شرح دعای مکارم الاخلاق(85 )
بسم الله الرحمن الرحیم
و اکمل ذلک لى بدوام الطاعه و لزوم الجماعه و رفض اهل البدع و مستعملى الراى المخترع.
در جلسهى گذشته توضیح داده شد که حضرت زینالعابدین علیهالسلام ضمن دو جملهى دعا از پیشگاه خداوند خواسته تا موفق باشد هر عمل خیرى را که قولا و عملا از وى صادر مىشود، هر قدر هم بزرگ و زیاد باشد، آن را قلیل و کم تلقى نماید و هر شر و بدى را که با زبان و عمل انجام مىدهد، هر چند کوچک و کم باشد، آن را بسیار و بزرگ به حساب آورد. به شرحى که بیان شد، این دو جملهى دعا از نظر معرفت ایمانى، وظیفهى بندگى، و کرامت خلق، آثار و فواید متعددى را در بر دارد. براى آنکه این دو مورد آنطور که باید و شاید تحقق یابد و در طول زندگى با مانع و مشکلى برخورد ننماید و سرانجام به کمال لایق خود برسد، امام (ع) چهار درخواست از پیشگاه بارىتعالى بدین منظور نموده و به خواست خداوند موضوع سخنرانى امروز شرح و توضیح این چهار مطلب است.
در تقاضاى اول خود عرض مىکند: «و اکمل ذلک لى بدوام الطاعه»، بار الها! کم شمردن خوبیها و بزرگ شمردن بدیها را که دو حالت روحى ارزنده و شریف است، در وجود من تکمیل کن به اینکه عمرم به گونهاى طى شود که تا آخر زندگى مطیع بىقید و شرط تو باشم و لحظهاى از فرمانت سرباز نزنم. دنیادار تحول و تغییر است و انسانها از نظر روح و جسم، عقیده و عمل، عزت و ذلت، درستکارى و نادرستى، و خلاصه در جمیع شئون مادى و معنوى، همواره در معرض تحول قرار دارند، ممکن است کسانى قسمت مهمى از عمرشان به پاکى بگذرد و در پایان دچار انحراف شوند و با سیهروزى و شقاوت بمیرند و ممکن است گروهى بیشتر عمرشان در گناه و ناپاکى طى شود و سرانجام به خود آیند، موجبات رستگارى و فلاحشان مهیا گردد و با سعادت از دار دنیا بروند.
عن على علیهالسلام قال: اى بنى! لا تویس مذنبا، فکم من عاکف على ذنبه ختم له بخیر و کم من مقبل على عمله مفسد فى آخر عمره صائر الى النار نعوذ بالله منها.
از جمله وصایاى على (ع) به حضرت حسین (ع) این بود که: فرزندم! هیچ گناهکارى را از رحمت خداوند مایوس منما، چه بسا اهل معصیت بودند که از گناه جدا نمىشدند و اعمال ناروا را ترک نمىگفتند اما سرانجام، زندگى آنان به خیر و خوبى پایان یافت، و چه تعداد افراد درستکارى بودند که همواره به اعمال خیر و خوب توجه داشتند اما در آخر عمر به فساد گراییدند و جهنمى شدند.
سپس امام (ع) در پایان حدیث فرموده: پناه مىبریم به خداوند از این عاقبت بد و دردناک.
براى نجات از این خطر بزرگ و مصون ماندن از مرگ شقاوتبار، لازم است همواره مطیع بىقید و شرط دستورهاى خدا باشیم و در همهى احوال،
اوامرش را بىچون و چرا به کار بندیم و این همان است که امام سجاد (ع) در جملهى اول دعاى مورد بحث امروز از پیشگاه خداوند بزرگ درخواست نموده است. تمام اجرام کیهانى و موجودات جهان هستى به اطاعت تکوینى، فرمانبر ذات اقدس الهى هستند. خداوند در قرآن شریف کلمهى «سجده» را که تذلل نهایى ساجد در مقابل مسجود است براى معرفى اطاعت و انقیاد تمام موجودات ارضى و سماوى و بسیارى از انسانها به کار برده و فرموده است:
الم تر ان الله یسجد له من فى السماوات و من فى الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و کثیر من الناس و کثیر حق علیه العذاب.
آیا ندیدى خداوند را سجده مىکنند تمام آنچه در آسمانها و زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیارى از مردم.
