تنزیل نور


ساعت 4:50 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق(93 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم اجعلنى اصول بک عند الضروره، و اسالک عند الحاجه، و اتضرع الیک عند المسکنه. 

 

بار الها! در موقعى که ضرورت ایجاب مى‏کند حرکتى سریع و جدى داشته باشم مرا به گونه‏اى قرار ده که فقط از تو مدد و کمک بخواهم، بار الها! آنچنانم قرار ده که قضاى حوایجم را تنها از تو درخواست کنم، بار الها! چنان باشم که در موقع ذلت و فقر به پیشگاه تو زارى کنم و حل مشکلم را از تو بخواهم. 

به خواست خداوند این سه جمله از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» موضوع بحث و سخنرانى امروز است. یکى از مراتب و درجات توحید که افراد باایمان واجد آن هستند و در باطن عقیده دارند «توحید افعالى» است، یعنى فعال ما یشاء در تمام عوالم هستى، ذات اقدس الهى است، اوست که در سراسر جهان وجود حاکم مطلق است، اگر چیزى را اراده فرماید تحقق مى‏یابد و اگر نخواهد جامه‏ى عمل نمى‏پوشد : 

خدا کشتى آنجا که خواهد برد 

اگر ناخدا جامه بر تن درد 

اگر تیغ عالم بجنبد ز جا 

نبرد رگى تا نخواهد خدا 

حضرت ابراهیم خلیل (ع) وقتى در مقام بیان توحید افعالى سخن مى‏گوید اینچنین بیان مى‏نماید: 

الذى خلقنى فهو یهدین، و الذى هو یطعمنى و یسقین، و اذا مرضت فهو یشفین، و الذى یمیتنى ثم یحیین، و الذى اطمع ان یغفرلى خطیئتى یوم الدین. 

اوست که خالق و هادى من است، اوست که در گرسنگى و تشنگى به من غذا و آب مى‏دهد، اوست که چون بیمار شدم شفایم عطا مى‏کند، اوست که مرا مى‏میراند و در قیامت حیاتم مى‏بخشد، اوست که امیدوارم خطایم را در روز جزا مورد عفو و بخشش قرار دهد. 

جهانى که در آن زندگى مى‏کنیم عالم وسایل و اسباب است و براى دست یافتن به هر مقصود و مطلوبى باید در آغاز اسباب و وسایل آن را آماده نمود و این سخن مورد قبول همه‏ى الهیون و مادیون است، با این تفاوت که مادیون، مجموع جهان و کلیه‏ى وسایل و اسباب آن را پدیده‏ى تصادف و اتفاق مى‏دانند و هر سببى را در انجام کار خود مستقل و اصیل مى‏شناسند، اما الهیون تمام عالم و کلیه‏ى اسباب آن را آفریده‏ى خدا مى‏دانند و عقیده دارند که هر سببى با علم و اجازه‏ى بارى‏تعالى انجام وظیفه مى‏نماید. 

و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه. 

زمین پاک و شایسته‏ى کشاورزى به اذن خداوند، گیاه را در آغوش خود مى‏پرورد و با اجازه‏ى او سر از خاک بیرون مى‏کند. 

وسایل و اسباب عادى، مجراى فیض حضرت بارى‏تعالى است و مومنین به توحید افعالى باید متوجه باشند که خداوند به وسایل و اسبابى که در نظام خلقت قرار داده آنقدر عنایت دارد که ابا مى‏کند فیضهاى خود را از غیر مجارى عادى به درخواست‏کنندگان اعطا فرماید. 

عن على بن الحسین علیهماالسلام قال: مر موسى بن عمران برجل و هو رافع یده الى السماء یدعو الله فانطلق موسى فى حاجته فغاب سبعه ایام ثم رجع الیه و هو رافع یده الى السماء. فقال یا رب! هذا عبدک رافع یدیه الیک یسالک حاجه مند سبعه ایام لا تستجیب له. قال: فاوحى الله الیه یا موسى! لو دعانى حتى تسقط یداه او ینقطع لسانه ما استجبت له حتى یاتینى من الباب الذى امرته. 

