سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 4:39 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق(86 )

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: سئل رسول‏الله صلى الله علیه و آله عن جماعه امته فقال: جماعه امتى اهل الحق و ان قلوا. 

امام صادق (ع) فرمود: از رسول اکرم (ص) سئوال شد که جماعت امتش کیان‏اند؟ فرمود: جماعت امت من اهل حق‏اند اگر چه عددشان کم باشد. 

قیل لرسول‏الله صلى الله علیه و آله: ما جماعه امتک؟ قال: من کان على الحق و ان کانوا عشره. 

به پیمبر گرامى عرض شد: کدامین مردم جماعت امت شما هستند؟ در پاسخ فرمود: آنانکه بر حق‏اند اگر چه عددشان ده نفر باشد. 

سفیان ثورى مردى بود تحصیلکرده و حافظ احادیث. او مکرر حضور امام صادق (ع) شرفیاب شده و مطالبى را فرا گرفته اما در باطن نسبت به آن حضرت دلبستگى و علاقه نداشت. مردى از قریش که اهل مکه بود و دوستدار ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام مى‏گوید روزى سفیان ثورى به من گفت: برویم به منزل امام صادق (ع). با او رفتم. در منزل امام که رسیدیم، دیدیم حضرت بر مرکب خود سوار شده و قصد رفتن دارد. سفیان عرض کرد: حدیث خطبه‏ى پیمبر را که در مسجد خیف براى  فرموده است به من بفرما. حضرت گفت: بگذار بروم از پى کارى که دارم، در مراجعت خواهم گفت. سفیان حضرت را به قرابت و بستگى با رسول اکرم (ص) قسم داد که الان بگوید. حضرت پیاده شد. سفیان عرض کرد: بفرمایید براى من دوات و کاغذ بیاورند تا آن را بنویسم. دستور داد آوردند. آنگاه حضرت فرمود: بنویس. از اول تا آخر خطبه را بیان نمود و سفیان نوشت. آنگاه نوشته را به حضرت ارائه نمود. سپس امام (ع) سوار شد و از پى کار خود رفت. من و سفیان با هم برگشتیم. بین راه از من خواست توقف کنیم و در حدیث دقت نماییم. به او گفتم: قسم به خدا که امام صادق (ع) تو را به چیزى ملزم نمود که هرگز از آن رهایى ندارى. 

فقال: و اى شى‏ء ذلک: فقلت له: ثلاث لا یغل علیهن قلب امرء مسلم: اخلاص العمل لله فعرفناه، و النصیحه لائمه المسلمین. من هولاء الائمه الذین تجب علینا نصیحتهم؟ معاویه بن ابى‏سفیان و یزید بن معاویه و مروان بن الحکم و کل من لا تجوز شهادته عندنا و لا تجوز الصلوه خلفهم و قوله: اللزوم لجماعتهم فاى جماعه؟ مرجئى یقول: من لم یصل و لم یصم و من لم یغتسل من جنابه و هدم الکعبه و نکح امه فهو على ایمان جبرئیل و میکائیل او قدرى یقول لا یکون ما شاء الله عز و جل و یکون ما شاء ابلیس، او حرورى یبرء من على بن ابیطالب و یشهد علیه بالکفر او جهنى یقول: انما هى معرفه الله وحده لیس الایمان شیئا غیرها. قال و یحک و اى شیئى تقولون؟ فقلت ان على بن ابیطالب و الله الامام الذى تجب علینا نصیحته و لزوم جماعه اهل بیته. قال: فاخذ الکتاب و خرقه ثم قال: لا تخبر بها احدا. 

