شرح دعای مکارم الاخلاق(87 )
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل على محمد و آله، و اجعل اوسع رزقک على اذا کبرت، و اقوى قوتک فى اذا نصبت.
امام سجاد علیهالسلام در این قسمت از دعاى شریف «مکارمالاخلاق»، پس از درود بر حضرت محمد و آلش، دو درخواست از خداوند مىنماید. در خواستهى اول عرض مىکند: بار الها! وسیعترین رزق خود را براى من در کبر سنم قرار ده. در خواستهى دوم عرض مىکند بار الها! قویترین نیرو و قوت اعطایى تو به من در ایام فرسودگى و تعبم باشد. به حول و قوهى الهى موضوع سخنرانى امروز شرح و توضیح این دو خواستهى حضرت زینالعابدین (ع) از پیشگاه حضرت بارىتعالى است.
ایام پیرى براى کسانى که عمرشان به درازا مىکشد دوران ضعف و ناتوانى است. خداوند در قرآن شریف به این امر طبیعى اشاره فرموده و پارهاى از عوارض دردناک و رنجآور آن را ذکر نموده است.
الله الذى خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه، ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه.
خداوند، آفریدگار حکیمى است که شما را از ضعف و ناتوانى آفریده، پس از ضعف، براى شما قوت و نیرو قرار داده، و پس از قوت براى شما ضعف و پیرى را مقرر فرموده است.
ممکن است مراد از ضعف که در ابتداى آیه ذکر شده ناظر به موجود زندهى ضعیفى باشد که در نطفه جاى دارد و به قدرى کوچک و ناچیز است که جز با چشم مسلح دیده نمىشود، و ممکن است مقصود، ضعف و ناتوانى دوران شیرخوارگى و ایام طفولیت باشد. پس از گذشت ایام ضعف، دوران جوانى و قوت فرامىرسد، و سپس ضعف و ناتوانى پیرى آغاز مىگردد.
در آیهى دیگر فرموده است: و الله خلقکم ثم یتوفاکم و منکم من یرد الى ارذل العمر لکیلا یعلم بعد علم شیئا.
آفریدگار جهان شما را خلق نموده سپس روحتان را قبض مىکند و به حیاتتان خاتمه مىدهد. اما بعضى به پیرى شدید و انحطاط عمر مىرسند و کار اینان به آنجا منتهى مىگردد که بر اثر کبر سن معلومات و اطلاعاتشان محو مىشود و دانستهها را از یاد مىبرند، دیده شده که بعضى از این قبیل معمرین، اسم دوستان صمیمى و حتى نام فرزندان خود را فراموش نمودهاند.
در آیهى دیگر، خداوند فرموده: و من نعمره ننکسه فى الخلق.
کسى را که ما به وى عمر دراز مىدهیم تمام ساختمان درونى و برونى و کلیهى قواى مادى و معنوى او را واژگون مىسازیم و به راه سقوط و انحطاطش سوق مىدهیم.
با فرارسیدن دوران پیرى تحولات و دگرگونیهایى در ساختمان بدن افراد کهنسال بروز مىکند، جسم دچار ضعف و سستى مىشود، نیروى کار و کوشش تدریجا از دست مىرود و بر اثر بازماندن از فعالیتهاى اجتماعى، ادارهى امور زندگى با اختلالاتى مواجه مىگردد و نارسایىهایى پدید مىآید. به موازات تحولات جسمى کهنسالان، دگرگونیهایى در اخلاق و اندیشهى آنان نیز بروز مىکند، تمنیات درونى، خواهشهاى نفسانى، و خلاصه طرز تفکرشان بیش و کم عوض مىشود، و هواهاى تازهاى در سر مىپرورند. تحولات جسم خطر مستقیمى براى ایمان و معنویت آنان ندارد ولى دگرگونیهاى اندیشه و افکار و تمنیات نویى که در ضمیرشان شکوفا مىگردد ممکن است اثر بدى روى اخلاق و معنویات آنان بگذارد و سرانجام موجب بد مردن و سوءعاقبتشان گردد. پیش از آنکه دربارهى ضعف جسم و تنگى معاش سالخوردگان توضیحى داده شود، به موقع است بعضى از روایاتى که ناظر به تحولات روحى و اخلاقى کهنسالان است معروض افتد تا شنوندگان هر چه بیشتر از خطرات معنوى ایام کهنسالى آگاهى یابند و آنان که هماکنون در سنین پیرى هستند متوجه خود باشند و از خداوند یارى بخواهند تا آنان را از خطرات روحى و سقوط معنوى محافظت بفرماید.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: الشیخ شاب على حب انیس و طول حیاه و کثره مال.