امام سجاد (ع) فرمود: حضرت موسى بن عمران از رهگذرى عبور کرد. مردى را دید که دست به سوى آسمان برداشته و خدا را مى‏خواند. موسى (ع) از پى کار خود رفت و پس از هفت روز مراجعت نمود. مشاهده کرد او همچنان دست به آسمان دارد و دعا مى‏کند. موسى عرض کرد بار الها! این بنده هفت روز است دعا مى‏کند که حاجتش را برآورى و تو خواسته‏اش را اجابت ننموده‏اى. خداوند به موسى وحى فرستاد که اگر او مرا آنقدر بخواند که دستش بیفتد و زبانش قطع شود دعایش را مستجاب نمى‏کنم مگر از راهى که مقرر داشته‏ام برود و مرا بخواند. 

وسایطى را که خداوند در نظام تکوین مقرر فرموده مجارى فیض اوست و افراد باایمان، عطایاى الهى را از راه آن مجارى طلب مى‏کنند، رزاق ذات اقدس الهى است اما مجراى رزق، کشاورزى و دامدارى و پرورش درختان میوه است. کسى که آب و خاک و قدرت کار دارد باید رزق خود را از مجارى تعیین شده به دست آورد، اگر چنین انسانى وظیفه‏ى خود را انجام ندهد و بخواهد با دعا از خداوند رازق درخواست روزى نماید، مطرود درگاه الهى خواهد بود و دعایش قابل استجابت نیست. 

کان على علیه‏السلام یقول: من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله. 

على (ع) مى‏فرمود: کسى که آب و خاک در اختیار دارد و با وجود آن فقیر و تهیدست است، نفرین باد بر او. 

شفادهنده‏ى بیماریها خداوند است. براى نیل به عافیت و سلامت در مرحله‏ى اول باید از نیروى دفاع طبیعت که مجراى فیض الهى است استفاده نمود، بدن را به حال خود واگذارد تا شفاى خداوند را به دست آورد، و اگر مزاج نتوانست در مقابل بیمارى مقاومت کند باید از راه طبیب و دوا فیض شفا را دریافت نمود. 

عن النبى صلى الله علیه و آله تجنب الدواء ما احتمل بدنک الداء فاذا لم یحتمل الداء فالدواء. 

رسول اکرم (ص) مى‏فرمود: مادامى که بدنت قدرت تحمل بیمارى را دارد از دوا اجتناب کن و زمانى که نتوانست مرض را تحمل نماید از دارو استفاده کن. 

به مشیت حکیمانه‏ى حضرت بارى‏تعالى در نظام تشریع نیز همانند نظام تکوین، مجارى خاصى براى کسب فیض از خداوند مقرر گردیده است. کسى که خواستار عطیه‏ى تشریعى است باید آن را از مجرا و طریقى که تعیین فرموده است طلب نماید. مسلمانان جهان همه روزه چندین بار در فرایض یومیه مى‏خوانند: 

ایاک نعبد و ایاک نستعین، بار الها! فقط تو را مى‏پرستم و فقط از تو استعانت مى‏جویم. 

یارى خواستن از خداوند در مواقع مختلف، مجارى گوناگون دارد، در یک جا فرموده است: 

و استعینوا بالصبر و الصلوه، از راه روزه و نماز یارى خداوند را طلب نمایید. 

در واقع مى‏خواهد بفرماید روزه و نماز در مجراى تشریعى است که افراد باایمان با استفاده از آن دو مى‏توانند خود را مشمول فیض بارى و نصرت خداوند قرار دهند. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: ما یمنع احدکم اذا دخل علیه غم من غموم الدنیا ان یتوضا ثم یدخل المسجد فیرکع رکعتین یدعو الله فیها. اما سمعت الله تعالى یقول: و استعینوا بالصبر و الصلوه. 

امام صادق (ع) فرموده: چه مانع مى‏شود یکى از شما را که وقتى اندوه و غمى از غمهاى دنیا در دلش جاى گرفت وضو بگیرد و به مسجد برود، دو رکعت نماز بخواند و از پیشگاه خداوند رفع آن اندوه را طلب نماید. سپس حضرت، آیه‏ى ذکر شده را که فرموده: از صبر و نماز یارى بخواهید، قرائت نمود. 