تمام موجودات عوالم هستى خدا را سجده مىکنند و اوامر تکوینیش را به جبر اطاعت مىنمایند، آفتاب و ماه و ستارگان به فرمان او مدار خود را مىپیمایند و به وظیفهاى که در نظام خلقت به عهدهى آنها گذارده شده است عمل مىکنند، کوهها و درختها و جنبندگان، همه و همه، مطیع بىقید و شرط ذات اقدس الهى هستند و بى چون و چرا اوامرش را به کار مىبندند. اما قرآن شریف، وقتى به انسان مىرسد مىفرماید: بسیارى از مردم خدا را سجده مىکنند و امرش را اطاعت مىنمایند و بسیارى از مردم او را سجده نمىنمایند و از امرش سر باز مىزنند و سرانجام به جرم تخلف و سرپیچى معذب مىشوند. اگر کسى سئوال کند چرا همهى انسانها خدا را سجده نمىکنند و اوامرش را اطاعت
نمىنمایند در پاسخ گفته مىشود: بشر داراى دو بعد است، یکى بعد تکوینى و آن دگر بعد تشریعى. در بعد تکوینى، انسانها همانند تمام موجودات عوالم وجود، مطیع بى قید و شرط خدا هستند و قدرت کمترین تخلفى را از فرمان او ندارند، قلب همهى مردم به امر بارىتعالى مىطپد و خون به تمام بدن مىفرستد، رحم مادر طبق دستور الهى جنین را پرورش مىدهد و نمىتواند از برنامهى مقرر سرپیچى کند، کلیه و کبد، اعصاب و عروق، معده و جهاز هاضمه، و دیگر اعضا و قواى تکوینى آنها همه فرمانبر خدا هستند و نمىتوانند از مرزى که براى هر کدام مقرر گردیده فراتر روند. آزادى بشر در بعد تشریعى است و این آزادى سرمایهى گرانقدرى است که خداوند به انسان اعطا فرموده است. اگر مردم آزادى تشریعى خود را در اطاعت حضرت بارىتعالى به کار گیرند و اوامر الهى را اجرا نمایند مدارج کمال را مىپیمایند، به کرایم اخلاق متخلق مىگردند و انسان واقعى مىشوند.
عن على علیهالسلام قال: طاعه الله مفتاح کل سداد و اصلاح کل فساد.
على (ع) فرموده: طاعت خداوند کلید هر درستى و صواب و مایهى اصلاح هر انحراف و فساد است.
اگر مردم، آزادى تشریعى خود را در اطاعت از هواى نفس و شهوات زیانبار به کار گیرند، گناه و ناپاکى، عقلشان را تیره مىکند، از واقعبینى بازمىمانند، کور و کر مىشوند، عمرشان با پایمال کردن ارزشهاى انسانى سپرى مىگردد و سرانجام با شقاوت و بدبختى مىمیرند و نتیجهى کارهاى نارواى خود را با کیفر الهى مشاهده خواهند نمود.
عن النبى صلى الله علیه و آله: احذر سکر الخطیئه فان للخطیئه سکرا
کسکر الشراب بل هى اشد سکرا منه. یقول الله تعالى: صم بکم عمى فهم لا یرجعون.
رسول اکرم (ص) فرموده: حذر کنید از مستى گناه چه آنکه مستى گناه همانند مستى شراب است بلکه شدیدتر از آن. خداوند در قرآن شریف فرموده: آنان کر و گنگ و کورند و از این وضع بدى که دارند برنمىگردند.
تخلف از اطاعت بارىتعالى موجب فسق است و متخلف گناهکار. اما در پارهاى از مواقع، تخلف از دستور الهى موجب شرک در طاعت است و خداوند هر دو را در یک آیه از قرآن شریف آورده است، در قسمت اول آیه فرموده:
و لا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه و انه لفسق.
به دستور شارع اسلام، خوردن گوشت حیوانى که موقع ذبح نام خداوند بر آن برده نشده، ممنوع اعلام گردیده، خوردن آن فسق است و خورندهى آن فاسق.
به صریح کتاب شریف خوردن گوشت حیوان مرده حرام است، عناصر وسوسهگر و شیطانصفت از کفار و مشرکین، محرمانه تصمیم گرفتند این حکم الهى را وسیلهى جدل با مسلمانان قرار دهند و خوردن گوشت میته را حلال وانمود نمایند.
کان مشرکو العرب یجادلون المسلمین فیقولون لهم: کیف تاکلون مما تقتلونه انتم و لا تاکلون مما قتله الله و قتیل الله اولى بالاکل من قتیلکم، فهذه مجادلتهم.
مشرکین عرب با مسلمانان در مورد حرمت گوشت حیوان مرده به
جدل پرداختند و به آنان مىگفتند: چطور شما از گوشت حیوانى که خودتان کشتهاید مىخورید اما از گوشت حیوانى که خداوند کشته است نمىخورید با آنکه کشتهى خداوند براى خوردن شایستهتر از کشتهى شماست. این بود مجادلهى آنان.
خداوند در قسمت دوم آن آیه فرموده است:
و ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم لیجادلوکم و ان اطعتموهم انکم لمشرکون.
شیاطین با قرارهاى پنهانى خود مىخواهند با شما در مورد گوشت حیوان مرده جدل کنند. اگر آنان را اطاعت نمودید و از حرمت میته که امر الهى است تخلف کردید، شما حتما به شرک گراییدهاید.