پرسید: به چه چیز ملزمم نموده است؟ گفتم: سه چیز است که باید قلب هر مسلمان از غل و غش در آنها خالى باشد: اول اخلاص عمل براى خدا. این را مى‏دانیم. دوم مودت خالص نسبت به پیشوایان مسلمین. ائمه‏ى مسلمین کیان‏اند؟ معاویه بن ابى‏سفیان، یزید بن معاویه، مروان بن الحکم، و آنهایى که شهادتشان مقبول نیست و نمى‏توان پشت سر آنان نماز خواند. و اینکه فرمود باید ملازم جمعیت مسلمین بود، کدام جماعت؟ گروه مرجئى که مى‏گوید: کسى که نماز نخواند، روزه نگیرد، غسل جنابت ننماید، کعبه را خراب کند و با مادر خود بیامیزد، با این همه ناروایى‏ها ایمانش همانند ایمان جبرئیل و میکائیل است، یا گروه قدرى که مى‏گویند: خواست خداوند معیار نیست بلکه معیار، خواست ابلیس است، یا گروه حرورى که از على (ع) تبرى مى‏جویند و به کفر او شهادت مى‏دهند، یا گروه جهنى که مى‏گویند معرفت فقط معرفت خداست و ایمان چیزى جز آن نیست. سفیان ثورى از سخنان مرد قریشى سخت ناراحت شد و گفت: واى بر تو! شماها چه مى‏گویید؟ گفتم: ما مى‏گوییم على بن ابیطالب امامى است که مودت خالص او بر ما واجب است و باید ملازم ائمه‏ى معصومین که جماعت اهل‏بیت‏اند باشیم. سفیان از شدت ناراحتى نوشته را گرفت و پاره کرد و به من گفت: این جریان را براى کسى نقل ننمایم. 

خواسته‏ى دوم امام سجاد (ع) از پیشگاه خداوند ملازمت جماعت مسلمین بود و به فرموده‏ى رسول اکرم (ص) مقصود، گروهى هستند که در راه حق قدم برمى‏دارند. 

در قطعه‏ى سوم دعا، ترک اهل بدعت را درخواست مى‏کند: «و رفض اهل البدع». درباره‏ى بدعت‏گذاران در دین روایات زیادى از رسول اکرم (ص) و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام رسیده و تاکید شده است که 

مسلمانان از آنان دورى گزینند و تبرى جویند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: اذا رایتم اهل الریب و البدع من بعدى فاظهروا البراءه منهم. 

رسول اکرم (ص) فرمود: وقتى بعد از من با وسوسه‏گران و بدعتگذاران در دین مواجه شدید از آنها تبرى کنید و دورى نمایید. 

و عنه صلى الله علیه و آله: کل بدعه ضلاله و کل ضلاله سبیلها الى النار. 

و نیز فرموده است: هر بدعتى گمراهى است و راه هر گمراهى به سوى دوزخ است. 

فى الحدیث: من وقر صاحب بدعه فقد اعان على هدم الاسلام. 

کسى که صاحب بدعتى را توقیر و تکریم نماید با عمل خود به ویران‏سازى اسلام کمک نموده است. 

امام سجاد (ع) در قطعه‏ى اول دعاى موضوع بحث امروز از پیشگاه خداوند دوام طاعت او را درخواست مى‏نماید و مى‏خواهد تا لحظه‏ى آخر عمر مطیع بى‏قید و شرط حضرت بارى‏تعالى باشد و براى تحقق این هدف مقدس سه مطلب را پس از آن ذکر نموده است: اول آنکه جماعت مسلمانان را هرگز ترک نگوید، مسلمانانى که راه حق را مى‏پیمایند، چه بودن در جمعیت این گروه مسلمانان وظیفه‏شناس خود از شاخه‏هاى اطاعت و فرمانبرى حضرت حق است. دوم ترک گفتن اهل بدعت زیرا با اهل بدعت بودن و به آنها روى موافق نشان دادن سرپیچى از فرمانبردارى خداوند است و این کار با دوام طاعت که مورد تقاضاى امام است سازش ندارد. سوم ترک گفتن کسانى که در دین خدا راى 