خداوند در قرآن شریف به طور موکد فرموده است: 

انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فى الحیوه الدنیا. البته ما پیمبران خود و همچنین آنان را که ایمان آورده‏اند در دار دنیا نصرت و یارى مى‏نماییم، یارى و نصرت خداوند نسبت به پیمبر اسلام (ص) و مسلمانان در طول سنین نبوت آن حضرت به گونه‏هاى مختلف و از مجارى متعدد صورت گرفته است و در اینجا به طور نمونه دو مورد ذکر مى‏شود. در یک مورد، مجراى فیض نصرت خداوند، عوامل طبیعى و مجارى تکوینى بوده و در مورد دیگر، عامل انسانى و مجراى ایمانى. در جنگ احزاب، گروههاى مختلف مشرکین با یکدیگر متحد شدند و براى نابود ساختن اسلام و مسلمین مصمم گشتند. آنان از نظر عدد و جمعیت، سلاح و 

مرکب، خواربار و تجهیزات لازم، و خلاصه از جمیع وسایل و اسباب پیروزى بر مسلمین تقدم داشتند و در آن موقع، مسلمانها از هر جهت ضعیفتر از مشرکین بودند. بر اساس محاسبه‏ى عادى وضع نابرابر مسلمین و مشرکین، شکست مسلمانان قطعى به نظر مى‏رسید. در این موقع حساس رسول اکرم (ص) دست به دعا برداشت و از خداوند استنصار نمود. 

فنزل علیه جبرئیل علیه‏السلام فقال یا رسول‏الله! ان الله عز و جل قد سمع مقالتک و دعاءک و قد اجابک و کفاک هول عدوک. 

جبرئیل (ع) نازل شد، به پیمبر عرض کرد: خداوند گفته‏ى تو و دعایت را شنید، خواسته‏ات را اجابت نمود و هراس و نگرانیت را که از دشمن داشتى برطرف ساخت. 

رسول اکرم (ص) براى آنکه از جریان امر آگاه گردد و بداند نصرت بارى‏تعالى چگونه بوده است به حذیفه ماموریت داد برود در لشگرگاه مشرکین و ماوقع را از نزدیک مشاهده کند و در مراجعت جریان امر را به عرض رسول اکرم برساند و مسلمانان را نیز از حمایت خداوند و نصرت بارى‏تعالى آگاه سازد. لشگرگاه مشرکین در صحراى وسیعى در خارج شهر مدینه بود. در آنجا خیمه‏ها را با نظم و ترتیب برپا نموده، اسبها و شترها را در نقطه‏هاى مناسبى اسکان داده، سربازها در جایگاههاى خود در حال استراحت بودند. در نقطه‏هاى مختلف، بیش و کم آتشهایى براى پختن غذا و دیگر حوایج خود افروخته بودند. ناگهان در تاریکى شب بادى بسیار شدید وزیدن گرفت و با خودش سنگریزه و شن مى‏آورد و بر سر و صورت افراد مى‏کوفت. وزش باد در محیط لشکرگاه به حدى بود که خیمه‏ها را از جاى کند، آتشها را پراکنده نمود و قسمتى از خیمه‏هاى فروریخته، طعمه‏ى حریق گردید. خلاصه بر اثر این 

 

بلاى آسمانى تمام تشکیلات مشرکین به هم ریخت، وحشت و نگرانى آنچنان سپاه کفر را فراگرفت که نه تنها از پیروزى در جنگ مایوس شدند بلکه هر فردى حیات خود را در معرض خطر مى‏دید و به فکر این بود هر طور که ممکن است محیط خطر را ترک گوید و جان سالمى را به در برد. 

حذیفه موقعى به محل ماموریت خود رسید که تمام سازمانهاى دشمن ویران شده بود و سران مشرکین با اضطراب و نگرانى شدید در فکر فرار بودند. 

فقام ابوسفیان الى راحلته ثم صاح فى قریش: النجاه النجاه! و قال طلحه الازدى لقد زادکم محمد بشر. ثم قام الى راحلته و صاح فى بنى‏اشجع: النجاه النجاه! و فعل عیینه بن حصن مثلها. ثم فعل الحارث بن عوف المزنى مثلها، ثم فعل الاقرع بن حابس مثلها. و ذهب الاحزاب و رجع حذیفه الى رسول‏الله صلى الله علیه و آله فاخبره الخبر. 

ابوسفیان به پا خاست و به طرف مرکب خود حرکت کرد و با فریاد بلند، قریش را مخاطب قرار داد و گفت: عجله کنید و خود را نجات دهید. سپس طلحه‏ى ازدى گفت: محمد براى شما شر بزرگى طلب نموده است. آنگاه به طرف مرکب خود حرکت کرد و فریاد زده، بنى‏اشجع را مخاطب ساخت و گفت: عجله کنید و جان خود را به در برید. بعضى دیگر از روساى مشرکین چنین کردند، و خلاصه احزاب پراکنده شدند و رفتند، و حذیفه به مدینه مراجعت نمود و جریان امر را به حضرت رسول اکرم (ص) اطلاع داد. 