رسول اکرم (ص) فرموده: پیران در سه چیز جواناند و علاقمند: به انیس و همصحبت، به درازى عمر، و به داشتن مال.
علاقه به انیس و همصحبت از این جهت است که بر اثر پیرى و ناتوانى جامعه را ترک گفته و تنها مانده است، فرزندان و بستگان جوانش سرگرم فعالیتاند و از پى کارهاى روزانهى خود مىروند و مجال همنشینى و مصاحبت او را ندارند، علاقه دارد انیسى بیابد که اغلب با او باشد، از مصاحبتش دلخوش گردد، با او سخن بگوید، و بقیهى عمر را با شادى بگذراند. اما تمناى طول عمر و مالدارى نشانهى آرزوى دراز و حب ثروت است و این دو تمنا از طرفى مىتواند او را از یاد مرگ و تهیهى زاد براى سفر آخرت غافل نماید و از طرف دیگر ممکن است این دو تمناى روحى انگیزهى گناه شود، او را به اعمال ناروا و غیر مشروع وادار سازد و موجب شود از صراط مستقیم منحرف گردد و درستکارى را ترک گوید.
و عنه صلى الله علیه و آله قال: یشیب ابن آدم و تشب فیه خصلتان: الحرص و طول الامل.
و نیز فرموده است: فرزند آدم پیر مىشود و دو صفت در وى جوان مىگردد: اول حرص است و آن دیگر آرزوى دراز.
حرص موجب مىشود که افراد مسن نیروى مختصرى را که در تن دارند به جاى آنکه در راه معنویات و تعالى نفس به کار گیرند و خود را براى سفر آخرت بسازند در راه به دست آوردن مال و گردآورى ثروت مصروف دارند و از امور معنوى که مایهى صلاح و رستگارى است غافل شوند. اما آرزوى درازمایهى دلبستگى به دنیا و از یاد بردن آخرت است و براى افراد مسن که ایام آخر عمر را مىگذرانند و در آستانهى مرگ قرار دارند بزرگترین بدبختى و مصیبت است.
عن على علیهالسلام قال: ایها الناس! ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان: اتباع الهوى و طول الامل. فاما اتباع الهوى فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسى الاخره.
على (ع) فرموده است: اى مردم! بزرگترین ترس من دربارهى شما
براى دو چیز است: یکى پیروى از هواى نفس و آن دیگر آرزوى دراز، پیروى از هواى بازدارنده از حق است و آرزوى دراز، آخرت را از یاد شما مىبرد.
و عنه علیهالسلام قال: کفى بالشیب نذیرا. و نیز فرموده است: فرارسیدن پیرى براى هشدار دادن افراد غافل و ناآگاه کافى است.
