شرح دعای مکارم الاخلاق(89 )
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تبتلینى بالکسل عن عبادتک و لا العمى عن سبیلک.
امام سجاد علیهالسلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» دو درخواست از پیشگاه خداوند مىنماید: اول عرض مىکند: بار الها! مرا در عبادت و بندگیت به مسامحهکارى و بىرغبتى مبتلا مکن، دوم مىگوید: بار الها! در پیمودن صراط مستقیمت مرا گرفتار نابینایى منما. به خواست خداوند این دو قسمت از دعا موضوع سخنرانى امروز است. به شرحى که در سخنرانى گذشته توضیح داده شد، امام (ع) براى آنکه در کبر سن و ضعف قواى تن از جهت رزق و روزى در مضیقه واقع نشود، به دگران نیازمند نگردد، و به عز اسلامیش آسیب نرسد، دو درخواست از پیشگاه بارىتعالى نموده است: اول آنکه فیض وسعت رزقى را که به من عنایت مىفرمایى در کبر سنم قرار دهى، دوم آنکه قویترین نیرویى را که به من مىدهى در ایام فرسودگى و تعبم عطا فرمایى. با توجه به اینکه در دوران پیرى به موازات ضعف قواى مادى، نشاط روح و بینش معنوى نیز کاهش مىیابد، در دعاى مورد بحث امروز از خدا مىخواهد که در کبر سن از عبادت بىنشاط و فقد بصیرت نیز مصون و محفوظ باشد.
در جملهى اول دعا، امام (ع) در زمینهى عبادت کلمهى «کسل» را به کار برده و از خدا خواسته است که به آن حالت زیانبار مبتلایش ننماید. براى آنکه مقصود امام روشن شود لازم است معناى «کسل» به خوبى واضح گردد. راغب در «مفردات» مىگوید: الکسل التثاقل عما لا ینبغى التثاقل عنه و لاجل ذلک صار مذموما: کسل عبارت از این است که آدمى انجام عملى را ثقیل و سنگین وانمود نماید، با آنکه شایسته است در اتیان آن عمل از خود نشاط و تحرک نشان بدهد، به همین جهت کسل از صفات مذموم شناخته شده است.
تمام کارهایى که به دست مردم عمل مىشود، خواه براى زندگى دنیا باشد یا سعادت آخرت، اگر خواسته باشند به خوبى انجام پذیرد باید با نشاط و علاقهمندى و منزه از کسل و سستى تحقق یابد. دانشمندان بزرگ جهان که به اکتشافات و اختراعات حیرتزا موفق گردیدند و به سربلندى و افتخار نایل آمدند براى این بود که عاشق کاوشهاى فرهنگى و تحقیقات علمى خود بودند و در محل کار خویش سر از پا نمىشناختند و تمام وجودشان غرق نشاط بود. اولیاى گرامى اسلام که به تعالى مادى و معنوى مسلمین علاقه داشتند ضمن روایات متعددى توصیه نمودهاند که کارهاى دنیوى و اخروى خویش را با نشاط و دلگرمى و منزه از فتور و سستى انجام دهند و در اینجا بعضى از روایات ذکر مىشود.
عن ابىعبدالله علیهالسلام قال: من کسل عن طهوره و صلاته فلیس فیه خیر لامر آخرته. و من کسل عما یصلح به امر معیشته فلیس فیه خیر لامر دنیاه. امام صادق (ع) فرموده: کسى که انجام دادن طهارت و اداى نماز براى او ثقیل و سنگین باشد در او خیرى براى امر آخرتش نیست، کسى که کارهاى مفید براى اصلاح امر معاش در نظرش سخت و ثقیل باشد در او خیرى براى امر دنیایش نیست.
عن ابىجعفر علیهالسلام قال: انى لابغض الرجل یکون کسلان عن امر دنیاه فهو عن امر آخرته اکسل. امام باقر (ع) فرمود: مورد بغض و بدبینى من است مردى که در امور دنیاى خود مهمل و بىرغبت است، چنین انسانى اهمال و فتورش در امر آخرت بیشتر خواهد بود.