اگر کسانى از گوشت حیوانى بخورند که موقع ذبح، نام خداوند بر آن برده نشده باشد مرتکب فسق گردیدهاند و مشمول قسمت اول آیه هستند، اما اگر کسانى تحت تاثیر مجادلهى کفار و مشرکین قرار گیرند، حرمت گوشت میته را که صریح قرآن شریف است نادیده انگارند، فرمان جدلکنندگان را اطاعت نمایند و از اطاعت بارىتعالى سر باز زنند، مشمول قسمت دوم آیهى مذکورند. خداوند در قرآن شریف، صریحا آنان را مشرک خوانده است و به فرمودهى امام صادق (ع):
شرک طاعه و لیس شرک عباده.
این عمل، شرک در طاعت است و شرک در پرستش نیست.
در قرآن شریف و روایات اولیاى دین مکرر آمده است که اطاعت مخلوق در معصیت خالق شرک است. در سخنرانى هفتم مجلد اول این
کتاب، به بعضى از آیات و روایات اشاره شده و در اینجا نیز قسمتى از آنها ذکر مىشود:
عن ابى عبدالله علیهالسلام فى قوله عز و جل: و اتخذوا من دون الله آلهه لیکونوا لهم عزا. کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا. قال: لیس العباده هى السجود و الرکوع. انما هى طاعه الرجال، من اطاع المخلوق فى معصیه الخالق فقد عبده.
قرآن کریم فرموده: کسانى غیر خدا را به الهیت گرفتهاند براى آنکه مایهى عز آنها باشد، نه چنین است. عنقریب به عبودیت و بندگى آنان کافر مىشوند و ضد معبودهاى خود مىگردند. امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرموده است: مقصود از عبادت، سجده و رکوع نیست، بلکه مراد، اطاعت و فرمانبرى از رجال قدرتمند است. کسى که مخلوقى را در معصیت خالق اطاعت کند او را بندگى نموده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله فى قوله تعالى: اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله. قال: اما انهم لم یکونوا یعبدونهم و لکنهم اطاعوهم فى معصیه الله.
قرآن شریف دربارهى نصارى فرموده: علما و رهبانهاى خود را بالا بردند و به ربوبیت گرفتند. رسول اکرم (ص) فرمود: آنان را پرستش نمىنمودند بلکه اوامرشان را در معصیت بارىتعالى اطاعت مىکردند.
از آنچه مذکور افتاد روشن شد که اطاعت بىقید و شرط از بارىتعالى همیشه و همه جا شرط اصلى تعالى و تکامل در سعادت مادى و معنوى انسانهاست. امام سجاد (ع) در جملهى اول دعا که مورد بحث امروز است به پیشگاه الهى عرض مىکند:
و اکمل ذلک لى بدوام الطاعه، پروردگارا! منویات دینى مرا در خوبیها و بدیها با دوام طاعت خود تکمیل و تتمیم فرما.
اطاعت مردم هر کشور از فرمانروا موجب نیرومندى و قدرت او مىشود و سرپیچى از اطاعت فرمانروا تضعیفش مىنماید. اما اطاعت مردم از حضرت بارىتعالى مایهى مباهات و سعادت آنان است و کمترین نفعى از فرمانبرى عاید ذات اقدس الهى نمىشود. همچنین سرپیچى مردم از اطاعت پروردگار مایهى بدبختى و سقوط آنان است و کمترین زیانى به ذات اقدس او نمىرساند.
گر جملهى کائنات کافر گردند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد
این نکته که حاکى از بىنیازى و غناى ذات اقدس الهى از مردم است ضمن سخنان آموزندهى مولىالموحدین على علیهالسلام آمده است.
لا ینقص سلطانک من عصاک و لا یزید فى ملکک من اطاعک.
بار الها! کسى که از امرت سرپیچى مىکند سلطه و قدرتت را کاهش نمىدهد و آن کس که تو را اطاعت مىنماید موجب افزایش فرمانروایى و حکومتت نمىگردد.
امام سجاد (ع) پس از دعا به دوام طاعت از لزوم جماعت سخن گفته و از خداوند مىخواهد که همواره در صف پیروان قرآن شریف باشد: «و لزوم الجماعه»، با مسلمانان بودن و از تفرق پرهیز داشتن امرى است بس مهم. پیشواى بزرگ اسلام در سخنرانى حساس مسجد خیف سه مطلب لازم را خاطرنشان ساخت که یکى از آنها ملازمت و همگامى با جماعت مسلمین است.
ثلاث لا یغل علیهن قلب امرء مسلم: اخلاص العمل لله و النصیحه لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم.
سه چیز است که باید قلب هر مسلمان نسبت به آنها خالى از غل و غش باشد: اول اخلاص عمل براى خدا، دوم خلوص مودت نسبت به پیشوایان مسلمین، سوم ملازمت و هماهنگى با جمعیت مسلمانان.
مطلب مهم در حدیث رسول اکرم (ص) شناختن جماعت مسلمانانى است که باید حتما ملازمتشان را گزید و با آنان همگام و همصدا بود و این مطلب در بعضى از روایات روشن شده است.