مخترعى به کار گرفته و از آن تبعیت مى‏نمایند: «و مستعملى الراى المخترع». این سومین مطلبى است که امام پس از درخواست دوام طاعت به پیشگاه الهى عرض نموده و چهارمین قطعه‏ى دعاست که موضوع آخرین قسمت سخنرانى امروز است. «بدعت» عبارت از تهمت سیئه‏اى است که بدعتگذار به نام دین خدا در جامعه القا مى‏کند. اگر نزد کسانى مقبول افتد و به آن عمل کنند ممکن است در نسلهاى بعد نیز ادامه یابد و پایدار بماند. اما راى مخترع، امرى است بالنسبه موقت و ممکن است گروهى آن نظریه‏ى ساختگى را به نام دین بپذیرند و از پى آن بروند، اما پس از مدتى از اثر مى‏افتد و به دست فراموشى سپرده مى‏شود. قرار حکمیت در جنگ صفین براى جمعى از مسلمانان نادان مستمسکى شد که راى مخترعى را طرح کنند، گروهى را گرد خود جمع نمایند، دست به طغیان و عصیان بزنند، و مایه‏ى فساد و خونریزى گردند. در قرآن شریف آمده است: 

ان الحکم الا لله، حکم و فرمان براى کسى جز خداوند نیست. عده‏اى از مسلمانان ناآگاه از کتاب الهى گفتند: قبول حکمیت غیر خدا عملى است برخلاف دستور قرآن و باید با آن مقابله نمود و به مخالفت برخاست. على (ع) که عالم به تمام دقایق کتاب الهى و احکام آسمانى اسلام است، گفته‏ى آنان را مردود خواند و نادرست خواندن آن سخن را در مواردى با صراحت خاطرنشان ساخت، از آن جمله فرمود: 

کلمه حق یراد بها الباطل، نعم انه لا حکم الا لله و لکن هولاء یقولون لا امره الا لله، و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر. 

کلمه‏ى حقى است که از آن باطل و ناروا اراده شده است. بلى 

حکم براى احدى جز خداوند نیست اما اینان مى‏گویند: امارت و حکومت براى کسى جز خداوند نیست با آنکه ضرورت ایجاب مى‏کند که امیرى نیکوکار یا گناهکار بر مردم حاکم باشد تا از هرج و مرج جلوگیرى کند و نظم را در جامعه برقرار سازد . 

این گروه نادان در اندیشه‏ى انحرافى و راى مخترع خود زیاد پافشارى کردند، به سخنان على (ع)، حجت بزرگ الهى، ترتیب اثر ندادند. سرانجام کارشان به مقابله با امام معصوم و جنگ نهروان منتهى گردید و عده‏ى زیادى از آنان کشته شدند. خوارج نهروان نادانهایى بودند ظاهرالصلاح و مقدس، جهل و لجاجتشان مایه‏ى تیره‏روزى و بدبختى آنان گردید، در دنیا به عذاب شمشیر مبتلا شدند و در آخرت گرفتار کیفر شدید الهى خواهند بود. 

یکى از شبها على (ع) از مسجد کوفه خارج شد و به سوى منزل خود مى‏رفت در حالى که یک چهارم شب منقضى شده بود. کمیل بن زیاد که از دوستان و شیعیان امام است با آن حضرت بود. بین راه به در خانه‏ى مردى رسیدند که آن موقع شب با آهنگى گرم و حزن‏انگیز قرآن شریف را مى‏خواند و این آیه را تلاوت مى‏نمود: 

امن هو قانت آناء اللیل. کمیل از مشاهده‏ى این مرد و خواندن قرآن در آن موقع شب به شگفت آمد و در دل تحسینش نمود، بدون اینکه از احساس درونى خود سخنى بگوید و آن را به زبان بیاورد. امام (ع) متوجه کمیل شد و فرمود: آهنگ گرم این مرد و تلاوت قرآن مایه‏ى اعجابت نشود، او از اهل آتش است، عنقریب آگاهت خواهم نمود. کمیل از این مکاشفه‏ى امام و آگاهى حضرت از باطن وى حیرت‏زده شد و همچنین متحیر بود از اینکه امام فرمود: او اهل جهنم است با اینکه در 

این موقع شب با این حالت خوب و روشن تلاوت قرآن مى‏نماید. کمیل مى‏گوید مدتى گذشت و جریانهاى خوارج پیش آمد. این گروه حافظ قرآن شریف بودند ولى امام (ع) طبق وظیفه‏ى دینى ناچار شد با آنان بجنگد و به حیات بسیارى از آنها خاتمه دهد. على (ع) روزى در میدان نهروان گذر مى‏کرد و کمیل با آن حضرت بود، شمشیر خون‏آلود خود را در دست داشت و سرهاى جداشده‏ى خوارج در گوشه و کنار زمین ریخته بود. 

