیقى ساخته بودند که ابراهیم را در آن بنشانند و در وسط دریاى آتش بیفکنند. روز سوزاندن ابراهیم فرارسید، او را در منجنیق نشاندند تا در نقطه‏ى مرکزى آتش بیندازند. لحظات اضطرارى براى ابراهیم شروع شد. کسى که در آن موقع مى‏توانست به ابراهیم کمک کند و او را از محیط خطر خارج نماید جبرئیل امین بود. روایات متعددى با مختصر تفاوت در عبارت رسیده که جبرئیل، خود را به ابراهیم رساند و آمادگى خویش را براى یارى او اعلام داشت. 

از آن جمله این حدیث است: 

و التقى معه جبرئیل فى الهواء و قد وقع فى المنجنیق. فقال یا ابراهیم هل لک الى من حاجه. فقال ابراهیم: اما الیک فلا و اما الى رب العالمین فنعم. 

جبرئیل در هوا ابراهیم را ملاقات نمود، موقعى که در منجنیق قرار داشت. گفت: اى ابراهیم! آیا به من حاجتى دارى؟ ابراهیم پاسخ داد: اما به تو حاجتى ندارم، و اما به خداوند عالمیان نیازمند و محتاجم. 

ابراهیم دعا کرد و از خدا نصرت طلبید، خداوند خواسته‏ى او را اجابت فرمود. 

قلنا یا نار کونى بردا و سلاما على ابراهیم. 

به آتش فرمان رسید که بر ابراهیم سرد و سلامت باش. 

ابراهیم در موقع اضطرار از غیر خدا، حتى از فرشته‏ى بزرگ الهى یارى نخواست، فقط از بارى‏تعالى نصرت طلبید و خداوند یاریش فرمود. 

درخواست امام سجاد (ع) در این قطعه دعا از پیشگاه بارى‏تعالى این است که خدایا در موقع اضطرار فقط از تو یارى بخواهم و با استعانت از غیر خودت امتحانم منما. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    23
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188020

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::