سفید گشتن مو ترجمان این سخن است که سر برآر ز خواب گران سپیده دمید
عن ابى عبدالله علیهالسلام قال: یا صاحب الشعر الابیض و القلب الاسود! امامک النار و خلفک ملک الموت، فماذا ترید ان تعمل؟ کنت صبیا و کنت جاهلا و کنت شابا و کنت فاسقا و کنت شیخا و کنت مرائیا فاین انت و این عملک؟ امام صادق (ع) فرموده: اى صاحب موى سفید و قلب سیاه! پیش رویت آتش است و پشت سرت ملکالموت، مىخواهى چه کنى؟ طفل بودى و نادان، جوان بودى و گناهکار، پیر شدهاى و ریاکار، فکر کن در چه وضعى قرار دارى و اعمال خوبى که باید انجام داده باشى کجاست؟
یکى از عواملى که مىتواند اخلاق صاحبان خود را تعدیل کند و آنان را از حرص و آرزوى دراز بازدارد این است که جوانان و میانسالان شخصیت آنان را محترم شمرند، عزشان را محفوظ دارند، و هرگز مورد تحقیر و اهانتشان قرار ندهند. پیران وقتى در محیط خانواده احساس ذلت مىکنند و مىبینند دگران آنان را با چشم خوارى مىنگرند به فکر مىافتند که اگر بتوانند براى خود عزى کسب کنند و به گونهاى حقارت خویش را جبران نمایند، راه آسانى که با مزاج ناتوانشان سازش دارد این است که به پناه حرص و آرزوى دراز بروند و از هر راه حلال و حرامى که ممکن است پولى گرد آورند و بدین وسیله احترام اعضاى خانواده را به خود جلب نمایند. براى آنکه سالخوردگان در پایان عمر از مسیر حق منحرف نشوند، خداى را فراموش نکنند، و از اوامر و نواهیش تخلف ننمایند، قرآن شریف و روایات اولیاى گرامى اسلام، تکریم و احترام آنان را به مسلمانان عموما و به خانوادههاى خودشان خصوصا توصیه و تاکید نمودهاند و در اینجا براى مزید آگاهى شنوندگان محترم، بخصوص پسران و دختران جوان بعضى از روایات ذکر مىشود:
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من اجلال الله تعالى اجلال ذى الشیبه المسلم.
رسول اکرم (ص) فرموده است: از جملهى تکریم و احترام به ذات اقدس الهى احترام نمودن به کهنسال مسلمان است. و عنه صلى الله علیه و آله: من وقر ذا شیبه لشیبته آمنه الله عز و جل من فزع یوم القیامه. و نیز فرموده است: کسى که پیرى را به علت پیریش احترام نماید خداوند او را از ترس و نگرانى روز قیامت ایمن مىدارد. از آنچه مذکور افتاد تا اندازهاى عوارض روحى دوران پیرى و همچنین لزوم تکریم افراد سالخورده روشن شد. اینک دربارهى عوارض جسمانى سالخوردگان و ناتوانى آنان در فعالیتهاى اجتماعى براى تامین معاش به اختصار مطالبى به عرض مىرسد. خداوند در قرآن شریف فرموده است: و ما من دابه فى الارض الا على الله رزقها. هیچ جنبندهاى در زمین نیست مگر آنکه رزقش به عهدهى خداوند است. یعنى پروردگار توانا گردش کارگاه عظیم خلقت را در خشکى و دریا به گونهاى حکیمانه پایهگذارى نموده است که پیوسته غذاهاى مختلف تمام موجودات زنده با نظم مخصوصى در دامن طبیعت پرورش مىیابد، گیاهان از زمین و آب و آفتاب تغذیه مىکنند و رشد مىنمایند، دانهخواران و علفخواران از روییدنىها ارتزاق مىنمایند و به حیات خود ادامه مىدهند. غذاى حشرات گوناگون در آغوش طبیعت مهیا مىگردد و نسل حشرات به طور طبیعى گسترش مىیابد و غذاى پرندگان حشرهخوار آماده مىشود و حیاتشان برقرار مىگردد. عقابها و کرکسها و دیگر پرندگان گوشتخوار از شکار پرندگان کوچک ارتزاق مىنمایند، همچنین درندگان از شکار دیگر حیوانات، و خلاصه همانطورى که در قرآن شریف آمده، رزق