فوضع راس السیف على راس من تلک الرووس و قال یا کمیل! امن هو قانت آناء اللیل اى هو ذلک الشخص الذى کان یقرء القرآن فى تلک اللیله. فاعجبک حاله. 

سر شمشیر خود را روى یکى از آن سرهاى جدا شده گذاشت و آیه‏اى را که آن شخص در آن شب مى‏خواند قرائت نمود و به کمیل فهماند که این همان مردى است که قارى قرآن بود و در آن شب مایه‏ى شگفتى و تعجب او گردید. 

راى مخترع و نظریه‏ى خلاف قرآن شریف موجب هلاکت و عذاب دنیا و آخرت خوارج گردید. امام سجاد (ع) در این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» از پیشگاه خداوند درخواست دوام طاعت او را مى‏نماید و همچنین ملازمت جماعت اهل حق را مى‏خواهد و تمنا دارد که اهل بدعت را ترک گوید و از کسانى که راى ساختگى و مخترع را در دین او به کار مى‏گیرند دورى گزیند. راه فرمانبرى و اطاعت از ذات اقدس الهى اطاعت از رسول گرامى (ص) است یعنى تنها کسى که خداوند خواسته‏هاى خود را به وى وحى مى‏کند و اوامر و نواهى خویش را به وسیله‏ى او به مردم ابلاغ مى‏نماید. قرآن شریف در این باره فرموده است: 

و من یطع الرسول فقد اطاع الله. کسى که رسول خدا را اطاعت کند 

قطعا خداوند را اطاعت نموده است. 

پس از مرگ رسول اکرم (ص) راه نیل به طاعت بارى‏تعالى اطاعت از آن انسان بزرگ و شایسته‏اى است که پیغمبر اکرم به امر الهى او را به جانشینى بعد از خود معرفى نموده است. به موجب روایات بسیارى که علماى عامه و خاصه در کتب خود آورده‏اند، مکرر در مکرر پیشواى بزرگ اسلام با تعبیرهاى مختلف، مسلمین را به اطاعت از دستور على (ع) موظف نموده است، چه او آگاه به تمام تعالیم قرآن شریف و کلیه‏ى احکام دین الهى است. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: من احب ان یحیى حیاتى و یموت موتى و یدخل الجنه التى وعدنى ربى فلیتول علیا بعدى فانه لن یخرجکم من هدى و لن یدخلکم فى ردى. 

رسول اکرم (ص) فرموده است: هر کس دوست دارد زنده باشد به حیات من و بمیرد به مرگ من و در بهشتى داخل شود که خداوند به من وعده فرموده، بعد از من على را مطاع و ولى عموم مسلمین بداند، چه او هرگز شما را از راه هدایت و سعادت خارج نمى‏کند و به پستى و انحطاطتان سوق نمى‏دهد. 

اگر خوارج به دستور پیشواى اسلام عمل مى‏نمودند، از آنچه على (ع) مى‏فرمود تبعیت مى‏کردند و به راى اختراعى خود گرایش نمى‏یافتند، هرگز از صراط مستقیم خارج نمى‏شدند و راه اطاعت الهى را ترک نمى‏گفتند. بدبختانه با سرپیچى از امر امام، دنیاى خود را برخلاف رضاى پروردگار گذراندند، سرانجام خویشتن را به کشتن دادند و در قیامت نیز مورد غضب شدید بارى‏تعالى و گرفتار عذاب عظیم او خواهند بود. 

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    53
    :: بازدید دیروز ::
    256
    :: کل بازدیدها ::
    190240

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::