محرک بزرگ مردم در فعالیتهاى دنیوى جلب لذت یا دفع الم و به تعبیر دیگر سودیابى و جلوگیرى از زیان و ضرر است. بر این اساس از پى غذا و لباس و مسکن مىروند، از پى مال و مقام، جاه و محبوبیت، و خلاصه براى دست یافتن به هر لذت و دفع هر المى قدم برمىدارند و همت مىگمارند. بعضى براى رسیدن به لذایذ و منافع دنیوى فعالیت افراطى دارند، زیادهروى مىکنند، بعضى معتدل و میانهرو هستند، و بعضى در انجام وظایف دنیوى سست و مهملاند. اسلام به پیروان خود توصیه نموده است که در امر معاش و تامین زندگى فعالیت معتدل داشته باشند، نه به حرص و زیادهروى گرایش یابند و نه سستى و اهمال را روش خود قرار دهند. کسانى که به خدا و روز قیامت ایمان دارند اطاعتشان از اوامر بارىتعالى و اجتنابشان از گناه به انگیزهى نیل به جلب لذت و دست یافتن به نعمتهاى اخروى و مصون ماندن از آلام دوزخ و عذاب الهى است. البته اولیاى بزرگ خدا بر اداى وظایف بندگى محرکشان رسیدن به نعمتهاى بهشت یا برکنارى از عذاب دوزخ نیست بلکه بزرگترین محرک و گواراترین نعمت براى آنان در اداى وظایف بندگى، شکر نعمت خالق و جلب رضاى حضرت بارىتعالى است. اولیاى گرامى اسلام به پیروان خود توصیه نمودهاند که در عبادات و امور اخروى نیز همانند فعالیتهاى دنیوى معتدل باشند، نه در عبادت زیادهروى و افراط کنند و نه کاهلى و سستى نمایند.
فى الحدیث: ایاک و الکسل و الضجر انه من کسل لم یود حقا و من ضجر لم یصبر على حق.
در حدیث آمده است که بپرهیز از اینکه در عبادت مهمل باشى یا تندرو، چه آن کس که در عمل سستى و اهمال نموده، حق را ادا نکرده است و آن کس که زیادهروى نموده، بر اداى حق صبر نکرده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: یا على! ان هذا الدین متین فاوغل فیه برفق و لا تبغض الى نفسک عباده ربک.
رسول اکرم فرمود: یا على! این دین قوى و متین است، ضعف و سستى در آن راه ندارد، در اعمال عبادى با مدارا حرکت کن، تندروى منما، و در دلت بغض عبادت پروردگارت را به وجود میاور.
اگر مردم موازنه و تعادل دنیا و آخرت را به درستى حفظ کنند و با اندازهگیرى صحیح و دور از افراط و تفریط براى هر دو سرا فعالیت نمایند و مقررات شرع مقدس در هر دو بعد مورد توجهشان باشد اینان گروه سعادتمنداناند، دنیا و آخرتشان معمور خواهد بود و مشمول الطاف الهى هستند. اما اگر تمام کوشش و همتشان مصروف دنیا گردد و به امور آخرت بىاعتنا باشند آنان گروه سیهروز و بدبخت خواهند بود و به فرمودهى على (ع) در معرض بغض حضرت بارىتعالى قرار دارند.
قال امیرالمومنین علیهالسلام: ان ابغض الرجال الى الله تعالى لعبد و کله الله الى نفسه جائرا عن قصد السبیل سائرا بغیر دلیل ان دعى الى حرث الدنیا عمل و ان دعى الى حرث الاخره قصر.
على (ع) فرموده: مبغوضترین مردان نزد بارىتعالى بندهاى است که خداوند او را ترک گفته، از حمایت خود محرومش ساخته و او را به خودش واگذارده است، از صراط مستقیم منحرف گردیده و بدون راهنماى آگاه طى طریق مىنماید، اگر به کارهاى دنیوى و سود مادى خوانده شود اجابت مىکند و آن را به کار مىبندد، و اگر به عملى که بذرافشانى براى آخرت است خوانده شود آن را با اهمال و بىرغبتى تلقى مىنماید.
بیشتر مردم عالم در جلب منافع و لذایذ دنیوى و دفع زیانها و آلام مادى کوشا و جدى هستند و براى آنها با علاقهمندى و نشاط فعالیت مىکنند، و عدهى بالنسبه قلیلى در امور مادى و انجام وظایف دنیوى سنگین و کمرغبتاند. اما در زمینهى امور معنوى و اخروى، درست مطلب برعکس است، عدهى قلیلى با نشاط و علاقهمندى به وظایف روحانى و معنوى خود عمل مىکنند و اوامر الهى را به کار مىبندند اما بیشتر مردم جهان یا اساسا به عالم بعد از مرگ عقیده ندارند یا اگر معتقد باشند در عقیدهى خود آنقدر قوى نیستند که با علاقهمندى و نشاط به وظایف بندگى عمل کنند و اوامر خداوند را آنطور که شایسته است اطاعت نمایند. علت تفاوت عمر دنیوى و عمر اخروى این است که لذایذ و آلام مادى و سود و زیانهاى دنیوى مشهود و محسوس است و همهى مردم آنها را درک مىکنند اما سود و زیانهاى اخروى مربوط به غیب این
عالم و جهان بعد از مرگ است و مردم تا در این عالماند از مشاهدهى آن عالم محروم و بىنصیباند و از سود و زیان آن غافل و بىخبرند.
یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا و هم عن الاخره هم غافلون.
اینان از سود و زیانهاى دنیا آگاهى دارند و از عالم آخرت و پاداشها و کیفرهاى آن ناآگاه و غافلاند.
سرانجام این پردهى غفلت روزى کنار مىرود و غیب آخرت مشهود مىگردد، افرادى که در این دنیا فقط به لذایذ و فواید مادى فکر مىکردند آن روز به خود مىآیند و متوجه مىشوند اما فرصت از دست رفته و آن توجه، سودى براى آنان ندارد. قرآن شریف در این باره فرموده است:
وجىء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان و انى له الذکرى. یقول یا لیتنى قدمت لحیاتى.
آن روز جهنم را به عرصهى قیامت مىآورند و همان روز، بشر متوجه غفلت خود مىگردد و آن توجه که سودى به حال او ندارد با حسرت و تاسف مىگوید: اى کاش براى زندگى امروز در دار دنیا کارى انجام داده بودم.
آنانکه در صف مومنین به خدا و روز جزا قرار دارند از جهت ایمان و باور معنوى با هم متفاوتاند، به همین جهت چگونگى عبادات و اعمال اخروى آنان نیز تفاوت دارد، گروهى به روز جزا و پاداش و کیفر الهى در آن روز آنقدر مطمئناند که گویى در دنیا عرصهى محشر و صحنهى ثواب و عقاب الهى را مشاهده مىکنند. توجه اساسى این گروه به عالم آخرت و تهیهى زاد و توشهى سراى جاودان است، براى دنیا فعالیت دارند اما رفاه زندگى یا مضیقهى معاش در نظرشان مهم نیست، آنچه مهم است اطاعت از بارىتعالى و عبادات خالصانهاى است که با شوق و
نشاط به امید نیل به رحمت الهى و رضوان پروردگار انجام مىدهند. پیشواى گرامى اسلام دربارهى قدر و منزلت این گروه و نشاط و عشق آنان به عبادت و طاعت بارىتعالى چنین فرموده است:
قال رسولالله صلى الله علیه و آله: افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها فهو لا یبالى على ما اصبح من الدنیا على عسر ام على یسر.
رسول اکرم (ص) فرموده: برترین مردم کسى است که عاشق عبادت باشد، با آن معانقه کند، در دل عبادت را دوست بدارد، با بدن خود در حال فراغت بال و آرامش خاطر آن را انجام دهد، و باک نداشته باشد که از نظر معاش در مضیقه و تنگى است یا در آسایش و رفاه.
این گروه بهترین شاگردان مکتب اسلاماند و ارزش معنوى انسان را به شایستگى درک نمودهاند.
گروه دیگر افرادى هستند که به خدا و قیامت ایمان دارند ولى آنقدر مجذوب امور مادى و شوون دنیوى هستند که موفق نمىشوند عبادتى را با نشاط و شوق انجام دهند و از مسرت درونى آن برخوردار گردند. اینان گرفتار عارضهى روحى هستند و تا خویشتن را درمان ننمایند از عبادت بارىتعالى لذت نمىبرند. حضرت مسیح (ع) دربارهى این گروه فرموده است:
بحق اقول لکم انه کما ینظر المریض الى طیب الطعام فلا یلتذه مع ما یجده من شده الوجع کذالک صاحب الدنیا لا یلتذ بالعباده و لا یجد حلاوتها مع ما یجد من حب المال.
بحق با شما مىگویم: همانطور که مریض به غذاى خوب و
مطبوع مىنگرد و بر اثر شدت درد از آن لذت نمىبرد، همچنین دنیاداران و علاقهمندان به امور مادى با احساس حب مال، لذت عبادت و شیرینى آن را درک نمىکنند.