همهى جنبندگان زمین را خداوند از مجراى قوانین تکوینى خود تامین مىنماید. رزق انسانها نیز همانند دیگر موجودات زنده به عهدهى خداوند است. نکتهى قابل ملاحظه این است که هر موجود زندهاى براى دست یافتن به رزق خود نوعى فعالیت و حرکت دارد و از پى روزى مىرود و انسان نیز موظف است فعالیت نماید تا رزق خود را به دست آورد. ولى فعالیت انسان در طلب رزق با فعالیت جنبندگان زمین تفاوتهایى دارد، از آن جمله رزق روزىخواران همان است که در سفرهى طبیعت، خود به خود مهیا مىگردد و نیازى به فعالیت روزىخواران ندارد، چرندگان از گیاهانى که در زمین مىروید ارتزاق مىکنند و خودشان نمىتوانند زمین خشکى را سبز و خرم نمایند، زنبورهاى عسل از گلهایى که در طبیعت به وجود مىآید روزى مىخورند و خودشان قادر نیستند باغ و گل ایجاد نمایند. پرندگان و خزندگان و درندگان و تمام جنبندگان برى و بحرى رزقشان همان است که آفریدگار حکیم در طبیعت براى آنها آماده مىکند و خودشان نمىتوانند چیزى بر آن بیفزایند، اما انسان آزاد و آگاه با مغز خلاقى که دارد مىتواند از منابع طبیعت حداکثر استفاده را بنماید، اراضى موات را احیا کند و آنها را به زمین کشاورزى و باغهاى میوه مبدل نماید و از محصولشان ارتزاق کند، مىتواند موسساتى را براى دامپرورى و مرغدارى تشکیل دهد، با مراقبتهاى علمى موجبات تکثیرشان را فراهم آورد و به عدهى زیادى از انسانها غذا برساند. تمام مردم موظفاند براى تامین معاش و به دست آوردن رزق حلال تلاش و کوشش نمایند و به سختى و مشقت آن تن در دهند. در روایت پیشواى اسلام خاطرنشان گردیده که این گروه محبوب حضرت بارىتعالى هستند. عن النبى صلى الله علیه و آله: ان الله یحب ان یرى عبده تعبا فى طلب الحلال. رسول اکرم (ص) فرموده است: خداوند دوست دارد بندهى خود را ببیند که براى طلب رزق حلال در رنج و مشقت است.
ضمنا اشخاص باایمان توجه داشته باشند که تلاشگران و افراد زحمتکش از نظر وسعت یا مضیقهى رزق، با یکدیگر متفاوتاند و به صریح قرآن شریف این تفاوت مستند به مشیت حکیمانهى ذات اقدس الهى است، اوست که به بعضى رزق وسیع مىدهد و بعضى را در تنگناى روزى مىگذارد. ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر انه کان بعباده خبیرا بصیرا. خداى تو است که هر کس را بخواهد روزى وسیع مىدهد یا در مضیقهاش مىگذارد که او به مصلحت بندگان خود آگاهى و بصیرت دارد.
عن ابىجعفر علیهالسلام قال: قال رسولالله صلى الله علیه و آله قال الله عز و جل: ان من عبادى المومنین عبادا لا یصلح لهم امر دینهم الا بالغنى و السعه و الصحه فى البدن فابلوهم بالغنى و السعه و صحه البدن فیصلح علیهم امر دینهم و ان من عبادى المومنین لعبادا لا یصلح لهم امر دینهم الا بالفاقه و المسکنه و السقم فى ابدانهم فابلوهم بالفاقه و المسکنه و السقم فیصلح علیهم امر دینهم و انا اعلم بما یصلح علیه امر دین عبادى المومنین. امام باقر از رسول اکرم سلام الله علیهما حدیث نموده که خداوند فرمود: بعضى از بندگان با ایمانم دینشان سالم نمىماند مگر با غنى و توسعهى زندگى و سلامت بدن. من آنان را بدین امور آزمایش مىکنم و دینشان سالم مىماند. بعضى از بندگان باایماناند که دینشان مصون نمىماند مگر با تهیدستى و نادارى و عارضهى بدنى، آنان را بدین امور امتحان مىکنم و دینشان سالم مىماند، و من عالم به صلاح دینى بندگان مومن خود هستم.