مجراى فیض نصرت حضرت بارى‏تعالى در این مورد وزش باد و 

پراکنده نمودن سنگریزه و شن و خلاصه عوامل تکوینى و طبیعى بود. در بعضى از موارد مجراى نصرت خداوند عامل انسانى و همکارى مردم مومن با رسول اکرم (ص) بوده است و خداوند این مطلب را با عبارتى کوتاه در قرآن شریف به پیشواى بزرگ اسلام فرموده است: 

یا ایها النبى! حسبک الله و من اتبعک من المومنین. 

اى نبى معظم! کفایت‏کننده‏ى امر تو خداوند است و آن اشخاص باایمانى که از تو پیروى مى‏نمایند. 

فتح مکه نمونه‏ى نصرت و یارى خداوند از مجراى مردمى و از راه همکارى افراد مومن با رسول معظم اسلام است. اراده‏ى حضرت بارى‏تعالى این بود که مکه‏ى معظمه روزى به دست پیشواى اسلام فتح گردد و حضرت محمد (ص) با عز و عظمت در آن شهر قدم بگذارد، بتها را بشکند، بت‏پرستى را براندازد، و کلمه‏ى توحید را از آن بیت مقدس به گوش جهانیان برساند. این اراده تحقق یافت، رسول گرامى وارد مکه شد، گردنکشان قریش و مشرکین مکه در مقابل آن حضرت سر تعظیم و تکریم فرود آوردند، اما مجراى این فیض بزرگ الهى نیروى انسانى و پایدارى مجاهدین باایمان بود که پیشواى اسلام در طول سنین بعد از هجرت، آنان را تربیت نموده و از نورانیت اسلام برخوردارشان ساخته بود. مردم مسلمان در فتح مکه به منزله‏ى دست نیرومند پیشواى اسلام بودند. رسول اکرم (ص) نصرت خداوند را با آن دست گرفت و مشکلات فتح مکه را با همان دست حل نمود. آنان بودند که از پیمبر تبعیت نمودند، زمینه‏ى جلب نصرت خداوند را مهیا ساختند و به آیه‏ى شریفه‏ى: 

یا ایها النبى حسبک الله و من اتبعک من المومنین. 

جامه‏ى تحقق پوشاندند و آن را عملا پیاده کردند. اگر مردم نمى‏بودند على‏القاعده مکه فتح نمى‏شد و پیمبر اسلام در این پیروزى درخشان از فیض نصرت حضرت بارى‏تعالى مستفید نمى‏گردید. موقعى که پیغمبر اکرم (ص) در قید حیات بود، براى آنکه اسلام همچنان در مسیر خود حرکت کند و به پیشرفتهاى شایسته ادامه دهد، مکرر در منبر و محضر با تعبیرهاى مختلف به مردم فرمود: ولى شما بعد از من على علیه‏السلام است، او را تبعیت نمایید و از دستورش سرپیچى نکنید. بدبختانه پس از رحلت آن حضرت، سفارشهایش عملا به دست فراموشى سپرده شد، امیرالمومنین (ع) را ترک گفتند و بر اثر این رفتار خلاف حق، مجراى فیض الهى را مسدود نمودند و اسلام و مسلمین را از پیشرفتهاى سعادت‏آفرین محروم ساختند. اگر اکثریت مردم از آن حضرت اطاعت مى‏نمودند مى‏توانست به آسانى دست اقلیت اخلالگر را کوتاه کند و آنان را از فعالیت غیر مشروعشان بازدارد اما چنین نشد و اکثریت مسلمانها تحت تاثیر عوامل مختلف قرار گرفتند و از اطاعتش سر باز زدند. على (ع) در خطبه‏ى «شقشقیه» ضمن عبارت کوتاهى وضع دردناک و رنج‏آور خود را در آن ایام اینچنین بیان نموده است: 

و طفقت ارتئى بین ان اصول بید جذاء او اصبر على طخیه عمیاء. 

حضرت در امر خلافت و زمامدارى مسلمین بر سر دو راهى قرار گرفته بود، فکر مى‏کرد که آیا با دست قطع شده قیام کنم یا با مشاهده‏ى ظلمت و تیرگى پدید آمده صبر نمایم.

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    37
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188034

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::