گروه دیگر کسانى هستند که به خدا و روز جزا عقیده دارند اما ایمانشان ضعیف است، در عبادت ریاکارند، جایى که دگران ناظر عملشان نیستند در بندگى خدا کسل و بىرغبتاند، اما آنجا که مردم نماز خواندنشان را مشاهده مىکنند با وجد و نشاط خدا را بندگى مىنمایند، نشاط اینان در عبادت براى مردم است نه براى خدا:
عن على علیهالسلام قال: للمرائى ثلاث علامات: ینشط اذا راى الناس و یکسل اذا خلا و یحب ان یحمد فى جمیع اموره.
على (ع) فرموده: براى ریاکار سه علامت است: وقتى مردم مىبینند، از خود نشاط و شور بروز مىدهد، وقتى تنها مىشود در عبادت کسل و سنگین است، و سومین علامتش آن است که دوست دارد در تمام کارها مورد تحسین و تمجید مردم باشد.
گروه دیگر، منافقین خائن و ناپاکدلاند که به زبان از مسلمانى دم مىزنند و در دل ایمان ندارند. اینان براى آنکه از تعرض مسلمین مصون باشند و در منافع آنان به نام مسلمانى سهیم گردند به ظاهر تسلیم اسلام شده و در باطن مخالف سرسخت دین خدا هستند. قرآن شریف در معرفى این گروه چنین فرموده است:
و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الى شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزءون.
وقتى اهل ایمان را مىبینند مىگویند ما ایمان آوردهایم و چون با شیاطین خود خلوت مىکنند مىگویند: ما با شما هستیم و مسلمانان را
به استهزا گرفتهایم.
منافقین از روى مکر و فریب در صفوف جماعت مسلمین شرکت مىکردند و به ظاهر اقامهى نماز مىنمودند، و چون ایمان واقعى نداشتند نمازشان فاقد رغبت و نشاط بود و خداوند دربارهى آنان فرموده است:
ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الى الصلوه قاموا کسالى .
منافقین با خداوند مکر و خدعه مىکنند و خداوند نیز به آنان خدعه مىنماید و چون به نماز مىایستند، قیامشان آمیخته به کسالت و بىمیلى است.
از آنچه مذکور افتاد این نتیجه به دست آمد که مردان الهى، عاشق عبادت بارىتعالى هستند، با تمام وجود بندگیش مىنمایند، و نمازشان در پیشگاه مقدس او سرشار از وجد و نشاط و منزه از تثاقل و سستى است. امام سجاد علیهالسلام در ایام کبر سن که نیروى جوانى رفته و قواى بدن به ضعف گراییده چهار درخواست از ذات اقدس الهى نموده است: دو درخواست مثبت و دو درخواست منفى، اولین تقاضاى مثبت امام این بود که وسیعترین رزقى را که به من عنایت مىفرمایى در کبر سنم باشد یعنى موقعى که نیروهایم کاهش یافته و قواى بدنم ضعیف شده است. دومین تقاضاى مثبت امام (ع) این بود که قویترین نیرویى را که به من اعطا مىفرمایى در ایام فرسودگى و تعبم قرار ده. این دو خواستهى امام در سخنرانى جلسهى گذشته توضیح داده شد. امام (ع) در اولین تقاضاى منفى خود که موضوع قسمتى از سخنرانى امروز است به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و لا تبتلینى بالکسل عن عبادتک، بار الها! مرا در عبادت و بندگیت به
تسامح و بىرغبتى مبتلا منما.
بندگان عالیقدر و محبوب خدا عاشق عبادتاند و با نشاط و شوق او را پرستش مىکنند و در بندگى و اطاعتش سربلند و مسرورند. امام (ع) از پیشگاه حضرت بارىتعالى درخواست مىنماید که این حالت روحى و نشاط عبادت در کبر سن تا آخر عمر در من پایدار بماند و هرگز عبادتم فاقد نشاط و شوق نباشد.
امام سجاد (ع) در دومین تقاضاى منفى خود، که موضوع قسمت آخر سخنرانى امروز است، به پیشگاه خدا عرض مىکند:
و لا العمى عن سبیلک، بار الها! در پیمودن صراط مستقیمت مرا گرفتار نابینایى منما.
راغب در کتاب مفردات مىگوید: العمى یقال فى افتقاد البصر و البصیره، عمى گفته مىشود در مورد از دست دادن چشم و نابینایى ظاهرى و همچنین گفته مىشود در مورد از دست دادن بصیرت و فقد بینش معنوى.