از آنچه معروض افتاد، سه مطلب روشن شد: اول آنکه رزق تمام جنبندگان روى زمین و روزىخواران بر اساس نظام خلقت به عهدهى خداوند است، دوم براى به دست آوردن رزق، همهى جنبندگان تلاش مىکنند و انسان نیز باید نیروى خود را به کار اندازد و در راه به دست
آوردن رزق کوشش نماید، سوم آنکه تقسیم رزق و زیاد و کم بودن آن وابسته به مشیت حکیمانهى خداوند است، اوست که بعضى را در رفاه و آسایش قرار مىدهد و بعضى را دچار مضیقه و سختى مىنماید. با فرارسیدن ایام پیرى و کبر سن، از طرفى قواى بدن به ضعف مىگراید و آدمى از فعالیت و کوشش براى به دست آوردن رزق بازمىماند و آنطور که باید نمىتواند فعالیت نماید، و از طرف دیگر نیاز به رزق و غذا امرى است ضرورى و آدمى تا آخر عمر به غذا احتیاج دارد. امام سجاد (ع) رزق و روزى ایام کبر سن را در ضمن دعا اینچنین به پیشگاه بارىتعالى عرض مىکند: «و اجعل اوسع رزقک على اذا کبرت». بار الها! وسیعترین رزق خود را براى من در کبر سنم قرار ده. در واقع، امام (ع) مىخواهد بگوید: پروردگارا! در کبر سن، قواى بدنم ضعیف مىشود و آنطور که باید قدرت فعالیت ندارم. در آن موقع تو مرا مشمول فیض مخصوص خود قرار ده و با توسعه دادن رزق خود به من، ناتوانیم را جبران نما و کمبودم را تتمیم و تکمیل کن و مرا از نیازمندى و احتیاج به مردم رهایى بخش. رسول اکرم (ص) نیز در ایام کبر سن از خداوند درخواست توسعهى رزق نموده است: اللهم اجعل اوسع رزقک على عند کبر سنى و انقطاع عمرى. بار الها! وسیعترین رزق خود را براى من در ایام کبر سنم قرار ده، موقعى که پایان عمر و قطع رشتهى حیات نزدیک شده است. خلاصه افراد تا وقتى زندهاند و با وجود کبر سن قدرت کار دارند، هر چند ضعیف باشند، باید کار کنند و شرافت انسانى خود را محافظت نمایند و اگر زمانى فرارسد که دیگر قدرت کار نداشته باشند، در آن موقع لازم است مردم به عنوان مواسات و تعاون عمومى، یا به عنوان خدمات اسلامى یا انسانى، زندگى آنان را اداره کنند، یا بیتالمال مسلمین متکفل امورشان گردد و نمونهاى از آن در حدیث آمده است: مر شیخ مکفوف کبیر یسال. فقال امیرالمومنین علیهالسلام: ما هذا؟ قالوا یا امیرالمومنین نصرانى. فقال امیرالمومنین (ع): استعملتموه حتى اذا کبر و عجز منعتموه، انفقوا علیه من بیتالمال. على (ع) در ایام حکومت خود از نقطهاى عبور مىکرد و جمعى با آن حضرت بودند. بین راه با پیرمرد کور کهنسالى برخورد نمود که گدایى مىکرد و از مردم درخواست کمک داشت. حضرت از مشاهدهى این وضع ناراحت شد، رو کرد به اطرافیان خود و فرمود: این چیست؟ نفرمود: این شخص کیست؟ خواست بفرماید این چه وضع تاثر بارى است که من مشاهده مىکنم؟ عرض کردند: یا امیرالمومنین این پیرمرد سائل، نصرانى است. حضرت فرمود: یک عمر او را به کار گرفتهاید و به سهم خود در اجتماع خدماتى نموده است، اینک که پیر و کور شده است ترکش نمودهاید، سپس دستور داد زندگى او را از بیتالمال اداره نمایند. نتیجه آنکه خداوند رزق انسانها و همهى جنبندگان روى زمین را ضمانت نموده است، ولى ضمانت بارىتعالى بدان معنى نیست که مردم از تلاش و کوشش دست بردارند بلکه فعالیت در راه طلب حلال وظیفهى قطعى تمام افراد است.